گنج نماز - قسمت 2
غسل:
همانطوري كه گفته شد مقدمه ورود در حقيقت نماز، طهارت است كه مقداري از حقايقش گفته شد. ظاهر طهارت ، غسل و وضو ميباشد. غسل، براي مؤمن حدث اكبر را از بين ميبرد و وضو ، حدث اصغر را. اگر كسي هزار بار در آب فرو رود ولي نيت غسل نداشته باشد ، عمل غسل از او قبول نميشود پس غسل با نيت ، درست است. زيرا نيت در قلب است و حدث اكبر ، غلبهی نفس حيواني است در دل كه با عملِ غساله با نيت فشردگي انجام ميشود و بدن با انجام دادن عمل غسل ، تطهير شده و آنگاه ورود به نماز پيدا ميكند.
عدد ابجد کلمه غسل= 1090 و جایگاه عددی کلمه غسل=55 است که برابر عدد ابجد نُه به جایگاه عددی 19 میباشد(55=نُه=19).همانطور كه حيوان حلال گوشت براي ذبح بايد ذكر بسم الله برايش گفته شود كه از حيوانيت ، اجازه ورود در زندگي انساني (در وجود انسان) پيدا كند. پس فرد هم با غسل ، در بالاترين عدد كه الف (يعني 1000) است ، پشت عددِ 19 ؛ همان تعدادِ حروف بسم الله الرحمن الرحيم قرار ميگيرد تا طهارت پيدا كند و حدث اكبر از بين برود.
وضو:
از ريشه وضي گرفته ميشود. و از معاني ضياء است يعني نور دهنده و از سر تا روي پا (مسح سر و پا) و با شستن صورت و دستها ، تمام نماي وجودي ، نیّر ميشود! عمل در دنيايي كه حقيقتش ، ليل است بايد با نور باشد پس عبادت بدون نور ، باطل است! {نکته:از لحاظ علمی هم گفته میشود که در تمام مراحل وضوگرفتن با 7 چاکرای بدن سروکار داریم(چاکراها،نقاط ورود و خروج انرژی به بدن هستند).در تمام مراحل از چاکراها به وسیله آب که منبع پاکی و قداسته، انرژیهای منفی بدن را به سمت خارج ، دفع کرده و در مرحله آخر یعنی مسح پا (تنها جاییکه از پایین به بالا؛از انگشت شست پا دست را به بالا میکشیم) انرژی مثبت را وارد بدن میکنیم! پس غیر از این است که با وضو نورانی میشویم؟!}
از امام صادق(ع) نقل ميشود كه اگر نماز با توجه و حضور قلب ميخواهيد بخوانيد باید وضوي كامل و صحيح و خوبي داشته باشيد . و جالب است كه تمام اعمال عبادي باید با نيت قربة الي الله و رضاي خدا باشد وگرنه قبول نميشود، زيرا نيت پاك و صحيح (طبق حدیث) نورِ باطني است و قلب با نور نيّت ، پاك و منوّر ميشود. و ميفرمايند فرداي قيامت هر كس به نيّتش ، مزد ميگيرد.
خمس:
همانطوركه از احكام قبول شدن نماز، طهارت (وضو و غسل و نيت) گفته شد اما طهارت ، در خمس جلوه ميكند(خمس يعني یک پنجم مال خويش را در شرائط احكامي ، به صورت سهمِين که همان سهم امام و سهم سادات میباشد به اهلش دادن). یعنی انسان مؤمن بايد طبق احكام ، خمسی که گردنش است را بپردازد تا ورودی در طهارت نماز پیداکند.
خداوند متعال در آيه 41 سوره مباركه انفال (اولین آيه جزء دهم قرآن) ، حكم خمس را بیان ميفرمايد. همه مؤمنین بايد يك روز از سال را براي خود ، سال خمسي قرارداده و سالي يكبار، حساب مال و زندگي خويش را خدمت پروردگارعالم از بابِ تطهير عرضه كنند ، تا در قيامت از بطنِ خمس ، اموالِ طاهر خود را تحويل گيرند و آنجا به فضل پروردگاریکتا ، كمبود نداشته باشند. حال اگر با پول خمس نداده آب غسل و وضو را تهیه کند و یا با لباس خمس نداده ، نماز بخواند يا هر كاري انجام دهد نمازش حتي حج انسان باطل ميشود. كسي كه با مال غصبي ارتزاق كند و وسائل تهيه كند ، نمازش باطل ميشود.
اخلاص در نيت و عمل:
شيخ عارف، جمال الدين، احمد بن فهد حلي در كتاب" عده الداعي" از معاذ بن جبل روايت كرده است كه به اتفاق رسول خدا(ص) بر مركب سوار بوديم عرضه داشتيم يا رسول الله پدر و مادرم فدايت، حديثي براي من بازگو. در همان حال كه ميرفتيم حضرتش نظري به آسمان افكند و گفت:خداي را سپاس كه هر چه بخواهد بر خلق خود جاري و روا ميسازد. پس از آن فرمود: معاذ اينك حديثي كه هیچ پيامبري براي امت خود نگفته است براي تو باز ميگويم كه اگر به حفظ آن همّت كني در زندگي سود بري و اگر بشنوي و به آن عمل نكني حجتي براي تو نزد پروردگار باقي نخواهد ماند.
"خداوند عزّوجلّ پيش از آفرينش آسمانها ، هفت ملك خلق كرد و در هر آسمان يكي از آن ملائك را مقرّر و معيّن فرمود و بر در هر آسمان، ملكي را حاجب و دربان گماشت. چون فرشتگاني كه مأمورند اعمال بندگان خدا را از بام تا شام بنويسند بخواهند عمل بندهاي را كه از آن نوري چون خورشيد تابان است صعود دهند آنگاه كه به آسمان نخستين رسند ناگاه ملك آن آسمان فرمان دهد "باز ايستيد و اين عمل برصورت صاحبش فرو كوبيد كه من ملك غيبتم و اجازه نخواهم داد عمل آن بنده را كه به غيبت آلوده است عبور دهيد خدايم مرا به اين كار مأمور فرموده است."
بار ديگر كه فرشتگان ، عمل صالح ديگري را با خود به آسمان دوم بالا برند، باز ملك آن آسمان دستور توقف دهد و گويد:" اين عمل را بر صورت صاحبش فروزنند كه اين آدمي از كار و عمل خود، تنها به دنيا چشم داشته و من صاحب دنيايم و اجازه نميدهم چنين عملي را از اينجا بالا ببرند."
فرشتگان بار دگر عمل نيك بندهاي را كه از صدقه و نماز خود مسرور و شادمان است، تا آسمان سوم بالا ميبرند ناگهان ملك سومين آسمان بانگ برميدارد "باز ايستيد و اين عمل را بر صورت و پشت صاحبش بكوبيد كه من ملك كِبرم اين بنده از عمل خود به کبر افتاده و در محافل به آن فخر و تكبر فروخته است پرودگارم فرمان داده است كه عمل از اينگونه را از خويش اجازه عبور ندهيم."
باز فرشتگان ، عمل بندهاي را كه همچون ستارهاي در آسمان ميدرخشد، با خود صعود دهند اين بنده زمزمه تسبيح حق و روزه و حج داشته است. ولي چون به چهارمين آسمان رسند ملك آن آسمان گويد" باز ايستيد و اين اعمال را بر پيكر صاحبش فرو كوبيد كه من ملك عجب و خود پسنديم اين بنده به خود معجب شده و عملش او را به عُجب آورده است. پروردگار فرمانم داده است كه تا به اين گونه اعمال، پروانه فراز ندهم."
اين مرتبه فرشتگان عملي به زيبايي عروس حجله با خود به آسمانها برند صاحب اين عمل جهاد نموده و در ميان نمازهاي فريضه، نافله به جا آورده و عملش همچون شتري شيحه ميكشد و روشنايي از آن چون خورشيدي تابد تا آنكه به آسمان پنجم رسند اما باز هم ملك آن آسمان فرمان دهد "توقف كنيد و اين عمل را به صاحبش برگردانيد هر كسي كه علمي يا عملي در طاعت حق تعالي دارد به حسد بيفتد و چشم ديدار كسي را كه از وي در علم و عبادت برتر است ندارد و در حق او سخني ناروا ميگويد" خلاصه آن عمل بر گردن عامل آن باز ميشود و آن اعمال و عبادات، او را لعنت و نفرين كنند.
بار ديگر فرشتگان، نماز و زكوه و حج و عمره بندهاي را تا آسمان ششم ميبرند اما باز ملك آن آسمان ندا در دهد كه باز ايستيد. من ملك رحمتم. اين عمل را به صورت صاحبش بر زنيد و نور از ديدگانش باز گيريد كه اين بنده را به مردمان ، ترحّمي نيست و چون كسي به گناهي گرفتار آيد و يا به سختي و مصيبتي در دنيا مبتلا شود ، زبان به شماتت و سرزنشش گشايد پروردگارم امر داده است تا اعمال چنين مردمان را نگذارم كه من عبور دهند.
باز هم فرشتگان حفظه، جهد و كوشش در طريق عبادت و ورع و پارسائي بندهاي را كه چون رعد ميغُرّد و چون برق ميجهد و نور ميبخشد و با آن سه هزار فرشته همراهي ميكنند تا به آسمان هفتم بالا ميبرند. ليكن ناگهان ملك آن آسمان فرمان ميدهد" باز ايستید و اين عمل را بر چهره صاحبش فرو كوبيد" من ملك حجابم و از آن اعمال كه محض پروردگار نباشد، ممانعت خواهم كرد. اين بنده از اعمال خود، رفعت و منزلت خويش نزد بزرگان ميطلبيده ؛ خواسته است كه نامش را در محافل باز گويند و در شهرها مشهور و معروف گردد .خدايم دستور داده است تا اعمال و عبادتي را كه محض پروردگار نباشد اجازه صعود ندهم.
و بالاخره فرشتگان، نماز و روزه و حج و عمره و حسن خلق و سكوت و ذكر فراوان بندهاي را كه به اعمال خود شادمان و مبتهج (روسفيد) است و با آن همه فرشتگان آسمانها و ملائك هفتگانه همراهند، صعود دهند و پردهها را يك به يك از پيش بردارند و در برابر حق تعالي قرار دهند و به عمل و عبادت او گواهي دهند. اما خداوند عزوجل فرمايد: اي فرشتگان شما حفظه اعمال بندگان من هستید و من خود ، مراقب آنچه در باطن و قلب آنان ميگذرد ميباشم، اين بنده در عبادت خود خالص نبوده و آن را به خاطر من انجام نداده است لعنت من بر او باد و فرشتگان نيز او را نفرين و لعنت كنند.
از گفتار پيامبر(ص) معاذ به زاري افتاد و گفت اي رسول خدا(ص) پس مرا چاره چيست؟ چه بايد بكنم؟ فرمود: اي معاذ، در يقين و اعتقاد به پيامبر خود اقتدا و از او پيروي كن، گفتم: شما پيامبر خدايي و من معاذم. فرمود: اي معاذ اگر در عمل خود تقصيري و كوتاهي ميبيني، پس دست كم، زبان خويش از برادران خود و از حاملين قرآن دور دار و گناهان خود را خود به گردن گير و بر دوش ديگران ميفكن و با مذمّت و بدگويي نسبت به آنان در صدد تحسين و تنزيه خويشتن مباش و با فرو افكندن ايشان يا به منزلت و رفعت خويش، استوار نكن. هرگز در اعمال خود ، ريا و سالوس مكن و دنيا را در آخرت خود راه مده و در محفل خود، زبان به دشنام ديگران باز مکن، تا از گرد تو پراكنده نگردند و در حضور يكي به ديگري نجواگونه سخن آغاز نكن و خود را برتر و والاتر از ديگران مشمار تا خيرات جهان از تو منقطع نشود. و خلق را به باد طعنه مگير و زبان از گزيدن ايشان بازدار تا گرفتار لعن و گزيدن سگان اهل جهنم نگردي، خداوند متعال فرمايد: "الناشطات نشطا"ميداني كه ناشطات چيست؟ اين همان سگان اهل جهنم اند كه گوشت و استخوان را ميگزند و ميجوند. گفتم: يا رسول الله، كيست كه بتواند اين خصال را در خود جمع سازد؟ فرمود: اي معاذ ! اگر خدا بخواهد آن را براي بنده خود آسان ميكند و آنگاه كه مشيت حق باشد ديگر چه اهميتي خواهد داشت. راوي ميگويد: معاذ را پس از اين واقعه ميديدم كه پيش از آن كه به تلاوت قرآن بپردازد، به تلاوت اين حديث مشغول است.
اميرالمؤمنين علیعليهالسلام در وصيت خود به كميل فرمود: اي كميل، نماز و روزه و صدقه را ارزشي نيست ، مهم آن است كه نماز را با قلبي پرهيزگار به جا آورند و اعمال آدمي مورد رضايت حق تعالي باشد و خشوع كامل بر قلب ، فرمانروايي كند و كوشش در آن با دوام باشد.
نيست جر تقوي در ره توشهاي نان و حلوا را بنه در گوشهاي
قبله
همانطورکه میدانید بر ما واجب است که نماز را رو به قبله بخوانیم و در غیر اینصورت نماز باطل است پس قبله ، یکی از شروط قبولی نماز است.
میدانید که رکن اول اصول دین ، توحید است. در قرآن کریم هم یک سوره مبارکه به نام توحید است که نام دیگرش اخلاص میباشد و اخلاص به معنی مخلص شدن به درگاه الهی و خالص شدن از همهی ناخالصیهای حیوانی و شهوانی و هواهای نفسانی و به معنای زیباتر یعنی خالص شدن از ماسویالله و همه شیطانها و خناسها و فقط ، بنده خالص پروردگار یکتا شدن!
تنها و فقط در فروع دین ، نماز است که واجب است به هنگام این فریضه ، صورت و تمام بدن و مخصوص قلبمان ، رو به خانه خدا که خانه توحید و اصل دین و اخلاص واقعی است ، باشد. پس نماز است که تمام عقربههای اعمالمان را در جهت خانه خدا و متوجه صاحب خانه میگرداند.
معارفی از قبله
خانه مبارک خدا ؛ مسجد الحرام ، بیت الله الحرام ، بیت العتیق ، خانه کعبه و حرم امن الهی و به تعبیر قرآن ؛ بکّه و مبارک وضع گردیده است و نامیده میشود.
طبق آنچه که در روایات مستند آمده ، در 25 ماه ذیقعده که ماه یازدهم سال قمری است ، اولین نقطه خشکی به نام ارض، روی آب خلق شد (نکته:اول خلقت در ظهور نقطه است) و خشکی از این نقطه به تمام کره زمین کشیده شد(دحوالارض)
{آیه 30سوره مبارکه نازعات:والارض بعد ذلک دحاها ؛ و پس از آن زمین را بگستراند. و آیه 6 سوره مبارکه شمس:و الارض و ما طحاها؛و سوگند به زمین و آنکه آن را بگستراند. و آیه 96 سوره مبارکه آل عمران:اِنّ اوّل بیت وُضع للناس للذی ببکّةَ مبارکا و هدی للعالَمینَ ؛ نخستین خانهای که برای مردم بنا شده (به دست پیامبران الهی) همان است که در مکه است ، خانهای که جهانیان را سبب برکت و هدایت است. و خداوند متعال این بیت را در آیه اول سوره مبارکه اسرا ؛ مسجدالحرام نامیده است}.
پس درواقع پروردگار عالم میخواهد همه بندگانش را متوجه یک نقطه و متوجه یک خانه و متوجه یک خدا گرداند و به سوی یک قبله بخواند! و جالب است که در قرآن کریم اسم کلمه قبله ، در 14 آیه مبارکه و کلمه وضع 4 بار آمده است.بنابراین همه انسانهای مسلمان و مؤمن و معتقد باید در هنگام نماز رو به سوی قبله که همان خانه خداست و مسجدالحرام است ، بایستند. و حروف کلمه قبله ، همان حروف کلمه قلبه ! زیرا خانه خدا، قلب کره زمین است!
همانطورکه اولین قسمتی که از بدن ما در دنیا (جنین،در شکم مادر) اعلام حیات میکند و زندگی جنینی ما شروع میشود ، قلب است ؛ اینجا نقطه ارض زندگی ماست که به قدرت لایزال خالق یکتا به تمام بدنمان دحوالارض میشود(یعنی حیات جسمانی به تمام بدنمان کشیده میشود) آیا همه عروق و سلولها و گردش خون به گرد قلب ، در طواف نیستند؟! و دائما این قلب است که با دگرگون کردن ممات به حیات ، لحظه به لحظه زندگی ما را تداوم میبخشد! پس همانطورکه بیان شد خانه خدا که قلب کره زمین است ( حروف قبله همان قلبه! )، دگرگون کننده و میزان کننده و حیات دهنده عالم است که درواقع در ظاهر، بیت الله الحرام است و در باطن ، آل الله(صلوات الله علیهم اجمعین) هستند چون این بیت یک جسم دارد و یک روح که هر دو تطهیر محض و مسجد هستند.چون راه عروج و وصل (هو) است (قل هو الله احد) جسم، همان کعبه است و روحش،14 معصوم(صلوات الله علیهم اجمعین) کعبه سنگ نشانی است که ره گم نشود
حاجی احرام دگر بند که دیدار آنجاست
معرفت این قبله زیبا برهمگان واجب است تا به حقیقتش ، قلب به قلب وصل شود ، آنگاه نماز واقعی اقامه میشود! و تمام نماز ، توجه قلبی است اما بدون معرفت ، میسر نمیشود .
1-از جهت عددی کلمه خشکی و کلمه ارض(حروف کلمه ارض و رضا ، یکی است) هم به فارسی و هم به عربی، معانی زیبایی را افشا میکند.عدد ابجد کلمه خشکی=930 است که در جمع 12 میشود (12=0+3+9) و جایگاه عددیش 66 ، برابر با عدد ابجد نام زیبای الله(جلّجلاله) است. که انسان مؤمن در هنگام سجده باید سر بر خشکی پاک یا سنگ پاک گذارد چون تمام شناسنامه ارض، خداشناسی است! و چون خلقت ما هم از خشکی(یعنی خاک) است پس باید این خشکیِ وجودمان به نیت قلبی خالصانه به روی خشکی زمین ، برای بندگی خدا ، سجده کند . بنابراین بهترین خاک را تربت فرموده اند که جانِ خاک و آن ، تربت پاک 14 نور مقدس معصوم(صلوات الله علیهم اجمعین) و مخصوصا دو تربت امام حسین(علیه السلام) و امام رضا(علیه السلام) است که در ادامه توضیح داده خواهد شد.
عدد ابجد کلمه تربت=1002 است و جالب اینکه جایگاه عددی کلمه تربت هم 66 میشود و در جمع 12 !(66=الله=خشکی=تربت)
عدد ابجد کلمه ارض=1001 برابر با عدد ابجد نام زیبای رضا(علیه السلام) است.جایگاه عددی کلمه ارض=47 است که برابر با جایگاه عددی نام مبارک رضا (علیه السلام) و حسین(علیه السلام) میباشد.
2-تربت وجود مبارک امام حسین(علیه السلام) هم مُهر نماز است ، هم تنها تربتی است که خوردنش اشکال ندارد و حتی شفادهنده و احیاکننده و زنده کننده قلوب است {شیعیان کام نوزادانشان را به هنگام تولد با کمی از تربت آقا برمیدارند که انشاءالله شیعه و پیرو ائمه (صلوات الله علیهم اجمعین) و بنده خالص خدا و سرباز امام زمانشان شوند.}
3-اما تربت امام رضا(علیه السلام) مُهر قبولی و مُهر خاتمه زندگی دنیا و ورودی پیداکردن به قرب الی الله است. زیرا به شرط رضا(به رضای خدا)،اعمال ما به درگاه الهی قبول میشود. حضرت در حدیث سلسلة الذهب فرمود: لااله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی .و بعد فرمود:بشرطها و شروطها و انا من شروطها.حتی نقل است که دست مبارک را بر سینه گذاشتند و به خود اشاره کردند و فرمودند:انا من شروطها.یعنی لا اله الا الله ، قلعه محکمی است که هر کس در آن راه پیداکند ، امنیت کامل دارد اما به شرط وجود مبارک رضا(علیه السلام) که ایشان، مجرای رضای خداست.
خوب دقت کنید! از اعجاز تولد آقا این بود که مشتی از تربت بهشت که رضوان خداوند است با ایشان به زمین اسفل السافلین آمد و این تربت در طوس جای گرفت! جالب است که عدد ابجد کلمه طوس=75 و برابر با جایگاه عددی نام "امام رضا"(علیه السلام) است که اینجا شد محلّ شهود همه آسمانها و زمین و محلّ وصل عالم رضوان و بهشت الهی به این عالم خاکی و محلّ شهود همه عالمیان است پس بدون این محوریت ، راه به رضوان الهی نداریم.
4-حروف کلمه ارض (که اولین نقطه خشکی روی زمین است) برابر حروف رضا است. بنابراین محورِ خانه مبارک خدا، کلمه رضا (علیه السلام) است که تمام مخلوق از عالم اعلا و سرّالاسرار تا عالم اسفل السافلین ، در طواف این یک محور هستند که حقیقت و جان قبله ، همان رضای خداست! و همه معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) ، مجموعهی گنج رضای خدا هستند که به خواستِ خداوند متعال ، ظهور این محوریت به امام هشتم است.
5-حال خوب دقت کنید! سال قمری به ماه حرام محرم شروع میشود که این شروع با دههی اول عاشوراست به امامت امام حسین(علیه السلام) ؛ تربت و مُهر اول ، در شروع اول سال! اما در آخر ماه صفر شهادت امام رضا(علیه السلام) است. که صفر با (ص) است نه سفر با (س) ، زیرا سفر با (س) هرقدر هم طولانی باشد ، آخرش با عمر دنیا تمام میشود اما امام حسین(علیه السلام) با دههی اول محرم ، سال را به گنج عشرِ وجود مبارک خودش شروع و همه را دعوت به میدان عاشورا میکند تا در صَفرِ حقیقی ، همه با کاروان نورانیش که 18 سَر بریده بر نیزه است و امام اربعینیان با غل و زنجیر ؛ حدود دارِ ولایت گنج عاشوراست و به کاروان سالاری زینب کبری(سلام الله علیها) این صفر با (ص) را به اربعین واقعی سبز کرده و حق را بر باطل پیروز و خون را بر شمشیر غالب و اتمام صفر را در ماه صفر به مُهر رضا(علیه السلام) و قبولی رضای خدا تمام کند.
6-پس صَفرِ حقیقی برای همه ما هست . خوشا به حال هر کس که به مُهر رضا بر تمام اعمالش ، جان را تسلیم کند که آنگاه ورودی در حصنِ لا اله الا الله پیدامیکند و قبرش میشود امن مِن عذابی ! آیا وقتی ما را وارد قبر میکنند با سر، ورودی پیدا نمیکنیم ؟! اینجا تسلیم حقیقی است و آن خاک هم انشاءالله تربت رضا(علیه السلام) است. در قبر هم دست و پایمان را رو به امام رضا(علیه السلام) و سرمان را رو به قبله قرار میدهند. پس اینجا هم میرسیم به قبله و حقیقتا میرسیم! دست و پایمان که اعمالمان از آنها صادر شده ، اول باید مُهر رضا بگیرد تا صورت حقیقی عملمان خودش را در آینه قبله واقعی ببیند!
در حدیث آمده : هنگامیکه صورت بعضی از بندگان خدا را (در قبر) رو به قبله میگذارند، ندا میآید به ملائک که روی او را از من برگردانید چون مُهر رضا ندارد! چون او در دنیا هرگز برای رضای من ، صورت قلبش را رو به من نکرده است!
7-پس چه بسا رو به قبله بایستیم و هرگز قلبمان متوجه قبله نباشد! استغفار کنیم و از خدا بخواهیم ما را ببخشد و لذت بندگیش را به ما بچشاند تا در هیچ لحظه عمرمان، قلبمان از قبله جدا نشود (نه تنها فقط در نماز) که خوشا آنانکه دائم در نمازند یعنی همانهایی که هرگز از مجرای رضای او جدا نمیشوند و خود را دائما در محضر او میبینند و تقوا پیشه میکنند.
8-تمام اعمال ما بسته به نیت است.که عدد ابجد کلمه نیّت=470 برابر با عدد ابجد کلمه عشق است. و این نیّت ، همان کسبِ رضای خداست.نماز بدون رضا ،باطل . روزه بدون رضا، باطل. حج بدون رضا ، باطل و ... حتی تمام اعمال و امورات و اخلاقیات و اتفاقات ، همه در طواف رضاست.
9- پس اینکه روی قبر مینویسند آرامگاه یعنی جایی که انسان به رضای خدا یعنی آرامش ابدی میرسد ، پس برایش آرامگاه میشود.
10-پس دلیل اینکه میفرمایند هر کس زیارت مقبول امام رضا(علیه السلام) نصیبش شود ، ثواب 70 تا 70 هزار حج عمره و تمتع مقبول به او عنایت میشود. این است که چون انسان مخلص (همراه همه مخلوقات)، غرق در طواف به گرد رضای خدا میشود و این زیبایی است که وقتی حج نصیبمان شود آنجا باید 7 بار دور خانه خدا طواف کنیم یعنی به ظاهر هم با 7 طبقه زمین و 7 طبقه آسمان و تمام مخلوقلت همراه شویم، شاید ما هم به رضای او برسیم.انشاءالله
11-امام رضا(علیه السلام) فرمود:هر کس به زیارت من بیاید ، سه جا به دیدنش میروم.... این سه جا یکی :وقت جان دادن است که اگر او مُهر رضا را به ما دهد، جان دادن برایمان شیرین میشود. دوم شب اول قبر که مُهر دوم را به تمام اعضا و جوارح ما به عمل بزند تا عذاب قبرنداشته باشیم و به مُهر رضا ما را به بهشت اعلاعلیین راه دهند. و سوم کنار صراط که با این مُهر قبولی رضا ، انشاءالله بدون معطّلی و به سرعت نور از صراط بگذریم و به رضوان الله اکبر ورود پیداکنیم .اللهم الرزقنا
12-پس تربت امام حسین(علیه السلام)،اول زندگی ما را به طهارت ، مُهر میزند(انشاءالله) و وقت رفتن از دنیا هم ، از تربت به دهان محتضر میگذارند تا به طهارت ، دهانش برای جواب به سؤال نکیر و منکر باز شود (درون را تطهیر میکند) و مُهر امام رضا(علیه السلام) ، تضمین مُهر امام حسین(علیه السلام) است که الی یوم القیامة به صَفرِ حقیقی میرساند.
13-عدد ابجد کلمه قبله=137 میباشد و جالب است که 37 ، برابر با عدد ابجد نام مبارک "اول" خداوند است که طبق آیه 96 سوره مبارکه آل عمران: اِنّ اوّل بیت وُضع للناس للذی ببکّةَ مبارکا و هدی للعالَمینَ ؛ یعنی اول خانهای که برای مردم بنا شده (به دست پیامبران الهی) همان است که در مکه است ، خانهای که جهانیان را سبب برکت و هدایت است.پس اول و آخر ، ظاهر و باطن اوست!
عدد اول که سِرّالاسرار معرفی ذات اقدس خودش است یکی از زیباترین و پراسرارترین گنج ظهور اسمائی خداوند است(به عدد ابجد 37). همانطورکه یک دانش آموز باید شروع عِلمش از کلاس اول باشد که درحالیکه پایینترین رتبه علمی است اما در این سال ، گنج حروف و اعداد(الفبا و ریاضی) و چگونه کلمه شدن و به معنا رسیدن را میآموزد و اعداد را به جمع و منها و خواندنش میشناسد. که اگر دقت کنید ! تا آخر عمر، هیچگاه کلاس اول از ما جدا نمیشود حتی اگر به درجات عالی علمی برسیم .
پس این ندا باید دائم در گوش و قلبمان زنگ بزند که هو الاول و الاخر و الظاهر والباطن. هرچه داریم و به هر جا برسیم و هر چه به ما بدهند و تا قیامت همراهمان است و باید ببریم ، همه باید فقط و فقط او باشد ، بندگی او و رضای او، وگرنه هیچ نداریم!
پس قبله در عدد(137)، نگهداری نام او ، یاد او و محوریت وصل به اوست.عدد 137 معنی میشود به 100 =ق که نگهدارنده است و 37=اول ، پس 137 یعنی نگهدارنده تمام گنج اول تا آخر و تمام گنج ظاهر تا باطن. بنابراین نماز بدون قبله، باطل است و نماز بدون حضور قلب یعنی بی ادبی به ساحت پاک قبله.
14- شناسایی خانه کعبه:
آیا تا به حال فکر کردهاید که چرا خانه کعبه به صورت مکعب است؟! کعبه 6 وجه دارد که هر وجه به شکل مربع است و 4 ستون دارد( که به آن رکن میگویند) ؛ رکن یمانی : جایگاهی که دیوار شکافته شده و محل ورود و خروجی برای تولد مولود کعبه ؛ اسدالله الغالب ؛ مولی المتقین و مولی الموحدین ؛ امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب(علیه السلام) است(جالب اینکه حدود 14متر است). رکن شامی ، رکن عراقی و رکن حجرالاسود. خیلی زیباست که به خانه کعبه ، خانه عتیق هم میگویند ؛ عتیق یعنی به هیچ مالکی وابسته نیست و از هر صاحبی ، آزاد است و فقط مخصوص خداست و هیچ کس نمیتواند صاحبش شود الی یوم القیامة.
15-ارض، اولین نقطه خشکی است که زیر خانه خدا قرار دارد. در این نقطه به امر خداوند قادر متعال ، به دست پیامبران پاکش ، خانه کعبه(خانه خودش) بنا میشود.پس شناسنامه خداوند است زیرا این خانه را به نام خانه توحید بنا کردهاند که توحید، اصل اول اصول دین است و در قرآن کریم یک سوره به نام توحید آمده است که نام دیگرش اخلاص میباشد شاید برای همین است که یکی از نامهای خانه خدا، بیت العتیق است یعنی خانه آزاد و آزاد کننده بندگان از همه قیدها و وسواسها و خناسها یعنی به اخلاص رساننده که همان جدا شده و آزادشده است.
16- همانطور که اشاره شد عدد ابجد کلمه ارض=1001 است که حروفش همان حروف رضا(علیه السلام) است{ارض=رضا=1001}. تعداد اسماء الحسنی پروردگار عالم در جوشن کبیر 1001 اسم است.عدد 1 (=ا)برابر حرفِ اول و عدد 1000 (=غ) برابر آخرین حرفِ الفبای ابجد(28 حرف) است . تمام قرآن عزیز که حامل کلّ 1001 اسماء و کلّ اسرار هستی است، از این 28 حرف است یعنی باطن 1001 میباشد.پس خانه کعبه یعنی کلّ قرآن !
17-باطن کعبه: به خواست خداوند متعال ده سال پیش از مبعث، دیوار کعبه شکافته(گشوده) شد و گنج اسرارِ نبأ عظیم ؛ مولود کعبه قدوم مبارکش به دنیا ظاهرشد. امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) به عدد 12 متولد شد{یک خودش+11 ذریه نورانی معصوم(ص) در بطنش} پس باطن کعبه به عدد 12 گشوده شد! و خیلی زیباست که حضرت علی(علیه السلام) صاحب عدد30 است ؛ 30 سال پس از تولد پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلم) بدنیا آمد در مجرای توحید به حرف ل =30 (در خانه کعبه) متولد شد و تا 30 سال پس از رحلت ایشان زندگی فرمودند و در سال 40 هجری به شهادت رسید که به عدد حرفِ م (=40) ؛میم آخرِ بسم الله الرحمن الرحیم ، عالم را قلب به میم فرمود. عدد 30 برابر با عدد ابجد حرف ل به جایگاه عددی 12 است! و در عربی حرفِ ل یعنی برای و این حرف، در ملکیتِ مالک الملک پروردگار عالم است که همه عالم ، مجرای حرفِ ل یعنی لا اله الا الله است که این کلمه طیبه هم 12 حرف دارد! پس حضرت ، هم ظاهر و هم باطن عالم را در اسرار توحید پرده برداری فرمود و خود، مولی الموحدینِ عالم است و خود، کاتب کتاب الله و کلام الله ؛ قرآن کریم در 30 جزء میباشد.
18-ظاهر کعبه: خانه کعبه 4 رکن دارد و هر طرف آن هم به شکل مربع است که 10=4+3+2+1 ؛ حقیقت گنج عشر است.و همانطورکه میدانید سقفِ 4 گوش روی 4 رکن است که میشود 4 روی 10 یعنی حقیقت وجود مبارک چهارده معصوم(صلوات الله علیهم اجمعین)! { سقف کعبه تقریبا به شکل مستطیل است (استیلای قدرت پروردگار یکتا) که در دعای سحر میخوانیم:اللهم انی اسئلک من قدرتک بالقدرة التی استطلت بها علی کل شیء و کل قدرتک مستطیلة} پس باطن خانه کعبه 12 شد و ظاهرش 14! چند نکته در خود نهفته دارد که در زیر به آن اشاره میشود:
18-* اول اینکه به 4 رکن ، عدد 10 بدست میآید(اتممناهابعشر). همانطورکه اشاره شد مولود کعبه ؛ حضرت علی(علیه السلام) به عدد 12 بدنیا آمد که 12=جایگاه عددی حرف ل=30 .حال آیا ما درتمام ساعات و روزهای سال در 12 ماه و 30 روز ماه ، غرق نیستیم؟!
*درواقع تمام این ایام ، در ولایت 12 امام معصوم(علیه السلام) غرق است اما به شرطی به قبولی تمام میرسید که به اتممناهابعشر وصل شود.یعنی شرط قبولی ، همان قبله ایست که 4 رکن دارد و همان قبله ایست که 14 نور مقدس(صلوات الله علیهم اجمعین) ، روح ولایت خلیفة الهیاش است.
*به خاطر این است که تمام سال قمری در دوازدهمین ماه آن که ذیحجه است،باید همه به 10 روز اول آن وصل شوند(مخصوص در حج واجب) تا یک سال که 12 ماه است همه به اربعین لیله برسند و برای آخر سال به طهارت ، وارد محرمِ سال جدید شوند چون دهه عاشورا ، دهه طُهر است. و تمام شدن صَفرش هم (بعد از روز اربعین تا آخر صفر) یک دهه طُهر است برای ترک عالم دنیا به آخرت.
حال اگر قبله را خوب شناختی با قلبی پر از معرفت آن را دریاب که نماز بی امام ، باطل است و امام زمان(علیه السلام) ، امام این قبله است و همیشه قائم بر نماز است و تا نماز به ایشان وصل نشود به قرب الی الله نمیرود. تا به رضای او نرسد ، به رضای خدا نمیرسد.اللهم عجّل لولیک الفرج و العافیة و النصر
هر کس به نماز مقبول رسید ، قبله را نگه میدارد و انشاءالله به عدد 37 میرسد یعنی شاگرد اول میشود. عدد 37 برابر با جایگاه عددی نام حسن(علیه السلام) و برابر عدد ابجد نام زکی است یعنی اگر نمازِ حسن بیاوری ، زکی یعنی نورانی میشود و نمره اول به شما میدهند که این نماز ، نماز مقبول است.
چرا گفتن اذان و اقامه (برای نمازهای واجب) ، مهم است
اذان یعنی چه؟ اِذن به معنی اجازه دادن است اما اگر بگوییم اُذ ُن ، معنیاش میشود گوش. بنابراین میتوان گفت (از جهت معنای ریشه کلمه) اجازه داده میشود تا گوش صدایی را بشنود! در اینصورت این صدا باید مهم باشد و شنیدنش یک نوع منفعتی برای شنونده دارد و ندا از یک خبری است!
پس کلمه اذان یعنی اعلام کردن. آن خبر مهم! و امر گفتن این اعلام از صاحب الامری است که باید خبررسانها در جایگاههای مخصوص اعلام این خبر کنند! بنابراین جایگاه اذانگو را مؤذنه میگویند و این جایگاه در کنار گنبد مساجد یعنی جایگاه عبادت و فریضه واجب به صورت گلدستههای بلند ساخته شده که مؤذن (اذان گو) بر آن بلندی که در قداست آن جایگاه به گلدسته نام گرفته است، بالا برود و اذان بگوید تا صدایش به اطراف برسد.
نتیجه میگیریم که به اذن خداوند کریم ، مؤذن در جای مشخص و مقدس و در وقت مشخص ، مردم را با گفتن اذان به سوی نماز دعوت میکند. یعنی یا ایها الناس ! پروردگار عالم اجازه ورود(اذن دخول) میدهد به همهی بندگانش با هر نژاد و موقعیت و سِن(پیر و جوان) و جنسیتی(زن و مرد) و ... ، تا از مجرای صلوة به آنها صله دهد!
چون درهای آسمانها باز میشود ، تمام عرش و کرسی ؛ حامل باطنِ جماعت میشوند که در محاذی ستونهای کرسیه السموات و الارض ، خانه خداست. و صاحب نماز بپا میخیزد ؛ قائم بر حق نماز را اقامه میفرماید از درون خانه خدا ، امام و حجت خدا ؛ صاحب عصر و الزمان ، نماز را بپا میکند!
حالا بدانید که آسانسور به اعلا و قرب الی الله و رضای حق رسیدن ، فقط صاحبِ نماز است که اگر در هر جای دنیا باشی و با هر کوله باری از اعمال ، اگر به واقع وضو بگیری و رو به قبله خانه خدا کنی و در هنگام اذان ، لبیک به حق گویی ، در این جماعت عظیم شرکت میکنی!
آیا این همه زیبایی اذان، برای این صله و رحمت خدای مهربان نبود؟! پیامبر اکرم(ص) فرمود: الصلوة معراج المؤمن ؛نماز وسیله عروج مؤمن است. پس در اذان میشنویم و میخوانیم حیّ علی الصلوة ،حی علی الفلاح ؛ بشتاب برای نماز ، بشتاب برای رسیدن به فلاحت و رستگاری.
خیلی زیباست که ذکری را در اذان واقامه باید دو بار بگوییم. زیرا شما که با بحث اعداد آشنا شدید ، میدانید که هم برای رسیدن به خیرات دنیا و گرفتن گنج عشر است و هم برای رسیدن به کلّ خیرات آخرت که وصل شدن به گنج عشر است. چون عدد 2 برابر حرفِ ب میباشد که باء بسم الله سوره مبارکه حمد ، کلّ قرآن و وجود مبارک انسان کامل و ولایت علی ابن ابیطالب و یازده ذریه معصومش (صلوات الله علیهم اجمعین) است. و اگر عدد 2 را به حروف بنویسیم ، عدد ابجدش 10 میشود (دو=10) که عدد 10، گنج عشر و حقیقت وجود مبارک چهارده معصوم(صلوات الله علیهم اجمعین) است {10=4+3+2+1 یعنی 4 روی 10 که میشود 14}.
پس اذان ، اعلام وقت نماز از بزرگِ بزرگان ؛ پروردگار عالم است که با ندای الله اکبر (4 بار) آغاز میشود. الله اکبر ؛ خدا بزرگتر از آن است که بتوان وصف کرد. این معنای تحت لفظی و ساده این ذکر مبارک است.اما ای عزیزان! درواقع یعنی خدا هست و دیگر هیچ! چیزی نیست که بتوانی بگویی بزرگتر! پس بنده وقتی صدای اذان را شنید باید بزرگی و عظمت امر مولایش را از هر کار و مسئولیتی بالاتر بداند و طوری کارهایش را تنظیم کند که سر وقت در میعادگاه یعنی خانههای خدا (مساجد) حاضر شود.
وقتی بانگ الله اکبر به 4 بار زده میشود یعنی: جمع اعداد 1 تا 4 میشود 10 و دنیا خوانده شد:کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا.آیا صاحب عدد 10 ، اباعبدالله الحسین(ع) نبود؟ {یک خودش+9 ذریه معصوم در بطنش=10} آیا ایشان ظهر عاشورا نماز را بپا نکرد؟ پس وقتی میفرماید :کلّ ارض کربلا یعنی همه جا و در همهی زمانها ، شیاطین و وسواسها نمیخواهند نماز بپا شود. اما باید با آنها بجنگیم تا نماز را اقامه کنیم. جالب است که جایگاه نماز را محراب میگویند و محراب یعنی جای جنگیدن! پس معنی کلّ ارض کربلا باید معلوم شود.
این ظاهر نماز است. وقتی ظاهر نماز را حفظ کردیم ، تازه باید با شیاطین درونی بجنگیم.چون اگر بخواهیم فقط به خدایِ الله اکبر توجه کنیم ، باید تمام حواس و حضور قلب خود را به جهت قبله حفظ کنیم تا از پراکندگی فکر و حواس ، فقط متوجه به خدای لاشریک له شویم. پس باید جلوی هر راهی را که شاید شیطان از آن مسیر، راه آسمانی ما را میبندد، بگیریم.
راههای بستن ورودی شیطان در نماز
1)مسائل نماز را یاد بگیریم. 2)صحیح خواندن نماز را بیاموزیم. 3)خمس مال داده شود تا (راه حرام مالی) را برای لباس و جایگاه نماز بسته نگه داریم. وهمه چیز از جایگاه و لوازمات نماز، مباح باشد. 4)در اول وقت ، نماز را اقامه کنیم. 5)سعی کنیم در مساجد محل شرکت کنیم. 6)سعی شود نماز به جماعت خوانده شود. 7) نماز را با استغفار و بدون آزار و اذیت کسی ، اقامه کنیم. 8)نماز باید با نیت خالصانه و فقط برای رضای خدا قربتا الی الله باشد. 9)انشاءالله نتیجه نماز که تنهی عن الفحشا و المنکر است را در خود ببینیم.
شروع اذان بعد از 4 تکبیر(الله اکبر) ، گفتن 2 بار شهادت به وحدانیت خداوند (توحید) ؛اشهد ان لا اله الا الله و 2 بار شهادت به رسالت ؛اشهد انّ محمدا رسول الله {اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم} و 2 بار شهادت به ولایت ؛ اشهد انّ امیرالمؤمنین علیا ولی الله (و اولاده حجج الله) {اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم} است.
از این زیباییها چه برکاتی نصیب ما میشود(هم ازنظر ظاهر و هم باطن) ؟!
حقیقت شستوشو قلبها
در دنیا شست و شو و تمیز کردن با آب است.اما میدانیم اگر شخص کافر هزار بار هم در آب دریا فرو رود و بیرون بیاید (آب کشیده شود) نه تنها پاک نمیشود بلکه قطرات آبی که از او میریزد هم عین نجس است{نَفَسش،عرقش نجس است یعنی خودش، عین نجس است} . چرا شست و شوی ظاهری او را پاک نمیکند؟! چون از قلب ، به خالق خود کفر دارد پس باید قلب ، طهارت پیدا کند و از عین نجس به عین پاک برسد! در احکام دین مبین اسلام آمده که اگر این فرد با نیت خلوص قلبی ، شهادتین را بگوید یعنی اشهد ان لا اله الا الله و اشهد انّ محمدا رسول الله(ص) ، خداوند یکتا او را از قلب شست و شو میدهد! راستی فکر کردهاید چرا؟! اولا این دو شهادت با عظمت ، حقیقت کلّ قرآن است زیرا قرآن حقیقت آب و شست و شو دهندهی حیوانیت به انسانیت و از عین نجاست به عین طهارت است.
عدد ابجد کلمه آب (به صورت بسیط) 114 میشود که برابر با تعداد سورههای قرآن کریم است {(الف=111)+(با=3)=114}. و خالق یکتا تمام قرآن را مجرای توحید خود قرار داد. و در سوره مبارکه اخلاص به پیامبر بزرگوارش فرمود:
قل هو الله احد؛بگو او خدای احد است. پس باید بندگانش شهادت دهند که غیر از الله ، خدای دیگری نیست که میشود اشهد ان لا اله الا الله. و همچنین رسولش را که قرآن به قلب مطهر او نازل شد ، معرفی میفرماید در آیه 29 (آیه آخر) سوره مبارکه فتح :محمدٌ رسول الله ... .پس بندگان خدا باید شهادت دهند : اشهد انّ محمدا رسول الله (ص).
بنابراین خداوند کریم انسانها را 2 بار زیر شست و شوی آب جاری قرار داد تا از قلب عین نجاست حیوانی به عین طهارت انسانی برسند.
نکته: عدد ابجد کلمه جاری=214 که برابر با عدد ابجد کلمه طُهر است. و جمع ارقامش 7 میشود(7=4+1+2) که برابر آیات سبعه سوره مبارکه حمد است و به قول پیامبر(ص) تمام قرآن در سوره مبارکه حمد جمع است... . و جایگاه عددی کلمه جاری=34 است که برابر با عدد ابجد کلمه دل میباشد. آیا معجزه نیست که این حقیقت طُهر جاری میشود در دل ! و وجود کافر را از کفر قلبی پاک میکند و دل او را که در اصل ، جایگاه خداست از بتهای شرک به خلوص توحید پاک میکند.
اما شهادت سوم ؛ اشهد انّ امیرالمؤمنین علیا ولی الله (ص)
این شهادت که جانِ قرآن است و این ولایت کبری، راه طهارت دنیا را به طهارت بیت بهشتی باز میکند یعنی بدون ولایت 12 امام و 14 نور مقدس(صلوات الله علیهم اجمعین) راه به بهشت نداریم!
احکام مربوط به نماز(غسل و وضو و آداب نماز و قرائت و شکیات و خلاصه تمام مسائل نماز) که تا 4000 مسئله شمرده شده است به شرطی صحیح ادا میشود و انشاءالله به رضای خدا و قرب او میرسد که نماز رو به قبله خوانده شود. پس شرط قبولی و شرط صحت نماز، رو به قبله شدن است. آیا از درون این قبله ، روح وجانِ نماز متولد نشده است؟! و خداوند کریم خانه خود را با روح و جسم معرفی فرموده است و حجت و ولی و خلیفه بر حقّش را نشان میدهد که آنجا محل اقامه خلیفه خداست. و خداوندِ اعلا نام زیبای امیرِ خلفاءِ خود را علی صلوات الله علیهم اجمعین گذاشته است که بدون علی(ص) و اولاد معصومینش(ص) ، راه به اعلا نداریم. و شرط داشتن ولایت ، راه رسیدن به باب طهارت بهشت است. ولایت ، ایمان قلبی هر مسلمان است.اسلام باید در بطنش ، ایمان باشد و ریشه کلمه ایمان ، امن است یعنی تا ایمان نباشد ، مسلمان در جایگاه امن در قیامت مستقر نمیشود. وخداوند متعال خانه خودش را خانهی امن ؛ مسجد الحرام قرارداد و بیت الله نامید که این بیت ، مأمن و مأوای علی(ص) و اولادش و 14 نور مقدس (ص) است. {اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم}{نقل است که از میرزا جواد آقا ملکی تبریزی(رحمةالله علیه) پرسیدند: آیا شما ، اشهد انّ علیّا ولی الله را جزء اذان میدانید؟ ایشان فرمودند: ما اذان را جزءِ این جمله میدانیم ... !!!}
بنابراین خداوند یکتا خواست که در بطن احکام ، ما هر روز 5 یا لااقل 3 بار اذان و اقامه بگوییم که اگر به خاطر اعمال ظلمانیمان در روز ، راه به اعلای قرب خدای مهربان بسته شده باشد با خواندن کلمات شهادتین و شهادت به ولایت امیرالمؤمنین علی(ص) ، ظلمات و کفران و شِرکهای درونیمان قبل از نماز تطهیر شود ، آنگاه وارد نماز شویم.
اقامه :
اقامه یعنی مستقر شدن، بپاکردن، بنا نهادن . مثل دانهای که در زمین بکاریم تا سبز شود ، آنگاه که به درخت تنومندی تبدیل شد با ریشه و ساقه و برگ و رسیدن به میوه ، به حقیقت اقامه میرسد و در جایگاه حقیقی ، مقیم شده و جلوه میکند.
این ثمر و میوه اگر واقعا نماز مقبول باشد ، آثارش در وجود و زندگی دنیا و آخرتی ما میشود مصداق آیه 45 سوره مبارکه عنکبوت: ...انّ الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکرالله اکبر... .
اسرار اقامه نماز (چرا برای نماز باید اقامه ببندیم؟!)
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: قد اقم الصلوة ؛ قبلا بیان شد که اقم یعنی بپاداشتن و درواقع اقم الصلوة یعنی کاشتنِ حقیقت نماز(مثل دانه) ، در بطن قلب (مثل دانه گیاه که در دل خاک کاشته میشود)! و هنگامی به اقم میرسیم که نماز از یک سو باطن سجده که همان اطاعتِ خالصانه خداوند است ؛ به صورت ریشهی درخت در قلب و از سویی عملهای خالصانه به احکام الهی به صورت تنه درخت در اعضا و جوارح و همچنین اثر سبزی نماز که تنهی عن الفحشاء و المنکر است ؛ به صورت شاخه و برگ در اعمال ظاهر شود. و خلاصه میوه این درخت که دردانه صدف اعمال است (خوشا بحال هرکس که به آن دست یابد) ، همان ولذکرالله اکبر میباشد!
درواقع تمام قرآن عزیز ، 2رکعت نماز مقبول است زیرا 4 سوره مبارک به نام عزائم دارد که سجده واجب دارند و 2 رکعت نماز هم ، 4 سجده واجب دارد. بنابراین یکی از اسماء قرآن ، ذکراکبر است و شما که تا حدودی با اعداد آشنا شدید میدانید که عدد 4 سجده خیلی پر معناست! یکی اینکه هر بیتی و هر جایگاه امنی که سقفی دارد ؛ 4 ستون واجب یا چهارچوب محکم دارد و جمع اعداد 1 تا 4 برابر 10 میشود(10=4+3+2+1) که درواقع همان گنج عشر و وجود مبارک 14 معصوم(ص) است(4روی 10 میشود 14). عدد عشر ، همان 10 است و کسی که عشر را ظهورداد وجود مبارک اباعبدلله الحسین(ع) است (امام عاشورائیان) که نماز صبح متعلق به ایشان است و 2 رکعت میباشد(دو=10) . قرآن کریم هم به نماز وسطی سفارش فرموده که در بیشتر احادیث ، به نماز صبح تفسیر شده است (رجوع شود به توضیحات نماز صبح در اوقات نماز). اما حقیقت درخت شجره طیبه به خون مبارک امام حسین(ع)(که ثارالله خوانده میشود) احیا شده و میوه و ثمرش ؛ وجود مبارک امام زمان عج الله تعالی فرجه میباشد و این شجره طیبه ، حکومتِ حقه بهشت است که (بدست ایشان) برقرار میشود (انشاءالله) و این حقیقت ، حقیقت نماز مقبول و جانِ نماز است.
حال خوب دقت کنید که نماز همیشه در حال قیام است و همه ائمه معصومین(ص) ، جانِ نماز هستند.این معنا و باطن معصومیت است و شیعیان فقط با نماز میتوانند مأمومین نماز در شیعه شدن پشت امام معصوم(ص) باشند.
خوشا آنان که دائم در نمازند
اما نماز که اقم شد به صورت درخت ، خداوند متعال در قرآن کریم سوره مبارکه ابراهیم(ع)؛ آیه 24 این درخت را معرفی فرمود: الم ترکیف ضرب الله مثلا کلمةً طیبةً کشجرةٍ طیبةٍ اصلها ثابتٌ و فرعها فی السماء ؛ فرمود این درخت نورانی اصلش ثابت است (که ریشه آن است) ؛ پایه هر درختی ، ریشه آن است که هرچقدر در جای پاک و سالم ، تغذیه سالم وصحیح به آن برسد ، رشد درخت بهتر و کاملتر است.
اما امّت یعنی چه؟ در عربی به ریشه ، اُم میگویند و ریشهی درخت طیبه ، پیامبراکرم(ص) است. پس اگر کسی بخواهد ریشهی درخت عملش ثابت و سالم باشد و بماند باید به ریشه درختِ اصلها ثابت گره بخورد تا امت شود! آیا تغذیه این درخت ، یوحی نیست؟!{قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی...} آیا این غذا ، غیر وحی الهی است؟! پس اگر قرآن به وجود رسول اکرم(ص) آمده است ، وحی الهی و جنسش نور است ، پس باید عمل هریک از افراد امّت ، فقط از این رزق نورانی تغذیه شود! آیا نماز، معراج مؤمن نبود؟ حال درخت ، معیار بندگی است و مظهر تغذیه درخت، آب است که آب {(الف=111)+(ب=3)=114} همان قرآن است به 114 سوره مبارک قرآن.
خوب دقت کنید ! از این درخت ، نور ساطع میشود و خداوند مظهر آب دنیا را هم نور برق قرارداد. درخت ، قانت است ! در زمستان که برگ درختان میریزد، همه شاخهها به طرف آسمان است {گویی دستان خالی خود را به طرف آسمان گرفتهاند و در حال قنوتند!} ، درخت وقتی میوه دار میشود ، مظهر تواضع است. درخت ، نشان قیام است. درخت ، نشان مقاومت در سختیهاست ؛ زمستان سرد و تابستان گرم و در مقابل باد و بوران میایستد. درخت ، مظهر ایثار است؛ درحالیکه خودش سموم هوا را میخورد اما هوای پاک با اکسیژن را به انسانها میدهد . درخت ، مظهر حیات است و درحقیقت حاملِ حیات آیندگان است .
دیگران کاشتند و ما خوردیم ما بکاریم تا دیگران بخورند.
پس اقم الصلوة یعنی چه؟ درخت ، مظهر طهارت است. در احکام درخت پاک است و اگر نجاستی به آن برسد خودش ، طاهر میشود .
درخت ، اهل شب زنده داریست! هر شب سحرگاه تمام رزق میوه ؛رنگ و مزه و سبزی و زردی و شبنم برایش زده میشود. شبنم ، احوال شب زنده داران است که چشمهایشان از خوف خداوند و گناهانشان خیس میشود و درخت ، مستقیم زیر نور خورشید ، شبنمش خشک میشود و طهارت پیدا میکند و انشاءالله احوال همه ما شود که نماز ما را به طهارت دایم ببرد. درخت چوب است و در در،یای دنیا غرق نمیشود.که این زیبایی درخت شجره طیبه است که شما میبینید گنبد و بارگاه ملکوتی پیامبراکرم(ص) سبز است.این گنبد خضرایی ، جلوه عرشی اوست! کلمه عرش یعنی سقف چوبی و پروردگار عالم همه مخلوقاتش را از عرش به فرش دنیا آورده ، همه از او سبز شدند و کشتی نجات در دریای دنیا ، ائمه معصومین(ص) هستند و در صلوات شعبانیه فرمودند: ولازم لهم لاحق؛یعنی لازم است همه اگر میخواهند اهل نجات باشند ، سوار این کشتی شوند و اگر سوار نشوند یغرق من ترکها؛ حتما بدانند که غرق میشوند . پس نماز ، سفینه نجاتِ هر نمازخوان واقعی است که به کشتی که "کل فی فلک" است ملحق میشود( اگر حروف این سه کلمه را از آخر به اول بخوانیم (برگردانیم) باز همان "کل فی فلک میشود"! این چرخشِ حروف ، گردش تمام عالم در این فلک یعنی کشتی است).اللهم الرزقنا
پس درخت مظهر سبزی و مظهر زندگی و مظهر نشاط و سلامتی و سایه و رحمت است. سبزی یعنی حسن(ع) و خداوند در آیه 160 سوره مبارکه انعام میفرماید: و مَن جاء بالحسنة فله عشر امثالها ؛اگر با خودت عمل حسن یعنی سبز و زنده و مظهر قبولی بیاوری (کنایه تا در قبر) به تو ده تا مثلش را میدهد. و این حقیقت بپا داشتن نماز واقعی و مقبول است. انشاءالله
درخت ، مظهر بخشش و کرم است میوههایش را بدون منّت در اختیار صاحبش میگذارد.درخت ، هیچ فضولاتی ندارد و این یکی از زیباترین ویژگیهای درخت است و درخت در هر زمان عمرش ، به یک نحو فایده میرساند و در زمان مرگش از چوب آن برای سوخت و گرما استفاده میشود.
اگر خوب دقت کنید تمام این مراحل را در حقیقت نماز و در کمال اطاعت سجده مییابید که احسن این زیباییها در جلوه جمال و کمال نماز در وجود انسان مؤمن ظهور پیدا میکند .
چند حدیث در اهمیت گفتن اذان و اقامه
روایت شده :"هنگامیکه فرشتگان صدای اذان اهل زمین را میشنوند، میگویند :این صدای امّت محمد(ص) برای وحدانیت خداوند است . پس از خداوند برای امت محمد(ص)استغفار میجویند تا از آن نماز فارغ شوند". "و کسی که اذان را بشنود و بگوید آنچه را مؤذن میگوید، روزیاش افزون میشود".
هشام بن ابراهیم نزد امام رضا(ع) رسید و از بیماری و نداشتن فرزند شکوه کرد حضرت به او دستور داد که در خانهاش با صدای بلند اذان بگوید.
امام صادق(ع): کسیکه با اذان و اقامه نماز بخواند دو صف از فرشتگان پشت سر او نماز میخوانند و کسیکه با اقامه بدون اذان نماز بخواند یک صف از فرشتگان پشت سر او نماز میخوانند. راوی میگوید عرض کردم : طول هر صف چقدر است، فرمودند: کوتاهترین آن از شرق تا غرب و طولانیترین آن از زمین تا آسمان است. (ثواب الاعمال ص45)
چند حدیث از پیامبر(ص): *"ساکنان آسمان تنها اذان مردم روی زمین را میشنوند"(المجروحین ج2 ص64).
*"و اما اذان ، پس اذان گویان امّتم با پیامبران و صدیقان و شهیدان محشور میشوند".(الاختصاص ص33).
*"به درستی که شیطان وقتی صدای اذان را میشنود، فرارمیکند"(کنز الاعمال حدیث20951).
*"اگر مردم میدانستند چه فضیلتی دارد اذان گفتن و شرکت در صف اول جماعت، هر آینه برای این کار قرعه کشی میکردند"(بحارالانوارج84ص162). *"زمانی خواهد آمد که اذان را تحقیر کرده و آن را به افرادی ناتوان میسپرند"(کنزالاعمال ج7 ص690 ).
ارکان نماز
در كتاب احكام يعني رساله علميه نوشته شده است: نماز پنج ركن دارد:1-نيت 2- تكبيرة الاحرام3- قيام متصل به ركوع 4- ركوع 5- سجده.
*نیّت:
عدد ابجد کلمه نيّت =470 است (11=0+7+4) و جالب است که عدد ابجد کلمه عشق هم 470 میشود. پس نتيجه زيبايي از اولين ركن از اركان نماز يعني نيّت ميگيريم كه تا شيعه نشويم و تحت ولاي چهارده معصوم(ص) قرار نگیریم ، و نيّت ما همراه يقين و تقوي و ايمان كامل نباشد ، نماز قبول نميشود و صورت اصلي خود را به ما جلوه نميدهد. عدد 470 یعنی70+400 که عدد ابجد کلمه شمس=400 (صفتش روشن کنندگی است) و 70=ع است که معنی میشود به روشن کنندهی عین!(پس اگر تقوي الهي پيدا كنيم خداوند به ما روشن بيني و آگاهي عنایت ميفرماید).
و جايگاه عددي کلمه نيّت=56 ميشود (11=6+5) که عدد 56 برابر است با جایگاه عددی کلمات عشق=ذکر=اخلاص=لاالهالاهو=رحمان=خالق و ... . اگر در این کلمات خوب دقت کنید به معنای نیت خالصانه پی خواهید برد! از جمع ارقام 470 و 56 به عدد 11 رسیدیم که برابر با كلمه حج و كلمه مبارك هو است يعني همانطور كه قلب ، محلّ حيات و قبله بدن است و تمام سلولهاي بدن به گرد آن طواف میکنند ؛ اگر قلب سالم باشد ، اعضاي بدن سالم است و اگر قلب مريض شود، همه بدن بيمار ميشود و اگر قلب بميرد همه بدن بدون او ميميرد.
فقط اين را بگويم همانطوري كه عدد ابجد نيّت 470 بود كه درواقع نيّت ، بايد به "هو" برسد و انجامش "حج" است(11=0+7+4 و 11=هو=حج). اگر صِفر اين عدد را برداريد ميشود 47 كه برابر است با جايگاه عددی نام مبارك حسين(ع) ؛ او كه با تمام نيت پاك و خلوص كاملش و اهداي تمام يارانش و فرزندانش و تمام رگهاي خود و قرباني دادن جانش و اهداي سرش در ظهر عاشورا فرمود که هدف قیام من در4 چیز است : "قد اقمت الصلوة و آتيت الزکوة و امرت بالمعروف و نهيت عن المنكر". اين رسالت حسين بن علي(ع) است كه ایشان در تمام وجوهات به شکل کامل وظیفهی خود را انجام داد. حال اي شيعيان و محبّين! اين قدم سنگيني است در وادي مقدس نماز که اميدوارم الي يوم القيامه ثابت قدم بمانیم. پس بكوشيم كه در تمام شبانه روز كارهاي خود را با نيّت خالصانه ، به نور تبديل كنيم. عمل بنده بدون نيت ، مثل بدن بيروح است!
در تمام قرآن كريم 11 جاي آن احكام سكته يعني ايست يا وقف بايد انجام شود كه 7سكته در سوره مباركه حمد است؛ سورهاي كه خود 7آيه دارد و تنها سورهايست كه بسم الله آن يك آيه محسوب میشود. پيامبر(ص) ميفرمايد: قرآن يك ظاهر دارد و يك باطن ، كه بطن آن 7 حجاب و در جايي 70 حجاب و در جاهايي 70000 حجاب است كه كلّ 7 آيه مباركه در بسم الله الرحمن الرحيم آن و تمام بسم الله الرحمن الرحيم در 7حرف يعني بسم الله و تمام آن در باء بسم الله و تمام محتوا در نقطه زير باء بسم الله است كه اميرالمؤمنين ؛ مولاي متّقيان ؛علي بن ابيطالب(ع) فرمود:"انا نقطة تحت الباء" من نقطهی زير باء هستم. پس بدان اي شيعه 14 معصوم صلوات الله عليهم اجمعين! نقطه ورودي در قرآن و نماز ، نيّت است. نيّت ، نقطهی پُرمحتواي هر عملي است كه بايد در تحت ولاي ولي اعظم ؛ امام زمان(عج) باشد.
*تكبيرة الاحرام:
به معنی گفتن الله اكبر به زبان عربي كامل(ادای صحيح) است. مؤمن بعد از نيت خالصانه ، وارد وادي مقدس محراب ميشود كه با ادب كامل و با حضور قلب و آگاهي تمام پا در جايگاه انبياء و اولياء و ملائك و كرّوبيان میگذارد. آنها كه سر به سجده خالصانه بر درگاه حق سائيدهاند و از آنجا به عروج آسماني خويش رسيدهاند؛ سجدهگاه مولاي متقيان علي(ع) و محراب همیشه خونين ابا عبدالله الحسين(ع). جايي كه ظاهراً روي زمين است ولي محراب واقعي، قلب هر مؤمن است كه چگونه تكبيرة الاحرام را ميگويد! محراب يعني جاي حرب، مکان جنگيدن با دشمن خداوند: شيطانها، وسواسها، خناسها و آنچه غير اوست. آنجا بنده خالص او هستي و اطاعت از اوامر او را ، و كبرايي او و قدرت لا يزالش را، هست مطلق او را، و هيچ بودن كامل خود را...، با صداي بلند اقرار میکنی و میگویی: "الله اكبر".
راستي ميشود که مؤمن الله اكبر بگويد و نماز خود را آخر همهی كارهاي دنيائياش انجام دهد؟ يا براي هر كاري لباس و جايگاه و تشريفات مخصوص قائل باشد الا نماز؟ براي هر كار دنيايي حاضر باشد که هزينه كند يا وسائل آن را فراهم آورد الا آمادگي براي نماز!
پس مؤمن هنگامي كه رو به قبله و پشت به تمام كارهاي دنيا كرد و دهان خويش را به كلمات نوراني نماز و راز و نياز با مولا خوشبو کرد ، باید سعي كند ظاهرش نيز اينگونه باشد و قلبش عاشقتر و متوجهتر باشد! حضرت ابراهيم(ع) ميفرمايد: " إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ " به راستي من خالصانه روي دل به سوي كسي داشتهام كه آسمانها و زمين را آفريد و من از مشركين نيستم. (آيه 79 سوره مباركه انعام)
جایگاه عددی کلمه الله اکبر=64 است که با عدد ابجد کلمات دین=ناجی= کلید برابر است.درواقع الله اکبر اقرار به حقیقت دین و افشای ناجی واقعی و کلید تمام قفلهای بسته است! عدد ابجد کلمه الله اكبر= 289 است که اگر ارقامش را با هم جمع كنيم 19ميشود (19=9+8+2) . طبق حدیثی از پیامبر(ص){که درادامه بطورکامل بیان میشود} محتوای تمام قرآن در سوره مبارکه حمد جمع است و تمام سوره حمد در(19 حرفِ) بسم الله الرحمن الرحيم آن جمع است و... .
پس گفتن مقبول تكبير(الله اکبر)،انسان را به وادي 19 حرف بسم الله... سوره مباركه حمد كه باب الله است و جان قرآن میبرد! با كلمات مباركه سوره حمد ، باب براي مؤمن باز ميشود و انشاءالله در وادي عشق به عبادت خالق هستي و بدون واسطه به درگاهش وصل ميشود. نماز عشق به پا ميشود و بلاواسطه ميگويد: "ايّاك نعبد و ايّاك نستعين"تنها و فقط تو را ميپرستم و تنها و فقط از تو ياري ميجويم.
*قيام متصل به ركوع:
یعنی هنگاميكه حمد و سوره كامل خوانده شد بايد مكث كوتاهي داشته باشيم (به اندازه يك الله اكبر گفتن صبر كنيم) بعد وارد ركوع شويم. اين قيام ، يك ركن است يعني چه؟ شايد اين طور معنا شود كه اگر آگاهانه و خالصانه فهميد ه باشيم كه در مقابل عظمت چه كسي هستيم و چه خواندهايم ، آنگاه كمر بندگي خويش را فقط براي يكتاي سبحان فرو ميآوريم و به ركوع ميرويم پس قبل آن به اين كمال فكري ميرسيم و ميدانيم براي چه وجودي كه خالق ماست و هستي ما زهستي اوست ، تعظيم و تكريم ميكنيم . به همین دلیل این مکث ، واجب است.
*ركوع:
عمل ركوع رسيدن به حدّ بندگي است و با خضوع و خشوع ، راكع ميشويم عدد ابجد کلمه رکوع=296ميباشد. كه اگر ارقامش را جمع كنيم ميشود (17=6+9+2) و در نهايت 8 ميشود (8=7+1) كه درمقابل رضاي او به رضا ميرسيم (انشاءالله) و جايگاه عدديش 53 ميشود كه برابر عدد ابجد نام مبارك آسماني پيغمبر بزرگوارمان ؛ احمد(ص) است درحقيقت حضرت جلال و عظمت خالق يكتا را در ركوع از درون قلبش مشاهده كرد ، آن قلبي كه عرش الرحمن است و آنگاه ايستاد و بعد به مقام كامل ادب ، به سجده افتاد.
نکته:علماي علم تجويد ، قرآن کریم را به 1000قسمت تقسيم كرده و هر قسمت را يك ركوع ناميدهاند.
*سجده:
همانطورکه بیان شد نماز 5 ركن دارد و ركن پنجم ، سجده است و ما پنج نوبت نماز واجب ميخوانيم. عدد 5 (در كتاب راز حجاب) توضيح داده شده است كه حلقه بندگي انسان براي معبود خويش ميباشد. اما در پيروي و شيعه بودن 5تن(ص) كه درواقع وجود همهی معصومين(ص) است، پنجمين معصوم وجود مقدس امام حسين(ع) است. عدد ابجد کلمه سجده= 72 ميباشد و مولا تنها كسي است كه سرِ بندگي و سجده دائم بر زمين گذاشت و سر را بر نداشت تا سرِمبارک ایشان را از بدن جدا كردند{ پس از آن هم سر مطهرش را بر سر نیزه کردند که عدد ابجد کلمه نیزه هم 72 میشود}. ایشان بود كه در صحنه عاشورا طوري حماسه آفريد كه تمام انسانها و مخصوصاً شيعيان و محبّانشان تا قيامت بايد از اين وادي بگذرند و درجهی خلوص قلبشان براي دين و ايمان و براي نصرت امام زمان خويش امتحان گردد و آنگاه درجه بندگي و قبولي را دريافت ميكنند. و 72 يار وفادار ، همه مثل پروانه به گرد وجود مقدس سيدالشهدا جمع شدند و سر وفاداري در راه دوست گذاشتند. (نکته: اسم فرقه در قرآن کریم 72 بار آمده است).
آقا ابا عبدالله الحسين(ع) حقيقت را براي عارفين و سالكين و شيعيان خويش آشكار ساخت و حجت را بر همگان تمام كرد كه در قيامت هيچ عذري باقي نماند. بالاترين عمل از درجه تواضع و بندگي در عبادات مخصوصاً نماز، سجده است يعني اطاعت محض پرودرگارعالم و امام حسين(ع) ، امام ساجدين و فرزند بزرگوارش سیدالساجدین ؛زین العابدین(ع) است.
عالم در 72(=سجده) غرق است که حقيقت وجود 7 تا 2 تا است و جايگاه عددي کلمه سجده =27 ميشود كه روز بعثت پيغمبر بزرگوار(ص) در 27 ماه رجب است و در آن روز، جايگاه حقيقت اطاعت و بندگي از قلب مطهرايشان ظاهر گرديد يعني قرآن، كتاب آسماني و نسخه حكيم ؛ پروردگارعالم (سبحانه و تعالي)! يكي از اسماء پيامبر بزرگوارمان در قرآن کریم ، سبع مثاني است يعني 7 تا 2 تا كه برابر ميشود به 14 نور مقدس ائمه طاهرين(ص) كه همه اين عزيزان ، نورٌ واحد هستند{اسم آسماني حضرت رسول(ص)، احمد و اسم زميني ايشان ، محمد(ص) است . ريشه هر دو اسم مبارك ، حمد ميباشد که در زمين و آسمان جلوه كرده است پس وجود مقدسش ، سبع مثاني است) و حضرت ميفرمايند: تمام محتوای قرآن در سوره مباركه حمد قرار دارد و سوره مباركه حمد ، سبع مثاني است(7 تا 2 تا) كه مفسران از چند جهت معني كردهاند: عدهاي ميگويند چون نیمی از آیات، پروردگارعالم خود را با اسمايش معرفي ميفرمايد و نيمي براي بندگانش ميباشد و بعضي فرمودهاند: هر آيه اين سوره مباركه دو قسمتي است مثل (بسمالله) الرحمن الرحيم ، (الحمدلله) رب العالمين، (الرحمن) الرحيم، (مالك) يوم الدين تا آخر.
خلاصه در نمازهاي واجب كمتر از دو ركعت نداريم و در هر ركعت واجب است يكبار سوره مباركه حمد خوانده شود پس در 2ركعت ميشود (2تا 7تا).
در هر ركعت دو بار سجده انجام ميشود و در هر سجده7 موضع بدن واجب است به زمين برسد(2تا 7 تا) (پيشاني-دو كف دست-دو زانو-دو انگشت شصت پا).
در خلقت عالم 7طبقه آسمان و در زمين 7 طبقه زمين است و هر دو ميشود (2تا 7 تا) و همه تسبيح گو هستند.
منجّمين در آسمان تجمع و شكل ستارگان را نام گذاري كردهاند و گفتهاند دبّ اكبر و دبّ اصغر و هر كدام 7 ستاره است رويهم ميشود (2تا 7تا) .
هفته 7 روز و يك سال شامل 52 هفته است. عدد 52 برابر است با كلمه سوره مبارك حمد (سبع مثاني است) پس يكسال 52 تا 7 تا است.
اميدوارم متوجه باشيد كه همه ما در سبع مثاني يعني در حمد غرق هستيم(الحمدلله ربّ العالمين) و ايام ، نموداري از اطاعت محض پروردگارعالم است كه درواقع همه ساجد او هستند.
در وجود انسان 7 نفس نوراني است و 7 نفس ظلماني. نفوس نوراني براي تعالي پيدا كردن آسماني است و نفوس ظلماني ، لازمه زندگي در زمين است يعني كمال ما ، در2تا 7تا است .بنابراين همه عالم در عدد 14 محاط هستند، همه ريزه خوار سفره حجة الله الاعظم، امام زمان صلوات الله عليهم اجمعين ميباشند.(كاش نمك خورده، نمكدان نشكنيم!) .
پس نماز ، معناي كامل اين توصیفات است و همهی نماز ، در سجده به معني واقعي خود ميرسد. ذكر مبارك سجده" سبحان ربي الاعلی و بحمده" ميباشد. معني ظاهري آن اين است كه پاك و منزه است پروردگار من كه بلند مرتبه است و حمد و ستايش مخصوص اوست. ولي عرفان ، معني عميقتري به ما ياد ميدهد! پاك و منزه است پروردگار من كه حمد و ستايش مخصوص اوست كه او ربي الاعلی است زيرا اوست كه هر لحظه ، جماد را به نبات و نبات را به حيوان و حيوانيت را به انسان ، تعالی ميدهد .
و انسان در حال اطاعت كامل يعني سجده واقعي ، عروج انساني پيدا ميكند و وجود مقدس امام حسين(ع) ، راز سجده را با شهادتش در قتلگاه افشا ميكند. ایشان در حلقه بندگي به عنوان پنجمين معصوم(ص) ، راز وراثت انبياء و اوليا و جد و پدر و مادر و برادر بزرگوارش را به ظهور گذاشت و بالاترين درجهاي كه يك انسان كامل ميتواند دريافت كند را جلوه داد و آن ، قلب شدنِ نفسِ حيواني به حقيقتِ انساني است.
هر انساني اگر از دنيا برود ، بدن او ميته و نجس ميشود و غسل به آن وارد ميشود و اگر هر انسان زندهاي او را مسّ كند (در حالي كه بدن سرد شده باشد) غسل مسّ ميت به او واجب ميشود يعني حدث اكبر برایش رخ میدهد و بدون غسل ، اجازه ورود در نماز را ندارد. انسان ميته ، دست عملش از دنيا كوتاه شده و تكليف از او برداشته ميشود . اينجا تكليف به زندههايي است كه او را تشييع ميكنند(اعمالش را انجام میدهند) زيرا وقتي او را غسل ميت ميدهند او تطهير ميشود و آنگاه با طهارت به خدمت معصومين(ص) ميرسد (اميدوارم عمل طاهر را با خود برده باشد) . آن كسي كه غسل مسّ ميت به او واجب شده چون با نجاست حيواني او تماس گرفته و نفس حيواني در خودش هم هست پس غلبه اين نفس به شدّتي ميشود كه بايد غسل كند تا بتواند در عمل انساني كه نماز و روزه و احكام است ورود داشته باشد.
اما كسي كه در ميدان جنگ در راه حق بر باطل جنگيده و آنگاه كشته شود ميفرمايند که از آن ساعتي كه اولين قطره خونش به زمين ميرسد گناهانش بخشيده(انشاءالله) و بدنش و خونش و جسمش پاك ميشود. اينجا انسان به مقام انسانيِ خود واصل ميشود. آنگاه مثل مولايش امام حسين(ع) ، بدنش نه غسل ميخواهد و نه كفن زيرا او طهارتش كامل است. پروردگار عالم در مورد چنين بندهاي كه شهادتش قبول شده ميفرمايد: " وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ " هرگز گمان مبرکسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
پس هر مؤمني در اثر اطاعت مقبول هميشه ساجد است يعني او هميشه 72 یار ملكوتي كمك و همراه دارد كه در هر جا كه باشد او را ياري میدهند تا در ميدان جنگ زندگي(حربگاه) ؛ با شیاطین و وسواسها و خنّاسها مبارزه کند و آنها را ريشه كن كند.انشاءالله
و آنگاه در مِحراب نماز، ستون نماز بپا ميشود و محرابش الي يوم القيامة ، جاي تسبيح ملائك ميشود. هنگاميكه مؤمن در قيامت باز ميايستد به فضل پروردگار سبحان ، خود را در محراب نمازش پيدا ميكند و از آنجا نور نماز همانطور كه گفته شد عجين جانش ميشود الي آخر.
بنابراين اباعبدالله الحسين(ع) عملاً با تمام وجودش ؛ با قرباني دادن فرزندانش و عزيزانش و يارانش و تمام اعضاء بدنش ، جان فشاني نمود و در محراب نماز عشقش، بدن مباركش 4000 زخم برداشت به اندازه مسائل نماز و خلاصه در سجدهي بندگي ، سرش را گذاشت و رضاي خود را به رضاي خداوند منّان تسليم كرد و هرگز سر خود را بلند نكرد تا آن سر را از قفا (از پشت سر) با دوازده ضربه از بدنش جدا كردند (لعنت الله علي قوم الظالمين). سر امام حسين(ع) ، ظاهراً بر نوك نيزه گذاشته شد اما آن سر بالاي همهی سرها رفت و مقامي گرفت كه اگر هر سري به راز و نياز به خداوند بلند شود بايد سر او را شفيع خود قرار دهد(سر او شد سِرّ الله و سَر او ، نقطهی رضا شد) و او قامت نماز را در محرابش بپا كرد الي يوم القيامه. ایشان امام شهدا و امام مظلومان عالم، امام همه انسانهاي آزاده عالم گشت و مقام ثار اللهي گرفت و همانطور كه گفته شد محراب او قتلگاه شد اما راه وصل همه عاشقان ، كربلاي معلي نام گرفت یعنی محلّ آزمايش و سنجش خلوص عالميان!
پرچم او بالا رفت كه بر تمام كاخهاي ظلم الي يوم القيامه بفرمايد الله اكبر و با تكبيرش تمام كاخهاي ظلم ، كوخ ميشود. انشاءالله روزي بيايد كه فرزندش ؛ مهدي صلوات الله عليهم اجمعين بيايد و ريشه ظلم را بكند. اللهم عجل لوليك الفرج،اللهم اجعلني من انصاره و اعوانه و الذابين عنه و المستشهدين بين يديه.
حلقهی پنجِ ياران امام حسين(ع) در حرم مطهر آقا اباعبدالله الحسين(ع) آشكار است كه ياران ، هرگز از حلقه بيرون نرفتهاند و تا قيامت گرد مولايشان و مقتدايشان طواف دارند!
سجده و کسره
سجده یعنی اطاعت محض خداوند و در حرکت به آن ، کسره میگویند. کسره تواضع ، کسره خشوع. بنابراین کسره در واقع مثل درختی که میوههایش رسیده میشود ، سر تواضع پایین میآورد و سجده شکر بجا میآورد که خدا بارورش کرد ، آبرویش داد و او را حامل خیر و برکت کرد. پس انسان ساجد هم باید کبر و غرور و حسد و منیّتها و خلق بد ، با سجده واقعی از او کسر شود . با سجده واقعی انسان به خودش میپردازد و ظلماتش را کسر و به نور مزیّن میشود. پس سجده واقعی ، انسان را به درجهی یخرجهم من الظلمات الی النور میرساند.اللهم الرزقنا.
از احکام سجده:
آیا زیبا نیست که نماز به سجده معروف میشود! چراکه محل خواندن نماز را مسجد میگویند و جایگاه خواندن نماز را سجاده و خانه مبارک خدا هم میشود مسجد الحرام! زیرا پنجمین رکن در ارکان نماز ، سجده است و سجده ، جمع کننده و تمام کنندهی ارکان نماز است . احکام سجده هم خصوصیات بیشتر و آداب و ادب بیشتری دارد. همانطورکه در قسمت خشکی گفتیم ، سر (در سجده) حتما باید تماس با تربت یا زمین یعنی خاک یا سنگ پاک داشته باشد.اگر یقین به پاکی جایگاه سجده نداشته باشیم، نماز باطل است. دیگر اینکه اگر وقتی سر بر سجده گذاشتیم عمدا و یا سهوا قبل از تمام شدن ذکر سجده ، سر را برداریم نماز باطل است.اگر هنگام گفتن ذکر سجده حتی دست و پا را هم از جا برداریم نماز باطل است(در حالیکه در ذکر قیام و رکوع، اگر دست تکان بخورد بی ادبی است ولی در هنگام ذکرسجده ، اگر تکان دهد نماز باطل میشود (باید مشغول به ذکر نباشد) اما سر را (به هیچ وجه)نباید تکان دهد (به تاسی کردن از امام حسین(علیه السلام) که سر بندگی برنداشت تا سر از بدن مطهرش جداشد)زیرا باید سجده به درگاه خداوند، کامل باشد.
برکات نماز مقبول
با اين احاديث گرانمايه از كلام گوهربار اولياء دين بهتر ميتوانيم معني حقايق طهارت و ملكوت صلوة را دريابيم. در عدد ابجد كلمه صلوه (=131) دقت فرمایید! اگر الف مقصوره روي حرف لام را اضافه كنيم ميشود 132 که برابر است با نام مبارك محمّد(ص) با ميم مشدد و اگر ارقام 132 را با هم جمع كنيم ميشود 6 (6=2+3+1) که برابر است با حرف (و) ؛ اين حرف در ادبيات، حرفِ وصل است. پروردگار عالم در آيه 4 سوره مباركه حديد ميفرمايد:هوالذی خلق السموات و الارض فی ستّة ایام(اوست خدایی که آسمانها و زمین را در 6 روز بیافرید). و در كلام مباركش كه ميفرمايد "انّا لله و انّا اليه راجعون" "همه از خداییم و به سوي او باز ميگردیم" و عدد حرف و=6 يعني دنيا است. از نبي اكرم(ص) نقل شده كه دنيا مانند پلي است كه از يك طرف ، وارد و از طرف ديگر آن خارج ميشويد. بنابراين مخلوقات در دنيا (و حتي خود دنيا) فاني است.
به قول پيامبر اكرم(ص) "الصلاة عمود الدين" نماز ستون دين است و فقط در دنيا ميتوانيم نماز را بپا داريم يعني فقط در دنيا ميتوانيم ستون خيمه دين خود را براي آخرت بلند كنيم و محكم كنيم . پس هر چقدر نماز صحيحتر و كاملتر و خالصتر باشد ، ستون هم محكمتر است. امام صادق(ع) ميفرمايد: "لا أعلم شيئاً بعد المعرفة باالله افضل من الصلاة" (چيزي را بعد از شناخت خدا ، برتر از نماز نميشناسم)
و رسول اكرم(ص) ميفرمايد: اولين چيزي كه بر بندگان واجب گرديده است نماز است و آخرين چيزي است كه در هنگام مرگ باقي ميماند، اول چيزي كه از بنده حسابرسي ميشود نماز است پس اگر اهميت وقت نماز مورد قبول واقع نشود كارها بر او سخت خواهد بود. آنقدر نماز در اسلام اهميت دارد كه امام علي(ع) جنگ و جهاد (درميدانهاي نبرد با دشمنان دین و قرآن) را براي احياء اين فريضه معرفي ميكند. مثلا ایشان(درجنگ صفين) همانطورکه مشغول نبرد بودند ، ضمناً مراقب وضع خورشيد و زمان نماز هم بودند.
وقتی پروردگارعالم ميفرمايد: "قد اقمت الصلوة" (هر آينه نماز را بپا داريد) يعني چه؟ بپا داشتن نماز ، آن است كه حق ادا شود. يك احتمال ميفرمايد تمام كتاب مبارك قرآن ، 2 ركعت نماز مقبول است زيرا همانطوركه ميدانيد در 4 سوره مباركه آن سجده واجب است(2 رکعت نماز شامل 4 سجده است) و تمام نماز يك پيام دارد: "تنهی عن الفحشاء و المنكر". از اولياء گرانقدر است كه هر كس 2 ركعت نماز مقبول در تمام عمرش داشته باشد انشاءالله آن نمازِ مقبول ، تمام گناهانش را شفاعت ميكند. نماز ، يك روح دارد و يك جسم. ظاهر نماز و انجام تمام تكاليفش به طور صحيح ، جسم نماز است. توجه قلبي و خضوع و خشوع و رسيدن به حقيفت نماز و رضاي خدا و رسيدن به قرب پروردگار بي همتاي خويش ، جان و روح نماز است. آنگاه که مورد توجه و قبول و رضاي مولا قرار گيرد ، ثمرهاش تنهي عن الفحشاء و المنكر است و نتيجهاش ، بركت عروج به سوي اوست و ميوهاش دريافت رزقي است كه او ميفرمايد: عند ربهم يرزقون . لا خوف عليهم و لا هم يحزنون .
از امام صادق علیهالسلام پرسيدند چگونه بفهميم نماز ما مورد قبول واقع شده است؟ ايشان فرمودند: "ببين چقدر از گناه ، برائت داري و چقدر كارهاي غلط (از ديد قرآن) را كنار گذاشتهای و اصلاح كردهاي و چقدر دوست داري به تعالي و كمالات روحاني برسي. پس خود قياس كن". مؤمن بايد ساعت تمام كارها و اموراتش را با ساعت اول وقت نمازهايش ميزان كند آنگاه نقطه عقربههای ساعت عمرش در محور رضاي خدا ميچرخد وهرگز به صورت عمد،نافرماني نميكند.
بنابراين تمام عمر يك انسان ، يك روز است و شايد يك نماز! و اگر مؤمن تمام همّتش براي بجا آوردن و به دست آوردن نماز مقبول باشد آنگاه نماز، امام عملهايش ميشود اما به شرط اينكه پيشوايش ، امام زمانش باشد و راهش ، مهدويت به سوي او!
همانطوركه در حديث گفته شد صورت مؤمن، صورت زيباي نمازش ميباشد. هنگاميكه مؤمن از دنيا ميرود نماز(البته نمازي كه تنهی عن الفحشاء و المنكر شود) ، تمام خطرات اطراف او را از بين ميبرد و در جلو جنازهاش حركت ميكند و تمام مشكلات را از سر راه برميدارد. پوشش عافيت او ميشود، قبل از اينكه او را به خاك سپارند. نماز مقبول ، جايگاهش را زينت و زيور ميدهد و بسترش را نرم و آرامشبخش ميگرداند و براي او مونس مهرباني ميباشد و تا قيامت ، نداي لا خوف عليهم و لا هم يحزنون را برايش تداعي ميكند. نماز ، نور قبرش و در صراط ، نور راهش ميشود، اينگونه ظلمات و سختيها را كنار ميزند، نورش بدون ظلمات است و سوختي دارد(چون به رضاي ربّ العالمين رسيده) که هرگز تمام نميشود. آنگاه كه صور اسرافيل(ع) در قيامت زده ميشود، به اذن الله همه بندگان سر از خاك برميدارند آنگاه نماز، صورت نوراني و با آبروي مؤمن ميشود كه صورتش (70000) برابر نورش از خورشيد درخشانتر است. نماز در تمام صراط ، مركبش ميشود و با سرعت نور او را به بهشت ميرساند. از خداوند مهربان ميخواهيم در اين دنيا ، تا اين توفيق را به ما نداده ما را از دنيا نبرد. انشاءالله
برخی از آثار نماز براي انسان:
1- نماز سدي در برابر گناهان آينده است همانطور كه روزه سپر آتش جهنم است.
2- نماز مقبول ، ايمان و تقواي انسان را تقويت ميكند.
3- نماز ، غفلت زدا است.
4- نماز دائماً با نيت رضاي خدا (قربتاً الي الله) در تمام كارها ، ما را متوجه رضاي حق ميسازد.
5- نماز ، خودبيني و كبر را در هم ميشكند و انسان را از خودبيني به خدا نگري وا ميدارد.
6- و خلاصه اثر كامل نماز مقبول ، انسان را از تمام ابعاد حيواني جدا ساخته و به هدف آفرينش پروردگارعالمیان كه مقام خلیفة الهی است ميرساند و زيبايي جمالش را تنهي عن الفحشاء و المنكر ميسازد يعني تمام نقايص ايشان برطرف شده و به درجه وسع خود كامل ميشوند.
به همين دليل حضرت مولي الموحدين اميرمؤمنان علي بن ابيطالب(ع) در حديث معروفي كه فلسفه عبادات اسلامي در آن منعكس شده بعد از ايمان ، نخستين عبادت را كه نماز است با همين اهداف تبيين ميكند و ميفرمايد: "فرض الله الايمان تطهيراً من الشرك و الصلوة تنزيها عن الكبر" خداوند ايمان را براي پاك سازي انسانها از شرك واجب كرده است و نماز را براي پاك سازي از كبر.
7- نماز وسيله پرورش فضايل اخلاقي و تكامل معنوي انسان است. در حديث مباركی از پيامبر(ص) است كه فرمودند: "الصلوة معراج المؤمن". نماز مركب حركت روحي و جسمي انسان است از عالم ماده به عالم ملكوت و معنويات و سير من الخلق الي الحق و براي عارفان و متّقين ، مِن الحق الي الحق ميباشد.
8- نماز به ساير اعمال انسان ارزش و روح ميدهد.و در حديث مبارك دیگری از امام علي(ع) است که میفرماید: "الصلوة قربان كل تقي". نماز وسيله تقرب هر پرهيزگاري است. و در جای دیگر فرمودند: نماز، پردههاي غرور و خودخواهي را كنار ميزند، تكبر و برتري جویي را در هم ميشكند.
9- نماز ، روح اخلاص را زنده ميكند و تكرارش در شبانه روز براي جدا سازي حق از باطلهاي اطراف ماست.
10- اگر نماز در ما ملكه شود ، صورت فرقان است. در حديث معروفي است زماني كه فرق مبارك مولاي متقيان به زهر جفا و شمشير اشقي الاشقياء ابن ملجم مرادي (لعنت الله عليه) شكافته شده بود حضرت سفارش فرمودند به امام حسين(ع)"الله الله الله في الصلوة فانها عمود دينكم" خدا را خدا را خدا را ، درباره نماز چرا كه نماز ، ستون دين شماست. امام صادق(ع) فرمود: " أَوَّلُ مَا يُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلاةُ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ سَائِرُ عَمَلِهِ وَ إِذَا رُدَّتْ رُدَّ عَلَيْهِ سَائِرُ عَمَلِهِ. "نخستين چيزي كه در قيامت از بندگان حساب ميشود ، نماز است اگر مقبول افتاد سائر اعمالشان قبول ميشود و اگر مردود شود سائر اعمال او نيز رد ميشود".
*پس نماز يك روح دارد و يك جسم. جسم نماز، پرچم پُرافتخار احكام و مسائل نماز و آثار نماز و واقعيات آن است که بايد در تمام ايام و روزها و سالهاي زندگي ما در جواني و پيري و سلامتي و بيماري و شادي و مصيبت برافراشته باشد و روح نماز ، مجراي معنويات و سير و سلوك و رسيدن به فناي الي الله و سلم و سلام و در آخر "حج" واقعي و فناي الي الله به "هو" رسيدن است كه اين روح ، هرگز از ما جدا نميشود. شما ببينيد ما در هنگام زيارت قبور معصومين(ص) ، با نماز به زيارت اين عزيزان واصل ميشويم و گرد حرم اين بزرگواران همه با طهارت وارد ميشوند ومشغول نماز و دعا و مناجات و راز و نياز هستند و انشاءالله روح و جسم نماز مقبول ائمه(ص) واسطهی اجابت دعاهای ظاهري و باطني زیارت کنندگان میشود.
امام علي(ع) فرمودند: نمازگزار را سه بهره باشد؛اول آنکه فرشتگان از زير پايش تا اوج آسمان او را در بر ميگيرند. دوم آنکه نيكي از سر تا پايش را فرا گيرد. سوم آنکه فرشتهاي در طرف راست و چپ او قرار گيرد، پس هرگاه روي گرداند پروردگار تبارك و تعالي فرمايد آيا به كسي بهتر از من روي كردهاي؟
سوره مباركه مومنون آيه 1 و 2 "قد افلح المؤمنون"( به يقين مؤمنان رستگارند)، مؤمن كسي است كه همتي دارد از دنيا بهتر و بالاتر و مرادي دارد از عقبي برتر و اشتهايي وافر به ديدار مولا دارد. " الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ" (كساني كه در نمازشان خاشعاند) خشوع در نماز ، گوهري است نفيس و كيميايي است كه هر چه فساد باشد را اصلاح مینماید.
امام رضا(ع) فرمود: حكمت آثار نماز اينست: اقرار به ربوبيّت خداوند و شريك نگرفتن براي او، ايستادن در پيشگاه جبروت الهي با خشوع و خضوع و افتادگي و اعتراف و درخواست بخشش گناهان گذشته ، صورت نهادن بر خاك در هر روز براي بزرگ داشت خداوندجلّجلاله، تا به ياد او نه فراموشكار و نه گردنكش بلكه فروتن و متواضع و خواهان و مشتاق فزوني دين و دنياي خود باشد. در حديثي از امام صادق(ع) آمده است كه در تفسير جمله " و لذكرالله اكبر" فرمود: "ذكر الله عند ما احلّ و حرّم". ياد خدا كردن به هنگام انجام حلال و حرام يعني ياد خدا بيفتد و به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد.
نماز وسيله شست و شوي از گناهان و مغفرت و آمرزش الهي است. چرا كه خواه و ناخواه نماز، انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته ميكند. لذا حديثي از پيامبر(ص) روایت شده که ايشان از ياران خود سؤال فرمود:و لوكان علي باب دارالحد كم نهر و اغتسل في كل يوم منه خمس مرات اكان يبقي في جسمه من الدرن شيء؟ قلت لا, قال: فان مثل الصلاة كمثل النهر الجاري كلما صلي كفرت ما بينهما من الذنوب. « اگر بر در خانه يكي از شما نهري از آب صاف و پاكيزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد آيا چيزي از آلودگي و كثافت در بدن او ميماند؟در پاسخ عرض كردند: نه. فرمود: نماز درست همانند اين آب جاري است، هر زمان كه انسان نمازي ميخواند گناهاني كه در ميان دو نماز انجام شده است از ميان ميرود».
و حضرت فرمود: پاكيزگي ، كليد نماز است. به اين ترتيب جراحاتي كه بر روح و جان انسان از گناه مينشيند با مرهم نماز، التيام مييابد و زنگارهايی كه بر قلب مينشيند زدوده ميشود.
موانع قبول نشدن نماز
1- گناه مثل سم كشنده است چنانچه سلامت روح و نفس و حتي جسم و جان انسان را به خطر نابودي مياندازد و باعث ميشود عملهاي سالم او خراب شود.
2- گناه ، توفيق عمل صالح را از او ميگيرد و حتي توفيق نماز و يا واجبات ديگر را.
3- روايتي داريم از اولياء(ع) كه ميفرمايند: گناه،عمر را كوتاه ميكند (همانطور كه در حديث سستي در نماز گذشت)
4- دعاي او مستجاب نميشود.
5- فرمودند نمازِ شراب خوار و غيبت كن ، 40 روز قبول نخواهد شد(چون طهارت قلب از بين ميرود) و دعايش مستجاب نميشود مگر اينكه توبه كند.
6-از جمله كساني كه نمازشان قبول نميشود، انسان ظالم و ستمگر است.
7- عجب و خودبيني از موانع قبولي نماز است.
8- همين طور خوردن مال حرام از موانع قبولي نماز است.
9-رسول اكرم(ص) فرمودند: " الصلاة حصن من سطوات الشيطان "- نماز دژ محكمي است در برابر يورش شيطان. امام صادق(ع) است فرمود: به هر اندازه كه نماز در اعمال و رفتار ظاهر و باطن انسان اثر گذارده باشد، نماز قبول شده است.
نماز جماعت
سفارش شده در نماز جماعت شركت كنيد كه ثواب آن را ملائكههاي آسمان نميتوانند بشمارند. شبي در معراج حضرت رسول اكرم(ص) فرمودند: از آسمان دوم ميگذشتيم ملكي را ديدم كه بر سر كرسي نشسته بود و 5000 دست دارد و بر هر دستي 12 انگشت گفتم اين كيست ؟ جبرئيل(ع) گفت اين فرشته محاسب قطرات باران است كه هر قطره باران هر كجا ببارد به هر مقدار و به هر زمان و مكان او ميداند. او سلام كرد، جواب دادم. پرسيدم آيا چيزي هست كه نتواند شماره كند؟ جبرئيل(ع) فرمود بلي. هنگامي كه امت تو بعد از نماز جماعت صلوات بر محمد و آل محمد ميفرستند اين ملك نميتواند ثواب آن را شماره كند. خداوند ثواب آن را آنقدر مضاعف ميفرمايد كه من از حساب آن عاجز هستم. و همچنين در روايات بیان شده كه حضرت پيامبر(ص) فرمودند: «اگر تعداد نمازگزاران صفوف جماعت از 10 نفر فراتر رود، پاداش هر ركعت آن، آنقدر زياد مىگردد كه حتى اگر تمام آسمانها كاغذ شود و تمام درياها مركب و همه درختان قلم گردند و همه فرشتگان مامور نوشتن آن، نمىتوان پاداش آن را ثبت نمود و پاداش آن فقط در خور محاسبه ذات بيكران الهى است»
در ظهر عاشورا امام حسين(ع) دست از جنگ كشيدند و پيغام فرستادند كه وقت نماز است از جنگ دست بكشيد. ابن سعد ملعون جواب داد، كه نماز شما قبول نيست و شما خارجي هستيد و به شما امان نميدهيم. حضرت فرمودند: ما نماز را بپا ميداريم. چند نفر داوطلب شدند كه بدن خود را سپر بلا قرار دهند تا آقا و ياران نماز ظهر را اقامه كنند. ايشان نماز را اقامه كرده و علم نماز را تا قيامت محكم ساختند و مهم بودن امر خداوند را به تمام شيعيان و پيروان خويش نشان دادند تا آنجا كه جان خود را قربان امر خدا كردند و يارانش براي نماز كشته شدند و با عمل ، نداي الله اكبرِ تكبيرة الاحرام را به گوش همه جهانيان الي يوم القيامه رسانيدند، روزي كه فرزند گراميشان ظهور كند از خانه خدا اين صداي تكبير از گلوي مباركش به گوش جهانيان خواهد رسید . و آن روز قامت قائم آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم است كه جلوه تمام آيات قرآن و قامت نماز و احكام خداوند رب العزه است را به طور كامل، جامع خواهند پوشانید و انتقام خون به ناحق ريخته پدرانش و مادر بزرگوارش را گرفته و ريشه ظلم را كنده و زمين را پر از عدل و داد خواهند نمود . انشاءالله
حروف كلمه صلوه
حروف كلمه صلوه از نظر دسته و طبيعت حروف و ملائك حروف به اين شكل دسته بندي ميشود:
ص: ملكش حضرت اجمائيل،ازدسته حروف هوایی(بادی) و طبيعت خاكی-جنوبی
ل: ملكش حضرت طاطائيل،از دسته حروف ترابي(خاکی) و طبيعت آبي- شمالي
و:ملكش حضرت رفتمائیل،از دسته حروف هوایی(بادی) و طبيعت خاکی- جنوبی
ه: ملكش حضرت دورائيل،از دسته حروف ناري(آتشی) و طبيعت آتشی- مشرقي ت:ملکش حضرت عزرائیل(ع)،ازدسته حروف مائی(آبی) و طبیعت بادی-غربی (اگرصلوة درنظر بگیریم)
خوب به طبيعت حروف صلوة (به هر دو صورت که درنظرگرفته شود)نگاه كنيد! چهار جهت اصلي آب و هوايي را دارد. پس كلّ طبيعت و بر كلّ طبايع ، محيط است و هيچ طبيعتي نيست چه از انسان و چه ديگر مخلوقات در اين طبايع نباشد. پس همه بندگان خدا در هر شرايط آب و هوايي و محيطي به خوبي ميتوانند وظيفه عبادت و بندگي خود را به نحو احسن انجام دهند. اميدوارم پروردگار عالم عبادتهاي ناچيز و ناقص ما را به فضل و رحمت خود قبول بفرمايد.انشاءالله *قسمتی از حدیث معرفت امیرالمؤمنین(ع) به نورانیت(علامه مجلسی،بحارالانوار):
...حضرت(ع) فرمودند:معرفت من به نورانیت،معرفت خداوندعزّوجلّ است و معرفت خداوندعزّوجلّ، معرفت من به نورانیت است. و آن دین خالصی است که خداوند درباره آن فرمود:"و امر نشدند به چیزی مگر چیزی که خدا را به اخلاص کامل در دین پرستش و بندگی کند و از بندگی غیر او روی برگرداند و نماز به پا دارند و زکات بدهند و این است دین راست استوار"(آیه5سوره بینه)خداوند فرمود: امرنشدند مگر به پیامبری حضرت محمد(ص) و آن دین و آئین یکتاپرستی آسان محمّدی است. واین کلام خدا که فرمود:"نمازبه پا دارید" پس هر کس که ولایت مرا به پا داشت ، نماز را به پا داشته است.و برپاداشتن ولایت من ، سخت و دشوار است و جز فرشته مقرّب یا پیامبر مرسل و یا بندهای که خداوند قلب او را به ایمان آزموده باشد، کسی متحمل آن نمیباشد.پس فرشته وقتی که مقرب نباشد تحمل آن را نخواهد داشت و پیامبر هنگامیکه مرسل نباشد تحمل آن را نخواهد داشت و مؤمن وقتی که آزموده نباشد تحمل آن را نخواهد داشت. ... سلمان گفت:عرض کردم ای برادررسول خدا هرکس نماز را به پا داشت ، ولایت شما را به پا داشته است؟ فرمود: آری ای سلمان.این سخن خدای تعالی در قرآن عزیز تصدیق کننده این حقیقت است"واستعینوابالصبروالصلاة وانّهالکبیرة الاعلی الخاشعین"(آیه45سوره بقره) پس صبر؛ رسول خدا(ص) و نماز ؛ برپاداشتن ولایت من است.بدین خاطر خداوند متعال فرمود: و هر آینه آن بزرگ و سنگین است و نفرمود هر آینه آن دو، بزرگ و سنگین میباشند.زیرا هر آینه ولایت ، حملش جز بر خاشعان ، بزرگ و سنگین است و خاشعان ، همان شیعیان روشن بین و اهل بصیرت میباشند........... .
....ای سلمان و ای جندب!این معرفت من به نورانیت است.پس هدایت یافته و کامل بدان تمسک بجویید که هرآینه هیچ یک از شیعیان ما به مرز نهایی بصیرت و روشن بینی نمیرسد؛ مگراینکه مرا به نورانیت شناخت،فردِ اهل بصیرت و روشن بین و به هدف رسیده و کاملی خواهد بود که در دریایی از دانش غوطه ور شده و به درجهای از فضل رسیده و بر سِرّی از اسرار الهی و بر گنجینهای پنهان مطلع گشته است.
بنام پروردگارم که سر اسماء اعظم خود را با سه حرف "الف"، "س" و "م" (اسم) فاش کرد. که عدد ابجد این سه حرف "101" است و از مجرای ولایت "با" و رسالت "سین" ظهور دارد (بسم).