یک(=30) + یک(=30)=60=س:

جمع یک و یک به حروف 60 می‌شود(60=30+30) و جایگاه عددی مهدویت=60 است که 60= س و همه‌ی مخلوقات دنیا در60(=س) خلق شده و ازهمین باب می‌میرند. زیرا دردنیا، درظرف زمان قرار می‌گیریم که هر دقیقه 60 ثانیه و هر ساعت 60 دقیقه است .

حرف" س " قلب قرآن و یکی از اسرارآمیزترین حروف الفباست که در کتاب راز انسان به طور کامل توضیح داده شده است که در این‌جا به اختصار بیان می‌کنم:

مقام حرف "س" در الفبا ، میزان‌ترین حروف است زیرا زُبر و بینه‌ی "سین" با هم برابر است {( زبر: س=60) = (بینه: ین=60)} و چنانچه می‌دانید قرآن کریم شامل 120 حزب است پس تمام قرآن سین است (سین=120) و تمامش قلب،که خداوند خطاب به وجود مقدس پیامبر(ص) که قلب عالم خلقت و آفرینش است در سوره مبارکه یس فرمود:" یس.والقرآن الحکیم" ، یا از حروف ندا است و سین همان باطنِ قرآن حکیم است(یعنی علی(ع))که در اسرار عالم قرب، سرّ قلبِ باطن آشکار شد و حقیقت گنج مفتاح (ب)، که پیامبر(ص) فرمود: آنجا که آیات مبارک آمن الرّسول برایم قرائت شد صدای صوت قرآن ، صدای علی(ع)بود. خوب دقت کنید! چنانچه هرانسانی بخواهد ورودی ظاهری در قرآن داشته باشد(و حروف آن را لمس کند) باید از نظر ظاهر،طهارت داشته باشد یعنی وضو بگیرد(و غسل واجب برگردنش نباشد)،درحالی‌که از نظر باطن باید نون (یعنی محتوای ایمان و عقیده‌اش)پشت حرف باءِ بسم الله قرآن قرار بگیرد و قلب به میم شود(م=40) تا ورودی در باطن قرآن مجید پیدا کند.   

پس کلمه مهدویت ما را به قلب قرآن می‌رساند و انسان‌ها درمقام حقیقی انسانیت ،قلب به میم می‌شوند. و در زمان حکومت مولایمان قلب است که باطن را ظاهر می‌کند و حکومت قلبی همان حکومت سین است که جز میزان و عدل حکمی صادرنمی‌شود و حیاتش حیات طیب می‌باشد.

از طرفی 60=عددابجد "ام ابیها" که جایگاه عددی آن 33 است و اگر به حروف بنویسیم سیُ سه=135 می‌شود که برابرعددابجد نام مبارک فاطمه(س) است. جایگاه عددی آب به صورت بسیط یعنی الف+با برابر 33 می‌شود {33= (3=با)+(30=الف)} و عددابجدش 114می‌شود{114=(3=با)+(111=الف)، بنابراین حقیقت قرآن که کوثر وجود است به عدد 114 سوره مبارکه،حقیقت آب است و جایگاه عددیش33 که به حروف هم می‌شود برابر نام فاطمه (س) {سیُ سه =135=فاطمه(س)} که کوثر عالم وجود؛امّ ابیها؛میزان حق و ظرف عالم امکان است.

ج)در اسرار خلقت در عالم سرّ فرموده اند که خلقت اولین نور که سرّالاسرار همه‌ی خلائق است،ظرف وجودی پیامبر(ص)می‌باشد و آن نور دو قسمت شد درحالی‌که از آن نور هرگز کم نشد و آن نور ثانی، امیرالمؤمنین علی(ع)بود و آن نور سومین ظهورش ،فاطمه زهرا(س) بود درحالی‌که از کلّ نور هرگز کم نشد و چهارم وپنجم امام حسن(ع) و امام حسین(ع) که همان‌طور که بیان شد همه کلّ نور شدند و نور اصلا کم نشد و درواقع در باطن پنجمین نور که امام حسین(ع)است ، 9 ذریه نوری معصوم(ص) قرارگرفت.درظاهر پنج تن(ص) و درباطن چهارده نور مقدس(ص) در جلوه‌ی یک نور تام؛نورٌواحد(ص) خلق شدند. منظورم این است که در جلوه‌ی انوار،در دنیا هم بزرگواران ،تمامی نور هستند و هر یک در زمان خودشان به امر ایجادی خداوند احد جلّ جلاله رساننده انوار هدایت هستند.

پس در اسرار پیامبر(ص) و امام زمان(ص)،باطن ولایت و گنج 2 به عدد و "دو" به حروف(دو=10)که تمامی12 نور مقدس ائمه(ص) هستند(12=10+2) ظاهر شد.

شاید دلیل این که  سال شمسی و قمری 11 روز فاصله دارند این باشدکه فاصله حقیقی این دو ،حرف یا می‌باشد که 11=یا و یا،حرف انتخاب است (رجوع شود به کتاب راز دنیا) . جمع اعداد یک تا 11 برابر 66 می‌شود (66=11+10+...+2+1) و نام مبارک الله = 66 که تمامی این ظهورات معرفی خود اوست. جمع ارقام 11 هم 2 می‌شود(2=1+1).

بنابراین یک و یک، احاطه‌ی وجودی در ظاهر و باطن ما دارد. این توضیحات را بیان کردم تا متوجه شوید که ولایت کبری ائمه(ص) که در ظلّ ولایت مطلق پروردگار عالم است،چگونه محیط بر تمام ذرات خلقت هستند. یعنی همان‌طور که زمان برما احاطه دارد و ثانیه‌ها و دقیقه‌ها بر ما آثار خود را جاری و ساری می‌کنند که از بدو تولد تامرگ ،آن به آن با ما و در ما ظهور و بروزمی‌کنند، بلوغ ظاهری و باطنی ، عقلی وجسمی ، پیری و جوانی و... را در ما آشکار می‌کنند ، همان‌طورکه درسال چهارفصل و 12 ماه و 365 روز را با ثانیه‌های متفاوت وآثارمختلف جلوه می‌دهند.

شرح عدد 114 سوره مبارکه قرآن  

پروردگار علیم و حکیم تعداد سوره‌های کلام مبارکش ؛ قرآن را 114 تا قرار داد که نکات زیبا و شگفت انگیز و جالب توجهی دارد . از جمله اینکه عدد114 این‌گونه معنی می‌شود : عدد100 = عدد ابجد حرف (ق) است که در عربی به معنی نگهدارنده می‌باشد. و عدد 14 حقیقت وجود 14 نور مقدس معصومین (ص) و باطن کنز الله خداوند می‌باشد.

پس قرآن که معجزه و کلام الله است و حفاظت آن ، اعجاز خداوند حکیم است ، در دنیا مقابل معصومین(ص) قرار دارد چنانچه پیامبراکرم(ص) در حدیث ثقلین هر دو وجود مبارک (کتاب الله و عترتی) را ثقل و وزنه‌‌ی سنگین یا ثمن خلقت پروردگارعالم معرفی فرمود. و قرآن ، ولایت صامت و ائمه (ص)، قرآن ناطق می‌باشند. و در این دوره که ولی زمان؛مهدی موعود(ص) از دید ما گنهکاران غائب است قرآن ؛ صراط و میزان ، نسخه‌ی حکیم الحکما ، نگهدارنده و هدایت‌گر ، جانِ دین و ولایت است. پس عدد 114 رمز است!

نکته دیگر: اگر ارقام 114 را باهم جمع کنیم 6 می‌شود(6=4+1+1). عدد 6، رمز مهندسی خلقت و ظرف حیات و شاید نفس خلقت است!(طبق آیه 4 سوره مبارکه حدید:هوالذی خلق السماوات و الارض فی ستة ایام...).

ازطرفی باطن ظهور کتابت قرآن هم ، عدد 6 است. چنانچه به قول پیامبر اکرم(ص) که فرمودند کلّ محتوای قرآن در سوره مبارکه حمد و تمام محتوای سوره حمد در 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم آن می‌باشد. حال اگر 114 سوره‌ی مبارک قرآن را بر عدد 6 تقسیم کنیم 19 می‌شود(19=6 ÷114) {چون بنا دارم فقط عدد14را توضیح دهم، تفسیر عدد 19 را با رجوع به کتاب عرفان سجده و بلوغ نه مطالعه نمایید}.

پس در حقیقت عدد 114 یکی از ملکوتی‌ترین، پرمعناترین و بالغ‌ترین اعداد است که خداوند حکیم و علیم سوره‌های مبارک کلامش را به عدد 114 ظاهر می‌فرماید!

114=عددابجد اسم مبارک "جامع" که جمع جمیع اسرار و باطن خلقت و جمع تمام بینات را مبیّن است. چنانچه خداوند کریم حدود 104 کتاب آسمانی را بوسیله‌ی  313 پیامبر مرسل فرستاده است که همه در 4 کتاب جمع شده‌اند و جمع 4 کتاب در قرآن کریم که جامعِ جمع اسرار و کلّ کتب آسمانی است قراردارد.

پس همان‌طورکه در کتاب عرفان عشر،کنز الهی را در گنج عددی سرّ ذات اقدس احدیت خواندیم که 10 شد و باطنش 4روی 10 بودیعنی14(زیراجمع 1تا4برابر10می‌شود:10=4+3+2+1) که وجود مبارک کنزاللهِ عالم ؛14 معصوم (ص) هستند. پس قرآن کریم جمع کننده‌ی تمام سفره‌ی رحمتِ 4 کتاب آسمانی خداوند حکیم است.

اگر ارقام عدد 19 که جمع حروف بسم الله الرحمن الرحیم است را باهم جمع کنیم 10 می‌شود(10=9+1)، پس حقیقت مفتاح و کلید گنج قرآن که خود در ترازوی باطن ، مقابل قرآن است ، وجود مقدس 14معصوم(ص)می‌باشند. 

ادامه‌ی حدیث درباره سوره مبارکه حمد به این مضمون است که کلّ محتوای بسم الله الرحمن الرحیم در حرف "ب" قرار دارد و کلّ حرف"ب" در نقطه‌ی زیرِ"ب" و حضرت علی(ع)می‌فرماید: انا نقطه تحت الباء(من نقطه ی زیر باء هستم).پس همه ی 14 نورمقدس ، نقطه‌ی زیر باء هستند زیرا بدون این عزیزان ، قرآن خوانده و عمل نمی‌شود. در واقع باطن 14 است و قرآن ، نگهدارنده‌ی 14 است که به114 سوره خوانده می‌شود. پس 14 همان‌طورکه مهندسی خلقت است ، مهندسی کلّ قرآن هم است.

 اولین وآخرین سوره ازنظرنوشتاری(حمد-ناس)

- 1 - جالب اینکه اولین سوره‌ی قرآن ازلحاظ کتابت، سوره ی مبارکه حمد (که باطن کلّ114 سوره قرآن است) و آخرین سوره‌ی قرآن از لحاظ کتابت،سوره‌ی مبارکه ناس(صد و چهاردهمین سوره) است. حکیم الحکماء؛رب العالمین یکی از اسماء قرآن را حکمت قرار داد و به حکمت عددی و ظاهر، سوره‌ی مبارکه ناس 6 آیه دارد(جمع ارقام 114 هم 6 می‌شود6=4+1+1 ) و تمام آیات مبارکش به حرف "س" ختم می‌شود که عددابجد"س"=60 است و درجمع ارقام  60 بازهم به 6 می‌رسیم(6=0+6) که پایه‌ی 60 است.

- 2 – همان‌طورکه به فرموده‌ی رسول گرامی(ص) محتوای کلّ قرآن در سوره  مبارکه حمد جمع است ، تمام خلقت ظهوری جسمانی در دنیا درعدد60غرق است زیرا دنیا به خود زمان را گرفته و در واقع عمر را شامل می‌شود. پس هر موجودی از نطفه یا دانه یا...خلاصه تولد به هرصورتی دردنیا ، از همان ابتدا درمحدوده‌ی زمان سنجیده می‌شود که هر دقیقه 60 ثانیه و هر ساعت 60 دقیقه است(60=س). عالم باطن در سرّحرفی60 جلوه کرده که آن حرف "س" است و درحقیقت قلب عالم امکان ؛ ظرف وجودی پیامبراعظم(ص) است و از حروف مقطعه‌ی قرآن است.

سوره مبارکه "یس" که قلب قرآن نامیده می‌شود، از نظر کتابت در مرتبه‌ی سی وششم است که 36=جایگاه عددی"میم"(عالم قلب به میم است). از نظر ترتیب نزول به قلب مبارک پیامبراکرم(ص) در مرتبه‌ی 41 است که 41=عددابجد"ام"یعنی ریشه و مادر ِهمه ی حروف است، زیرا حرف "س" میزان ِ تمام حروف الفباست(به کتاب راز انسان مراجعه شود).

درواقع قلب در بدن، حکمِ اُم را دارد. وقتی هر نطفه‌ای بخواهد حیات خود را اعلام کند اول نقطه‌ای که ظهور می‌کند، قلب است که با تپش خود، حیات زندگی دنیاییش آغاز می‌شود و از اینجا بقیه‌ی بدن کشیده می‌شود. میزان کارکردن قلب ، سلامت بدن را تضمین می‌کند(حیات بدن بستگی به کار قلب دارد) و روزی‌که قلب از کار بیفتد، تمام بدن می‌میرد.حیات قرآن هم در باطن ، قلب است و حیاتش طیبه و بدون واسطه از ذات اقدس الهی رزق وحی را دریافت می‌کند و آن بدن مطهر حجت خدا ؛ امام زمان(عج) است. پس سوره مبارکه حمد در مقابل سوره مبارکه ناس و در حرف آخر(س) قرار می‌گیرد.

- 3-سوره مبارکه حمد،گیرنده ی روحانی کلّ محتوای قرآن و سوره مبارکه ناس،گیرنده ی جسمانی قرآن است.

خداوند سبحان بندگان خود را در باطن حرف"س" که میزان است ومقام جمع الجمعی ‌دارد درآخرین سوره‌ی قرآن؛سوره مبارکه ناس از6جهت(به تعداد 6 آیه) در پناه خود می‌گیرد(سوره با "قل اعوذبربّ الناس " شروع می‌شود).

نکته‌ی دیگراینکه اسم این سوره مبارکه "ناس" یعنی مردم است که عدد ابجد ناس"=111=عدد ابجد" الف " است و الف ، اولین حرف ِ الفبای عربی و همه‌ی زبان‌هاست. عدد ابجد " آ "=1 می‌باشد، پس درحالی‌که آخرین سوره است اما مقام الف را دارد که یک است (سوره مبارکه حمد ، مقام یک یعنی اولین سوره را دارد که یک ، همان مقام الف است). پس سوره‌ها‌ی مبارکه حمد و ناس هم اوّلند و هم آخر ، هم ظاهرند و هم  باطن.

- 4 - ازطرفی عدد ابجد کلمه یک=30 می‌باشد ، هم سوره‌ی مبارکه حمد که مقام یک را از نظرترتیب نوشتاری قرآن مجید دارد؛ حامل محتوای کلّ 30 جزء قرآن است و هم سوره‌ی مبارکه ناس آخرین سوره‌ی جزء 30 قرآن می‌باشد یعنی به آن ، 30 تمام می‌شود. جایگاه عددی کلمه ناس=30 و برابر جایگاه عددی کلمه الف(=30) می‌باشد که این سوره تمام کننده‌ی کلّ 30 جزء قرآن کریم است.{پس هم سوره‌ی اول قرآن؛ حمد شامل کلّ محتوای قرآن است و هم سوره‌ی آخر؛ ناس درمقام جایگاه عددیش(=30) کلّ محتوا را دربردارد}. عدد ابجد کلمه الف= 111= ناس و جایگاه عددی الف=30= ناس . و سوره مبارکه حمد هم که به عدد یک ،شروع قرآن کریم است (یکِ عدد = حرف الف) و الف، کلّ محتوای حروف است که حمد هم کلّ باطن قرآن کریم است و جایگاه عددی الف=30 ، پس جمع جایگاه هر دو سوره که الف هستند 60 (=س) می‌شود(60=30+30). اگر خوب در این نکته بیندیشید ، اعجاز عددی را درک خواهیدکرد! پس در قرآن و این کلام‌های نورانی تدبّرکنید.

 درنتیجه درظاهر، اوّل وآخر قرآن با دو تا یک جلوه می‌کند؛یکِ اول ،عدد است و یکِ دوم ، حرفِ الف است. سوره‌ی مبارکه ناس درحالی‌که آخرین سوره است اما از سه جهت به یک می‌رسد:

1-        به کلمه‌ی اول(37=عددابجد"اول")

زیرا سوره‌ی مبارکه نباء،اولین سوره‌ی جزء 30 است و تمام این جزء را به خود اختصاص داده است چراکه این جزء به "عمّ جزء" معروف است(این سوره‌ی مبارکه به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی(ع) تعلق دارد). بعد از سوره‌ی مبارکه نباء تا انتهای جزء ،37 سوره قرار دارد و سوره‌ی مبارکه ناس سی و هفتمین سوره‌ است پس مقام اول را داراست زیرا 37= عدد ابجد "اول".

2-یکِ‌حروفی(30=عددابجد"یک") 

زیرا سوره‌ی مبارکه ناس در جزء 30 قراردارد و 30 = عددابجد"یک"(ی=10 + ک=20). پس درحالی‌که آخرین جزء است (و آخرین سوره) اما مقام یک را داراست.

3-یکِ عددی(الف=111=ناس) 

عددابجد "ناس"=111 و برابرعددابجدکلمه‌ی"الف" است که در حروف الفبا،مقام اول؛ مقام یک و مقام جمع الجمع را دارد چون گنج تمام حروف است و تمام حروف در بطن الف می‌باشند.وهمان‌طورکه قبلاذکرشدعدد ابجد حرف الف( آ )برابر یک است.

پس اول قرآن کریم با یک شروع شده وآخر هم به یک ختم شده است،یعنی تمام قرآن درباطن دوتا یک می‌باشد که اولی یک به عدد است به مقام شروع سوره‌های قرآن از لحاظ نوشتاری (سوره‌ی مبارکه حمد) و دومی یک به حروف است به مقام آخرین سوره‌ی قرآن از لحاظ نوشتاری (سوره‌ی مبارکه ناس) که روبروی یک به عدد(درابتدا)،مقام الف که صاحب عدد ابجد یک است قرار دارد؛یعنی یک به عدد و یک به حروف! پس قرآن ظاهری دارد که باطن است وباطنی دارد که ظاهراست! در واقع قرآن ، گنج الف است.

اولین وآخرین حرف قرآن؛ ب . س  

عدد ابجد اولین حرف قرآن؛ ب=2 و عددابجد آخرین حرف قرآن؛ س=60  است و از نظر سنجش زمان، عمر هر چیز به ثانیه شروع می‌شود که ثانی هم به عربی یعنی 2 و بدنیا آمدن جسمانی هم از وجود خانم‌هاست که به عربی می‌شود مؤنث یعنی دوّمی. پس با حرفِ(ب) به عدد2 شروع و در آخر به عدد دوم به حروف (ثانی،مؤنث) تمام می‌شود(این همان مثل 2×2 تا 4 تا است که قانون خلقت است).

یکی از معجزات قرآن کریم عدد ترتیب نزول سوره‌های مبارکه به قلب مطهرپیامبر(ص) و عدد ترتیب نوشتاری آن‌ها می‌باشد که هر دو از نظر معنی وتدبر، افشاکننده‌ی باطن قرآن کریم در مقام سوره‎های مبارکه هستند.

چنانچه عدد نوشتاری سوره مبارکه حمد،یک است و عدد ترتیب نزول آن 5 است و در باطن محتوی، حامل کلّ محتوای قرآن است و خداوند متعال قرآن را سبع مثانی یعنی 7 تا 2 تا بیان فرمود(آیه 87 سوره مبارکه حجر:ولقد اتیناک سبعا من المثانی و القرآن العظیم) ،سوره مبارکه حمد هم 7آیه دارد و در واقع به عدد14 ظهور پیداکرده‌است ( به طورکامل در کتاب نورٌواحد(ص) توضیح داده شده است). جمع عدد ترتیب نوشتاری و ترتیب نزول این سوره مبارکه (6=1+5) ، 6 می‌شود که رمز خلقت عالم است. و جمع عدد ترتیب نوشتاری و ترتیب نزول سوره مبارکه ناس (135= 114+21)، 135 می‌شود که قابل توجه عالم است ؛ برابر با عدد ابجد نام مبارک فاطمه(س) که کوثر وجود است می‌باشد.(هم فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها.اللهم صلّ علی محمد و ال محمد)

همان‌طورکه در عالم اسرار، خداوند کریم خلقتش را از یک نورٌواحد(ص) ظهورداد(عدد ترتیب نوشتاری سوره مبارکه حمد=1) و آن نورٌ واحد را ، پنج تن(ص)(عدد ترتیب نزول سوره مبارکه حمد=5) معرفی فرمود که در باطن، چهارده نور مقدس معصوم(ص) هستند(سوره مبارکه حمد ، سبع مثانی است یعنی 14 تا، در حالیکه 7 آیه دارد). بنابراین متوجه می‌شویم که چرا پیامبراکرم (ص) فرمود: اهل بیت(ص)، باطن قرآن هستند و قرآن، باطن اهل بیت (ص) است و در حدیث ثقلین فرمود:دوچیز گرانبها یا دو وزنه سنگین میزان برای شما به امانت گذاشتم ؛کتاب الله و عترتم که این دو از هم جدا نمی‌شوند تا روزی که در کنار حوض کوثر با هم نمایان می‌شوند.{انّی تارک فیکم الثّقلین کتاب الله و عترتی (اهل بیتی) و انّهما لن یفترقا حتّی یردا علی الحوض. ما إن تمسّکتم بهما لن تضلّوا بعدی...}  

خوب دقت کنید! آخر قرآن کریم به سوره مبارکه ناس(صدوچهاردهمین سوره) و حرف "س" (میزان است) رسید که این‌جا جمع شدن باطن کتاب الله و عترت(ص) در جانِ میزان و حقیقت معنایشان که کوثر وجود و همان حقیقت آب ، که برابر 114 است ظاهرمی‌شود.{آب:(الف=111)+(با=3)=114 }

جمع تعداد آیات سوره مبارکه حمد(=7) و آیات سوره مبارکه ناس(=6)، می‌شود 13 که برابر است با نام مبارک احد جلّ جلاله.

اگر حرف اول و آخر قران مجید را به هم وصل کنید می‌شود: بس . که قرآن برای عالمیان بس وکافی است. خداوند متعال در کلام مجیدش می‌فرماید: الیس الله بکاف عبده(آیه 36سوره مبارکه زمر).

 

دیگراینکه عددابجد بس=62 که برابر نام مبارک "حمید" خداوند متعال است که قرآن مجموعه‌ی حمد اوست و خداوند خود،حمید و خالق حمد است.و همچنین برابر نام مبارک "واجب الوجود" پروردگار عالم است که هدف پرده برداری از تمام اسرار،رسیدن به خود اوست. و نیز برابر عددابجد کلمه "باطن" است که اسم مبارک خداست ؛ او هم ظاهر است و هم باطن.

{بس=62=حمید=واجب الوجود=باطن}

مقام یک به عدد در مقابل یک به حروف

1-اینجا حقیقت بزرگی که شاید همان نباء عظیم باشد آشکار می‌شود که تمام محتوای کلّ خلقت که شروع آن " انـّا لله " و پایانش " و انـّا الیه راجعون " است، از یکِ ذات اقدس الهی شروع و به یکِ ذات اقدس خودش پایان می‌یابد.پس عالم،بین یک ویک است که اگرکنارهم بنویسیم11می‌شود برابرکلمه"هو" و عملش "حج" است که به هو نمی‌رسیم مگراینکه درطواف رضای او بچرخیم.

2-دیگر مقام باطن خانه‌ی خدا. یعنی توحید محض که ظهور اعمال حج است و عدد ابجد حج= 11 که دوتا یک است و حقیقت طواف،رسیدن به قرب ذات اقدس ِ هو می‌باشد که عدد ابجد هو=11 است؛ این دو تا یک از یک نظر هرگز باهم جمع نمی‌شوند زیرا که یکی از آن‌ها حرف ِ الف است و دیگری عددِ یک و همیشه حروف به گرد اعداد که روح حروف هستند در طوافند زیرا عدد، ثابت است و ذات اقدس الهی ، کفواً احد است.عدد 11 برابر با کلمه‌ی دوا است پس تمام این منظور، رسیدن به یا من اسمه دوا و ذکره شفا است.

و از نظر دیگر اگر دو تا یک باهم جمع شوند ، 2 می‌شود(2=1+1) که برابر حرف "ب" است که وجود مقدس مولی الموحدین علی(ع) ظهور تولد مبارکش در خانه توحید و ظرف وجودش، باء بسم الله است و نطق الله عالم که به وجودش ، دیوار حجاب ِ سکون اسرار الهی از خانه‌ی خدا تا قرب هو شکافته شد و به نطق اسرار که به صورت کتابت قرآن با صدا و حرکات در نوشتاری و به خواندن و عمل و ظهور انوار ظاهر و باطن به وجودش جلوه‌گر‌شد.  

3-ماه مبارک رمضان هم ، در بین دو تا یک قراردارد. شرح کامل آن در زیرآمده است.  

ماه مبارک رمضان در بین دوتا یک

خداوند کریم دربین ماه‌های سال قمری، ماه رمضان را سیّدِ ماه‌ها قرارداد(ماه نهم) که شروع و پایان ِاین ماه ، بین دو تا یکِ مهم قرار دارد : روز اول ماه که باید به یقین ، نیت روزه‌ی اول ماه شود و اگر با شک، نیت شود و بعد معلوم شود که آخر ماه شعبان است ، روزه حرام می‌شود (به همین دلیل، اگر مطمئن نباشند باید نیت یوم الشّک ‌کنند). پس ماه رمضان با شروع یک، جواز ورودی از باب الله را به مؤمنین می‌دهد. که همان باطن قرآن مطهر از ورودی سوره‌ی مبارکه حمد است که در واقع جان ِ30 جزء قرآن است.

و روز آخر هم ، باید به یقین وارد روزِ اول ماه شوال شود و آن، عیدفطر است و اگر کسی روزعید فطر را به شک روزه بگیرد حرام است.

بین این دوتا یکـِ حرام ، باید تمام ماه را روزه بگیریم که در واقع روزه‌ی اصلی ، روزه از گناه است پس ماه رمضان حریم دارد . روزه واقعی یعنی گناه نکردن! یعنی کمال از حیوانیت به حقیقت انسانیت رسیدن ، و حقیقت روزه یعنی انسان کامل.

همان‌طورکه انسان در بدو تولد پاک از گناه به دنیا می‌آید و تا بلوغ احکامی، خداوند او را پاک قرار می‌دهد و بی‌گناه است اما از روزی که به سنّ بلوغ می‌رسد و رعایت احکام بر او واجب می‌شود باید با نیت صحیح و اطمینان قلبی و ایمان کامل ، بنده و عبد و مطیع خالصانه‌ی پروردگارش شود.در واقع ورود به شهرالله پیدا می‌کند که حقیقتِ روزه باید شامل حالش شود و تا روزی‌که عمرش تمام می‌شود ، هرگز افطار به گناه نداشته باشد و دوباره با همان پاکی که بدنیا آمده از دنیا برود. البته پاکی از دنیا رفتن با پاکی متولدشدن ، بسیار تفاوت دارد و قابل مقایسه نیست! چراکه پاکی بدنیا آمدن برای کافر، یهودی، مسلمان و تمام ادیان است اما پاک از دنیا رفتن، مخصوص انسان‌های خالص و مخلصی است که راهی جز بندگی خدا انتخاب نکردند و توفیق بزرگی یافته‌اند.(اللهم الرزقنا)

پس برای اینکه دو روز اول وآخر عمر شبیه هم باشد(پاک از گناه باشیم)باید تمام عمر، گناه نکرده باشیم مثل معصومین(ص)که هرگز در دنیا افطار به گناه نداشتند و همه روزه(ازگناه) از دنیا رفتند و آن سرا برای ایشان عید فطر است(خوشا آنان که دائم در نمازند).

پس قرآن ، باطن ماه رمضان است و تماما مطهر است. به همین دلیل غذای روحانی ماه رمضان ،قرآن می‌باشد و باطنش مقام حج است(در ادعیه ماه رمضان مرتب از خداوند کریم می‌خواهیم:اللهم ارزقنی حجّ بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کلّ عام... چرا که دو تا 1 کنار هم عدد11را نشان می‌دهد که برابرحج است اما این دو تا یک هرگز باهم جمع نمی‌شوند زیرا یک به واقع در خانه خدا حقیقت وحدانیت پروردگارعالم است و الفِ وجود مقام چهارده نور مقدس(ص) که طواف وحقیقت مقام مقدس عبودیت و بندگی و طواف واقعی و جان حج را دارند ). برکات نزولش قدر و حقیقت قدر، تمام قرآن عزیز است و ظرفِ قدر، قلب وجود مقدس امام معصوم(ص) است که همه‌ی  14معصوم(ص)حقیقت روزه و ظرف کلّ قرآن کریم هستند.

قرآن؛کتاب الله ،ائمه(ص)؛آل الله و رمضان؛شهرالله است و تنها ماهی که نامش در قرآن آمده است(آیه185 سوره‌ی مبارکه بقره:شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن...) و سید همه‌ی ماه‌های سال قمری می‌باشد.  

نکته دیگر اینکه ماه رمضان ماه نهم است و عدد 9 چنانچه درکتاب عرفان سجده(بلوغ 9)نوشته‌ام سلطان اعداد است(فقط اشاره کنم که چرا 9 سلطان اعدادشد؟ زیرا هر عددی در9 ضرب شود درانتها جمع ارقامِ جوابش هم 9 می‌شود...).ماه رمضان هم سلطان همه‌ی برکات و عنایات ، باطن عمردنیا وآخرت است و واقعاً نزول قدر است که هر کس تا به بلوغ 9 نرسد، قدر را نمی‌شناسد.

اما زیبایی دیگرش این‌که 9=عدد ابجدحرف " ط " که از حروف استعلاست و طلب به اعلا رفتن می‌کند(انسان بدون روزه‌ی حقیقی به اعلا نمی‌رود). صفت این حرف انطباق است و تمام عالم در انطباق قرار دارد ؛همه طبقات،تمام سکنات ،هیچ ساختمانی بدون انطباق آجرها و مصالحش راست قامت و مقاوم نمی‌ایستد.

پس 11 ماه سال را باید در انطباق ِ ماه رمضان قراربگیریم تا سالم و مقاوم و پاک بمانیم. و همین‌طور از روزی‌که به سنّ تکلیف می‌رسیم(رعایت احکام بر ما واجب می‌شود) تا بمیریم باید در انطباق روزه از گناه ، پشت سر امام معصوم (ص) قرار بگیریم تا شیعه‌ی واقعی بمانیم تا بمیریم و محشور شویم.

درواقع 11 ماه درکنار 1 ماه رمضان می‌شود 111 ،آن‌گاه عیدفطر می‌شود یعنی رسیدن به گنج فطرت که همان، الفِ وجود است. 

برای همه‌ی ما انسان‌های گنهکار فرصتی است تا در بین دو یکِ مقدس ماه رمضان ، به حقیقت قدر و به عمل به باطن قرآن کریم و گرفتن نمره‌ی یکِ بندگی از امام زمانمان که خود ، درجه یکِ عالم و حجت خداست ، به 111 یعنی الف وجود خود برسیم ، اینجا مقام تقرب و تکرم است.

پس قرآن هم باطن روزه است و بین دو تا یک قراردارد که متذکرشدم و خودِ قرآن ، قامت الف انسان کامل است پس می‌شود111(الف). و خداوند کریم می‌فرماید:لا یمسّه الّا المطهّرون.

خیلی زیباست که کتاب آسمانی ما ؛ قرآن عزیز هم مقام 9 را در بین کتب آسمانی دارد. خداوند سبحان ، باطن 104 کتاب آسمانی و 1001 اسماء حسنی خود را درقرآن؛کلام الله خود  قرارداد و نفوذ مخلوق را بر آن بست.

عدد ابجد کلمه قرآن=351 که جمع ارقامش 9 می‌شود(9=1+5+3)که همه‌ی عالمیان اگر بخواهند در دنیا و آخرت به رضای خداوند و قرب او برسند باید با عمل خالصانه و نیت بندگی خداوند سبحان و اعلا مرتبه به آیات قرآن منطبق شوند.

عددابجد رمضان=1091 (11=1+9+0+1 و 11=هو=دوا  که در واقع دوای عمرِ ما،روزه است که حقیقت رمضان می‌باشد). 1000، بلوغ کامل تمام اعداد است که برابر عدد ابجد حرف"غ" می‌باشد و حروفِ غین همان حروف غنی؛اسم مبارک پروردگار عالم است .91 ، برابر عدد ابجد"کامل" است یعنی خداوند غنی بذات، ماه رمضان را بالاترین بلوغ به کمال رسیدن برای بندگانش قرارداد،ضمن اینکه ماه رسیدن بالاترین معجزه‌ی عالم ؛ قرآن به بالاترین ظرف تطهیر عالم؛ قلب انسان کامل؛ امام زمان ولی الله الاعظم(ص) است که ایشان حقیقت قدر هستند. 

جایگاه عددی رمضان=74 است (11=4+7 که 11=هو=حج=دوا) که برابر با عدد ابجد کلمه دلیل و سید می‌باشد(74=دلیل=سید) . پس ماه رمضان سیّد همه ماه‌های سال است زیرا نامش در قرآن آمده و نهمین ماه است. و هم دلیل به حقیقت حج و هو و قرب و قبولی و به عید فطر رسیدن است.                                                                   

پس در صفحه‌ی آخر جزء 30 خداوند خواست ، کلام مبارکش به سوره‌ی اخلاص(توحید) برسد و بندگانش بعد از خواندن 111 سوره مبارک به اخلاص (صد و دوازدهمین سوره)وصل شوند. یعنی انشاءالله اول باید به الفِ وجود (111) برسیم که همان باطن روزه وجان قرآن است تا در مرحله‌ی  بعدی جزء مخلصین درگاه احدیت (جل جلاله) شویم. 112 برابر با 4 تا 28 تا است و درواقع تمام عمر ما شامل 4 فصل است(کودکی،جوانی،میان‌سالی،پیری)که درهر فصل باید 28 حرفِ عملمان منطبق با قرآن باشد تا به اخلاص برسیم.انشاالله   

به نظر این حقیر همه‌ی این زیبایی‌ها، خبر عظیم(نباء) است.

چرا به نویسنده‌‌ی کتاب،مؤلف می‌گویند؟! زیرا او آنچه در گنج ِ الف ِوجودش می‌بیند با قلم ظاهر بر لوح کتاب می‌نویسد. پس امیرالمؤمنین علی(ع)را بشناس که الواح طیبه‌ی تمام 114 سوره قرآن مجید؛کلام الله اکبر را بر لوح صفحه‌ی کتاب الله،کتابت فرمود! بابی انت و امّی و نفسی یا امیرالمؤمنین(ص)

جزء 30 قرآن مجید

خداوند کریم آنچه به ما عنایت فرموده حقیقت حکمت اوست. از جمله آن‌ها این است که کتاب مبارک آسمانی خود را در 30 جزء و همه‌ی 30 جزء را در یک جلد قرارداد.که تمام قرآن ، باطن حرف"ل"(=30) می‌باشد و حرف" ل" ، مجرای توحید خالص پروردگار عالم است و 30=یک (یک جلد کلام الله مجید شامل 30 جزء است). پس تمام 30 جزء قرآن ، مجرای توحید لا اله الا الله است.

همان‌طورکه قبلا متذکرشدم در واقع آخر قرآن همان باطن اول قرآن و اول وآخرقرآن،حقیقت گنج ولایت است چنانچه قرآن کریم با سوره مبارکه حمد شروع شد که امام علی(ع) فرمود: انا نقطه تحت الباء و جزء 30 که آخر است و عدد30=حرف"ل" به جایگاه 12 که آخرین وصیّ پیامبر(ص) ،امام زمان (ص)؛دوازدهمین امام(ع) می‌باشد و چنان ترازو و میزان است که این جزء با حرف "س" تمام شده (سوره مبارکه ناس) یعنی رسیدن به حقیقت میزان و طهارت قلبی! 

آخرین جزء قرآن مجید،جزء30 می‌باشد. شروع این جزء با سوره‌ی مبارکه نباء می‌باشد که خودِ نام این سوره ، سرّالاسرار قرآن است زیرا در ابتدای سوره، خداوند سبحان به پیامبر بزرگوارش می‌فرماید:عمّ‌یتساءلون.عن النّباء العظیم.سؤال می‌کنند از عالم ِعمّا و از خبر بزرگ که همان نباء است و خداوند به نباء العظیم آشکار می‌فرماید.درضمن تمام جزء30 به نام همین سوره ، عمّ جزء خوانده می‌شود.

از یک قول نباء ، همان باطن سرّ خلقت انوار مقدس نورٌ واحد(ص) و ظرف نوری خلقت عالمیان است.

به یک معنی خود رسول الله(ص) است چراکه عدد ابجد کلمه" نبا "=53 و عدد ابجد نام مبارک "احمد"(ص) نیز53 می‌شود ؛

  ز احمد تا احد یک میم فرق است       جهانی اندراین یک میم غرق است

که ایشان اول مخلوق و اول سرّ الاسرار عالم کون ومکان هستند. پس باطن آن ، ولایت است که اول ظهور و تبین بین العابد و المعبود ؛ سرّ وجود امیرالمؤمنین علی(ع) است که باطن ِ 30 می‌باشد و به قول پیامبر(ص) این سوره متعلق به آقا امیرالمؤمنین(ع) و خبر بزرگ که نبأ عظیم است خود ایشان است که در غدیرخم، خود و فرزندان نورانیش شرط تمام شدن ابلاغ رسالت  وجود نازنینش است.

درضمن اینکه درجزء30 ،37 سوره قرار دارد که 37=عددابجد"اول". پس درحالی‌که این سوره در جزء آخر است ولی در باطن اول است،درحالی‌که ظاهر است ولی باطن و خبرآورنده‌ی اسرارباطن است زیرا عدد37 گشاینده و مفتاح اسرار عددی از عوالم اسراری تا دنیا می‌باشد که در کتاب عرفان عشرتوضیح کامل داده شده است.

ازطرفی 37 برابر با جایگاه عددی نام مبارک امام حسن(ع) می‌باشد که خداوند متعال تمام عالم خلقت را به صورت حسن خلق فرمود و در خلقت بهترین مخلوقش یعنی انسان به خودش فتبارک الله احسن الخالقین فرمود. امیرالمؤمنین علی(ع)، ابالحسن است. پس این‌چنین است که همه‌ی عالمیان هم باید به رنگ حسن(ع)(سبز) و قبولی حسن و اخلاق حسن و اُسوه‌ی حسن و مقام بهشتی حسن نائل شوند. که بدون نمره‌ی حسن به قرب الی الله و رضای حجّتش نمی‌رسیم.اللهم الرزقنا بقبول الحسن فی الدنیا و الآخره

جمع ارقام 37 برابر 10 می‌شود(10=7+3) که گنج عشر و اتممناها بعشر است . درواقع شروع قرآن کریم با حرف ب=2 بود(2 به عدد) که گشاینده‌ی تمام سرّالاسرار قرآن و نطق الله و باب الله است، که شروع سوره‌ی مبارکه حمد(و همه‌ی سور قرآن)با حرف "ب" است. اما جزء آخر قرآن به دو به حروف میرسد{(10=7+3) و (10=دو(6+4)}. پس آخر قرآن هم در باطن ، همان رسیدن به حرف"ب" شد اما نبأ عظیم گنج اسرار هستی را بیان فرمود ؛ هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن.

جزء اول و آخر قرآن مجید  

عدد ابجد اول=37 است که جایگاه عددی نام مبارک حسن(ع)=37 است و خداوند کریم قرآن را احسن الحدیث فرموده است (آیه 23 سوره مبارکه زمر:الله نزّلَ اَحسنَ الحدیث کتابا...) .عددابجدزکی=37 که قرآن نور هدایت و طهارت محض است و از هر ظلمتی زکی است(لایمسه الا المطهرون ) . جایگاه عددی کلمه کلید=37 که سوره مبارکه حمد، فاتحه الکتاب نامیده شده یعنی کلید تمام کتب آسمانی  و تمام نعمات و رحمت‌های الهی است. جایگاه عددی قاف=37 که حرف"ق" یعنی نگهدارنده و یکی از نام‌های قرآن کریم قاف است و قرآن به اذن پروردگار عالم از هر دستبردی حفظ شده است و می‌شود الی یوم القیامه.

جمع ارقام37 برابر10 می‌شود و از جمع ارقام 10 به یک می‌رسیم(1=0+1) .پس در جزء اول و یا سوره‌ی اول ، باطن 37 و به عبارتی گنج 10 ظهور پیدامی‌کند(زیرا 10=7+3) که همان حقیقت گنج 4 روی 10 است زیرا با جمع عددی 1تا4 عدد 10 بدست می‌آید(10=4+3+2+1)پس 4 روی 10 می‌شود که همان کنزالله عالم؛14 معصوم(ص) است.چنانچه بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد که حامل کلّ محتوای قرآن است از 19 حرف تشکیل شده که 10 حرف آن بدون تکرار است . امیدوارم متوجه شوید و بشناسید  انسان‌های کاملی را که در عالم فقط و فقط آن‌ها گنج عشر و بدون تکرار هستند یعنی 14 معصوم(ص) و کلّ کتاب قرآن که بدون تکرار است!

بنابراین قرآن ، همان‌طورکه درآیه 87 سوره‌ی مبارکه حجر به سبع مثانی معرفی می‌شود(ولقداتیناک سبعا من المثانی والقرآن العظیم)و بنا به قول پیامبر اکرم(ص)تمام محتوای قرآن در سوره‌ی مبارکه حمد است که 7 آیه دارد . بنابراین گنج 4روی10 ، تمام سوره‌ی مبارکه حمد است که جمع الجمع اول یعنی کنزالله عالم است.

عددابجد آخر=801 یعنی به نهایت رضای خدارسیدن که درحقیقت،باطن ِ جان آخر، فقط معصوم(ص) است که تا آخر، همان حقیقت اول را حفظ کرده است چون هم اول هستند و هم آخر،هم ظاهر هستند و هم باطن. جایگاه عددی آخر=45 که برابر عددابجد آدم(ع)است و درجمع ارقامش به 9 می‌رسیم(9=5+4) که عدد9 سلطان اعداد و غلبه بر تمام مقامات می‌باشد.

چگونه می‌توانم این اسرار زیبا را وصف نمایم که قرآن کریم؛نسخه حکیم الحکماء عالم،نسخه‌ی انسان سازی است! پس اگر واقعاً به قرآن عمل کنیم از حقیقت حمد که شکرواقعی ،عمل به آیات قرآن و رسیدن به رضای اوست درآخر به مرتبه‌ی آدمیت می‌رسیم. اول مخلوق جسمانی، حضرت آدم(ع) است و در آخر هم  به آدم رسیدن است!

جمع ارقام 37(=اول) برابر 10 می‌شود و جمع ارقام801(=آخر)برابر9 می‌شود پس جمع ارقام عدد اول و آخر 19 می‌شود(19=9+10).و 19 برابر تعدادحروف بسم الله الرحمن الرحیم است که به فرموده پیامبر(ص) کلّ محتوای قرآن در بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد است.حال متوجه می‌شوید که چگونه اول و آخر، ظاهر و باطن به تمام وجه اظهارمی‌شود!

جایگاه عددی اول=19  است پس اول، مظهر ظهور کلّ کائنات و مظهر ظهور تمام مؤخّرات عالم است.درمقابل 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد،جمع حروف نامهای مبارک پنج تن(ص) هم 19 می‌شود(رجوع شود به کتاب عرفان سجده،بلوغ9)  

ازطرف دیگر جزء آخر قرآن، عددِ30 را به خود گرفته است(جزء30) و 30 برابر است با عدد ابجد "یک ". درنتیجه از جزءِ آخر هم به یک می‌رسیم.

پس قرآن در 30 جزء جمع می‌شود و 30 جزء در یک جلد ظاهرمی‌شود و جزءِ آخر،تمام کننده‌ی یک می‌باشد(مظهر بقیه الله الاعظم؛ ویُتمّ نوره و لو کره الکافرون). بنابراین قرآن عزیز با یک شروع و به یک تمام شده است.  

عدد جزء1 +عدد جزء 30=31 می‌شود که برابرعدد ابجد "لا" است. یعنی مجموعه‌ی قرآن،توحید ناب و مجرای توحید برای پیروانش است تا بندگان بتوانند از پاک‌ترین و سالم‌ترین راه به قرب معبودشان؛الله جل جلاله برسند زیرا قرآن، کلام الله است. جایگاه عددی "لا"=13 و 13=احد است،پس تمام قرآن در سوره‌ی توحید (اخلاص) غرق است و همه معرف خداوند کریم؛صاحب کلام قرآن عزیز است. و 13=جایگاه عددی "م" به عدد ابجد40 و قرآن تربیع کننده‌ی دل‌های عاشقان و مؤمنان به الله جل جلاله و چهارده نور مقدس(ص)که حقیقت قرآن هستند می‌باشد. درواقع 13 خود جایگاه طهارت و به طهارت رساننده همه‌ی انسان‌های شریف،مطیع،بنده خالص و موحد پروردگارعالم است. و چنانچه درآیه79 سوره مبارکه واقعه آمده است:لا یمسّه اِلا المطهرون،بدون طهارت نباید قرآن را مسّ کرد(برای تماس جسمی هم باید طهارت داشت)

ازطرف دیگر 31=ال می‌شود.که الف ولام (ال)به 14 معنا درقرآن آمده است و شروع قرآن هم بعد از بسم الله الرحمن الرحیم در سوره مبارکه حمد با "ال" در کلمه "الحمد" است که الف و لام ِ استغراق است و همه عالم در حمد غرق هستند.  

   اولین سوره از نظر نوشتاری(حمد)و اولین سوره از نظر ترتیب نزول (علق)

اولین سوره‌ای که در روز مبعث به قلب مطهر پیامبر(ص)نازل شد سوره مبارکه علق می‌باشد. 1-این سوره شامل 19 آیه است چنانچه شروع قرآن در سوره مبارکه حمد با 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم است که کلّ محتوای 113 بسم الله قرآن را داراست. ازسوره مبارکه علق تا آخر قرآن 19 سوره قرار دارد(از آخر به اول قرآن،نوزدهمین سوره است). جمع حروف اسماء مبارک پنج تن(ص) 19 می‌شود و درجمع ارقام 19 عدد 10 بدست می‌آید. جالب است که در 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم ، 10 حرف بدون تکرار و 9 حرف با تکرار‌ است ، اگر عدد 9 حرف را که تکرار شده‌است ، به حروف بنویسیم نُه=55می‌شود(10=5+5) و جایگاه عددی نُه = 19 (درکتاب عرفان سجده کامل توضیح داده شده است)  

2-این سوره مبارکه از سُوَر عزائم قرآن است یعنی سجده واجب دارد آن‌هم در نوزدهمین آیه! که عدد ابجد سجده=72 است(یعنی 7تا2تا که 14 می‌شود). درواقع هر2 سجده ،یک رکن نماز است و در هر سجده واجب است که7 موضع بدن ساجد شود پس می‌شود7تا2تا. درضمن این‌که عدد ابجد نوزده = 72 = سجده است و 9=2+7 ،جایگاه عددی نه=19 پس در نُه به حروف، بازهم برمی‌گردیم به عدد19 ! این‌که عدد به حروف هم معنی می‌شود یکی از بلوغ‌های نعمات خداوندکریم است که عنایاتش را طولی و عرضی بطورکامل به بندگانش عرضه می‌فرماید تا ما شاکر نعماتش باشیم.الحمدلله ربّ العالمین

جایگاه عددی سجده=27 است که  27 رجب ؛روز مبعث و نزول این سوره مبارکه بر قلب پیامبر(ص) است.

اعجاز عددی اولین و آخرین سوره از نظر ترتیب نزول(علق-نصر)

آخرین سوره که به قلب پیامبر(ص) نازل شد،سوره مبارکه نصر است ؛ درواقع صدوچهاردهمین سوره ازنظرترتیب نزول است که اگر ارقام114 را با هم جمع کنیم 6 می‌شود(6=4+1+1) و عدد 6 ، راز خلقت است که خداوند کریم تمام عالم دنیا را در 6 روز خلق فرمود(طبق آیه 4سوره مبارکه حدید:خلق السماوات والارض فی سته ایام).

حال اگر عدد114 را بر6 تقسیم کنیم عدد 19 بدست می‌آید که کلّ قرآن مضربی از 19 است و 19 ،اسرار حروف نام پنج تن(ص) که باب ورود بسم الله حرف "ب" است و این حرف باب الله عالم ؛وجود مبارک ولی الله الاعظم امیرالمؤمنین علی(ع) است (و یازده ذریه معصوم نورانیش).تمام محتوای حرف "ب" در نقطه زیر آن است که حضرت فرمود:انا نقطة تحت الباء. حضرت علی(ع)در شب نوزدهم ماه رمضان که ماه نهم سال قمری است در حال سجده ،فرق مبارکش به دست شقی‌ترین اشقیاء؛ابن ملجم لعنت الله علیه الی الابد شکافته شد. امیدوارم خوب دقت کنید و ببینید که عالم در نکته نکته به اسرار گشوده می‌شود!  

آخرین سوره ازنظرترتیب نزول (سوره مبارکه نصر)درحالی‌که 3آیه بیشتر ندارد ولی جمع عدد ابجد آیاتش برابر تمام آیات قرآن است که این سوره درمقابل سوره مبارکه علق(اولین سوره ازنظرترتیب نزول)که شامل19 آیه است قراردارد.

مژده کلّ باطنِ قرآن به نصرِ خداوندکریم و فتح مکه ؛ قلب عالم زمینی به دست رسول الله(ص) است و تمام شدن سوره ، به طهارت توبه و معرفی خداوند که خودش را به " توّابا " برای همه‌ی بندگان مخلصش معرفی می‌فرماید. جالب است که سوره مبارکه توبه بدون بسم الله و نهمین سوره‌ی قرآن است(ازنظر نوشتاری) و شاید یکی از دلایلی که این سوره بدون بسم الله است این باشدکه خودِ جایگاه عددی  نه=19 است پس باطن سوره‌ی مبارکه توبه ،همان 19 حرفِ بسم الله الرحمن الرحیم است. خوشا به حال کسی‌که عمرش به توبه‌ی مقبول تمام شود تا رحمتِ رحیمیت مولای کریم شامل حالش شود و درآخرالزمان، وجود مبارک چهاردهمین اختر تابناک خانواده‌ی عصمت و طهارت، حقیقت نصر واقعی را در دنیا ظهورمی‌دهد(جمع اعداد ابجد حروف این سوره برابر کلّ قرآن بود) و همه‌ی مردم به توبه‌ی واقعی برمی‌گردند. و رحمت رحیمیت ، سایه افکن فرج او می‌شود.انشاءالله

این یکی از زیبایی‌های اولین وآخرین سوره مبارکه قرآن ازنظر ترتیب نزول بود.جمع عدد ترتیب نزول دو سوره ؛ 1+114 =115 می‌شود و خداوند متعال در قرآن کریم 115 بار نام دنیا(7=5+1+1) و 115 بار نام آخرت (7=5+1+1)را بیان فرموده که در جمع ارقام ؛ 7 و 7 می‌شود سبع مثانی.

حقیقتی از عجائب اسرار در ایام هفته

همان‌طورکه بارها بیان شد: هوالاول و الآخر و الظاهر و الباطن،امیدوارم خداوند چشم بینا و دل زنده‌ی حقیقی به همه‌ی ما عنایت فرماید تا ما خودش را در تمام ثانیه‌ها،دقائق،ساعات،شبانه روز،هفته،ماه،سال و حتی در همه‌ی مخلوقات که آینه و مرآت او هستند(آیات و نشانه‌های رسیدن به خودش هستند) ببینیم و از ظاهر و باطن درک کنیم و خودمان را که یکی از مخلوقات آن خالق عظیم الشأن هستیم بشناسیم و از او تشکر بالفعل داشته باشیم که به ما لیاقت دریافت مدال اشرف مخلوقاتش و خلیفه‌ی خودش را عنایت فرمود. انشاءالله بتوانیم پاس نعماتش را داشته و به رضایش برسیم. 

دائماً ایام هفته، در7روزسپری می‌شود و تمام مخلوق چه آسمانی‌ها و چه زمینی‌ها در این ایام غرقند. درحالی‌که 7روز است اما به تمام زبان‌ها و در تمام کشورها روز اول وآخر هفته را به عدد نمی‌خوانند و هفته به عدد در 5 روز خوانده می‌شود(یکشنبه تا پنجشنبه).

همان‌طورکه در اسرار خلقت در عالم سرّ خواندیم که همه ظهورات و همه کائنات و همه موجودات چه زمینی و چه آسمانی و از عالم ظهورباطن تا عالم ظاهر یعنی دنیا و از ازل تا ابد، همه از یک نفس واحده خلق شدند.آیه 1 سوره مبارکه نساء: یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة ... . و آن نفس واحده ، همان سرّ حقیقت محمدی(ص) است به نام نامی نورٌواحد(ص). که در عدد وجود مقدس 5تن(ص) قابل تذکراست که پنجمین نور مقدس؛آقا امام حسین(ع) حامل 9 ذریه‌ی معصوم است که 14=9+5 می‌شودیعنی وجودهای مقدس 14 معصوم(ص) که اگر ارقام 14 را جمع کنیم عدد 5 را نشان می‌دهد(5=4+1) و عالم در سرّ حقیقت حلقه بندگی و ظرف عبودیت خالصانه الله جلّ جلاله در جانِ حقیقی تطهیر خلق شده است و همه‌ی عالمیان در تسبیح نام مبارک الله سبحانه و تعالی غرقند،آنچه در آسمان‌ها و زمین است و آنچه دربین آن‌هاست تسبیح گوی خداوند سبحان هستند ، چون خالقشان سبحان است.

پس ایام هم که عمرما و طول زندگی ما در دنیاست ، در هفته جلوه دارد. یکی از زیبایی‌های عدد5 این است‌که گیرنده فیض از فیض مطلق 5تن(ص) و آخرین حجت حق امام زمان(ص) است که ایشان صاحب 14 است. همان‌طور که قبلا بیان شد روزاول هفته؛شنبه متعلق به پیامبر(ص) است که حامل 14 بود و آخر هفته؛جمعه متعلق به امام زمان(ص) است که چهاردهمین معصوم(ص)است و جمعه ، جمع کننده تمام زیبایی‌های هفته است. اگر عدد اول وآخر هفته را با هم جمع کنیم 28=14+14 می‌شود ،پس در روزجمعه تحویل کامل عدد28 به جان رسالت و ولایت در تمام حروف وکلمات است که 28حرف به طورکامل عرضه می‌شود(همان‌طورکه در جمع عدد ولایی و معصومیت آقا به عدد26 گفتیم که جمع عدد 1 تا 26 برابر351=قرآن می‌شود).از طرف دیگر هم اگر اعداد 1تا 7 روز هفته را با هم جمع کنیم 28 می‌شود :28=7+6+5+4+3+2+1.

جالب اینکه به عدد28 که برابر جایگاه عددی حرف"غ" است (عددابجد"غ"=1000) پس خداوند کریم درروز جمعه، که جمع جمیع برکات هفته است بندگانش و همه‌ی مخلوقاتش را به حرف غین که همان حروف اسم مبارکش؛ غنی است، مستفیض از نعمات و عنایاتش می‌فرماید، چنانچه اگر به ظهور حجتش نائل شوند ، آن‌ها را غنی می‌فرماید.

و همان‌طورکه در ترتیب نزول سوره مبارکه حمد بیان شد درحالی‌که پنجمین سوره است که بر قلب نورانی پیامبر(ص) نازل شده اما در نوشتاری اولین سوره قرآن است. پس در جمع ترتیب نزول(=5) و نوشتاری(=1) سوره مبارکه حمد به عدد 6 (عدد خلقت تمام دنیا) می‌رسیم که کلّ خلقت در دنیا و باطن دیگرش آخرت ظاهر شده است و می‌شود که دنیا ، خلقت مستودع یعنی امانتی و ودیعه است اما آخرت ، دائمی و مستقر می‌باشد و از دنیای امانتی باید تمام نعمات را با دست خودمان  و به بندگی خالصانه در تمام ایام و ساعات و سال‌ها برای زندگی ابدی خود به بهترین وجه و صورت زیبا بفرستیم و مستقرکنیم.

دیگراینکه سوره مبارکه حمد شامل 7 آیه است.پس هفته، هم جلوه ترتیب نزول سوره حمد است(به 5 عدد خوانده می‌شود) و هم جلوه تعداد آیات این سوره (که هفته ، 7 روز می‌شود) و در جمع الجمع معنا متعلق به 14معصوم (ص) است ، مصداق سبعاً من المثانی می‌شود(آیه 87 سوره حجر:ولقدآتیناک سبعا من المثانی و القرآن العظیم). و جمع اعداد از 1 تا 7  برابر با 28 می‌شود (28=7+6+...+2+1) پس در طول هفته ، 28 حرف به طورکامل عرضه می‌شود.

از طرفی می‌توان این‌طور بیان کرد که : شنبه در مقام، متعلق به پیامبر(ص) است که ریشه نام مبارکش حمد است و سوره مبارکه حمد،7 آیه دارد و ضمن اینکه عدد ابجد کلمه حمد=52 است که 7=2+5 . و آخر هفته (جمعه) متعلق به وجود مبارک امام زمان(عج) است که هم نام جدّ بزرگوارش می‌باشد(م ح م د) پس ریشه نام ایشان هم ، حمد است (به عددِ7) . بنابراین اول و آخر هفته می‌شود 14 (14=7+7) یعنی سبع مثانی( 7 تا 2 تا ) می‌شود،  پس تمام هفته به 14 نور مقدس معصوم(ص) تعلق دارد.

نتیجه می‌گیریم ما دائماً در حمد خداوند غرق هستیم و ریزه خوار سفره‌ی 14 نورمقدس ولایت کبرای معصومین(ص)در ظلّ ولایت مطلق پروردگار عالم هستیم . انشاءالله خود را دائماً در محضر آن عزیز یکتا ببینیم و با شیعه و پیروشدن واقعی 14 نور مقدس(ص) به این کلام مبارک"الله ولیّ الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور"برسیم.(آیه 257 سوره مبارکه بقره)

عدد 5 روز هفته :

نکته اول: هر سال 52 هفته است. عدد ابجد حمد=52(7=2+5) و جایگاه عددی حمد=25(7=5+2)است که جمع عدد و جایگاهش، 7 تا 2 تا یعنی  14 تا(سبع مثانی) می‌شود. و همان‌طورکه می‌دانید ذیقعد خلقت خشکی در دنیا زیر خانه کعبه،در روز25 ماه ذی القعده می‌باشد.یعنی خلقت خشکی همان حقیقت حمد است و عدد7 ، و ازآن‌جا دحو الارض گردید (آیه 30 سوره مبارکه نازعات: والارض بعد ذلک دحیها). امیدوارم با دیده‌ی تیزبینی و تفکر و تأمل به مطالب بنگرید!

پس هر روز از هفته که 7 روز است در 52 هفته‌ی سال که برابر عدد حمد است سپری می‌شود (7=2+5)یعنی ثانیه‌ای از ایام نمی‌گذرد مگر درسبع مثانی یعنی 14 و چنانچه قبلا بیان شد یکی از القاب مبارک حضرت مهدی(ص) ، امام زمان(عج الله تعالی فرجه) است ، به این معنا که زمان ، پشت وجود مقدسش قرار دارد و روزی گیرنده از ایشان است(در ضمن ایشان چهاردهمین معصوم می‌باشد) . و صاحب العصر و الزمان یعنی هیچ ذره‌ای در خلقت خلق نشده مگر از وجود مصدر عالم، صاحب العصر و الزمان (ص)که همان کلمه‌ی خدا؛ نورٌواحد(ص) و نفس واحده است.

عدد 5 در ایام درواقع ازجمع گنج 5تن(ص) است که درباطن،همان 14 معصوم(ص)است به رزق تمام اسرار 4روی 10 زیرا اسرار ملکوتی عالم اسمائی و عرشی و کرسی تا بیت المعمور(آسمان چهارم) و تا 4 رکن خانه خدا، به 4 ظهور داشت که به فرموده امام صادق(ع) آیت الکرسی نامیده شد و اگر اعداد1تا4 را باهم جمع کنیم 10 می‌شود و 10 حقیقت گنج عشر است که "کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا" (رجوع شود به کتاب عرفان عشر).

پس روزی رزق حقیقی یعنی ولایت ورسالت از خالق مهربان که از مجرای کنزاللهی خودش به گنج عشر در5 روزهفته به دست ما می‌رسد. امیدوارم بتوانیم این روزی را به بهترین نوع بندگی مصرف کرده و به رضایش نائل شویم. انشاء الله

نکته خیلی خیلی مهم عدد52(=عدد ابجد کلمه حمد) !

50 = عددابجد حرف "ن" و 2= حرف"ب" ، دائماً در هر لحظه از خدای مهربان روزی از جوهر قلم وجود حرف "ن" که جایگاه عددیش 14 می‌باشد سرازیر و درپشت ظرف حرف "ب" قرارمی‌گیرد (که همه‌ی سرّ الاسرار پشت حرف باء بسم الله است) که قلب به میم شود{همان‌طورکه کلمه شنبه نوشته می‌شود(ن+ب=52) ولی شمبه(م+ب=42)خوانده می‌شود} . یعنی از حرف "ن"=50 ، باید 10 عدد کم شود (که همان گنج عشر و باطن عشر می‌باشد که دنیا را به خود ظهور داده و همه آمده‌اند تا در این عاشورا امتحان عاشورایی بدهند) تا به تطهیر قلب به میم یعنی 40 اربعین حسینی؛صاحب عشر،زنده شوند نه بمیرند (عدد ابجد حرف"م"=40 که اربعین و طهارت و بهار است) . این درواقع همان باطن حدیث شریف پیامبر(ص) است که فرمود تمام محتوای قرآن در سوره حمد(=52) جمع است و تمام آن در بسم الله الرحمن الرحیم... . خوب دقت کنید! جمع حرف اول و آخرِ بسم ... الرحیم ، 42 می‌شود{(ب=2)+(م=40)}. پس بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد، حقیقت قلب به میم شدن و بسمل شدن است.

نکته: اولین حرف سوره مبارکه حمد، حرف ب (بسم الله) و آخرین حرفش، حرف ن (والضالین) است که جمع عدد ابجد این دو حرف، 52 می‌شود (52=50+2) که برابر با عدد ابجد کلمه حمد است و تمام سال 52 هفته دارد (7=2+5)هر هفته ،7روز است و از اول تا آخر سوره مبارکه حمد،7 آیه قرار دارد.

خدای مهربان لحظات و ثانیه‌ها را از درون نون ساکن(ن) پشت حرف باء ولایت 14 معصوم (ص) که باطن هفته هستند به ما می‌رساند تا زنده شویم و بدانیم آمده‌ایم که زندگی کنیم و زنده برویم و جاوید شویم چراکه خداوند حی ، ما راخلق فرموده است! و بدانید ایام ، همه زنده به دست ما رسیدند و زنده می‌مانند(گرچه از ما می‌گذرند ولی تمام آثار حیات ما را جاوید می‌کنند چنانچه آیه 12 سوره مبارکه یس می‌فرماید: ...نکتب ما قدّموا و آثارهم... می‌نویسیم اعمال شما  و آثار اعمالتان را. پس ندای آن‌ها را بشنویم که ما نیامده‌ایم که بمیریم، آمده‌ایم تا دائمی و مستقر و زنده ای شویم که خداوند کریم فرمود: و لاتحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون(آیه 169 سوره مبارکه آل عمران). اللهم ارزقنا

عدد 5 در دست‌ها و پاها

اما عدد 5  در دست‌ها: هر دست  5 انگشت و 14 بند انگشت دارد.درواقع در بدن ، دو دست است که رویهم به  10 انگشت و 28 بند ظاهرمی‌شود. آیا غیر از این بود که ایام هفته هم ، 5 روز به عدد خوانده می‌شد درحالی‌که به 14 نور مقدس(ص)متعلق بود و آیا این‌طور نبود که عدد14 همان 4روی 10 و عدد 10 گنج عشر عالم بود؟! (اینجاست که مشخص می‌شود چرا می‌فرمایند بهتر است که ذکر را با انگشتانتان بگویید!).

نمی‌دانم چگونه این زیبایی‌ها را توصیف نمایم که خداوند کریم در اذکار مبارکش ، خودش را معرفی می‌فرماید: لا اله الّا انت. هیچ الهی نیست مگرتو. ضمیر انت برای مخاطب نزدیک است و او خود را معرفی می‌فرماید : و نحن اقرب الیه منکم و لکن لا تبصرون(آیه85 سوره مبارکه واقعه). وإذا سألک عبادی عنّی فإنّی قریب...(آیه186 سوره مبارکه بقره). ونحن اقرب الیه من حبل الورید(آیه 16 سوره مبارکه ق) من از رگ گردن به شما نزدیک‌تر هستم و معصوم(ص) می‌فرماید خداوند از سفیدی چشم به سیاهی آن به ما نزدیک‌تر است.

این مطالب را برای پی بردن حقایق از ظاهر به باطن متذکرمی‌شوم.حال خوب بیندیشید ! پس آنچه گنج زمین‌‌‌‌‌ها وآسمان‌هاست، خداوند در دستان ما قرارداده ، با 28 بند دستان ما را غنی فرموده (28=جایگاه عددی حرف غین که حروفش با غنی برابر است) 

گرگداکاهل بود    تقصیرصاحب خانه چیست.

تمام اسراری که برای هفته بیان شد در دستان ماست؛چنانچه 52 هفته توضیح داده شد، ماهم 2 دست داریم و در هر دست 5 انگشت که در جمع 7 می‌شود(52= عدد ابجد کلمه حمد و 7=2+5). آنچه تحویل می‌گیریم و آنچه برمی‌گردانیم بادست است. در روز قیامت هم کتاب نامه‌ی اعمالمان به دستمان می‌رسد یا راست و یا چپ! در سوره مبارکه واقعه آیه 27:و اصحاب الیمین(یاران دست راستی‌ها) و آیه 41:و اصحاب الشمال(یاران دست چپی‌ها). و خداوند کریم در آیه 14 سوره مبارکه اسرا می‌‌فرماید: اقرأ کتابک کفی بنفسک... .آن‌گاه که امر می‌شود بخوان کتاب عملت را که کف نفس ثابت شده است.

آن قادر متعال که مهندسی خلقت از ابداعات اوست ، طوری مخلوقات را خلق فرمود که از ظاهر و باطن به دستور امر ایجادی او قرارگیرند. امیرالمؤمنین علی(ع)می‌فرماید: فکرنکن که تو جرم کوچکی هستی بلکه تو جرم کبیری.خداوند کریم تمام مهندسی را در وجود انسان کامل قرارداد و به تبع ،همه‌ی انسانها خلیفة الله هستند.

عدد ابجد دست=464 که 400=عدد ابجد شمس و روشن کننده است و64=عددابجد دین .پس دست، تحویل گیرنده‌ی شمس دین (خورشید دین) می‌باشد. جمع ارقام 464 برابر14 می‌شود(14=4+6+4) و جالب اینکه دست به عربی ید=14 می‌شود و به انگلیسی هَند=59 می‌شود که بازجمع ارقامش 14می‌شود! (14=9+5)

یدالله فوق ایدیهم. دست قدرت خداوند بالای همه‌ی قدرت‌ها است.پس تمام درس، دست قدرت خداست که بر سر همه‌ی مخلوقات ظهور و بروز دارد.

نکته دیگراینکه هر دست،یک شصت و 4 انگشت دارد که می‌شود 64 و64=عددابجد دین. درحدیث می‌فرمایند که در آخرالزمان دین داری مثل آتش کف دست می‌ماند. ازطرف دیگر64=عددابجد کلید(10=4+6)و جایگاه عددی کلید=37(10=7+3) پس همه چیز در دست ماست باید ببینیم چگونه دین را حفظ می‌کنیم! و با دستمان تحویل گیرنده‌ی نمره قبولی شاگرد اول(=37) باشیم!

جمع دو دست با عدد 64 می‌شود 128(128=64+64)یعنی دو دست، نگهدارنده 28هستند که خداوند کریم تمام نعمات را به دست ما رساند و 128=عددابجد نام مبارک امام حسین(ع) که ایشان، امام دین داران است و با خون خود و عزیزانش دین را حفظ فرمود و 28 را که عدد کامل اسرار است و کلّ باطن قرآن مبین، تا قیامت نگه داشت .و آنچه داشت از فرزند 6ماهه تاجوان 18 ساله و 18 نفر از خانواده محترمش و 72 تن بهترین یاران و عزیزانش(و وجود نازنین خودش) را به قربانگاه برد و سر در راه رضای خداوند کریم داد و این همان پیام است که انسان آمد تا زنده شود و به مقام عند ربّهم یرزقون برسد.

پاها هم هرکدام 64 هستند(یک شصت و 4 انگشت) که انشاء الله ره رو دین باشند.پس جمع دو پا هم می‌شود 128 =عددابجد نام مبارک امام حسین(ع).

در واقع رونده‌ی راه اباعبدالله الحسین(ع) می‌تواند مقام اصحاب امام حسین (ع) را با دست تحویل بگیرد. بنابراین جمع دست‌ها و پاها می‌شود 256 (256=128+128) و عدد ابجد نور =256. که جایگاه عددی نور=40 =عددابجد حرف"م" است. این حقیقت در وجود مبارک انسان‌های کامل مشهود است که کاملا نور بدون ظلمت هستند و هرگز در حریم زندگی نورانیشان گناه،رجس،پلیدی و خطا وارد نشده است، معصوم بدنیا آمدند و معصوم هم از دنیا رفتند.

امام زمان(ص) در سال 256 متولد شدند و در حکومت مبارکشان جز نور چیز دیگری نیست که درحقیقت همان‌طورکه در قسمت عدد 13 بیان شد در زمانشان عالم قلب به میم می‌شود به عدد40 که جایگاه عددی کلمه نور است (256=نور=40=م=13).

خداوندکریم در آیه 12 سوره مبارکه حدید می‌فرماید:یوم تری المؤمنین والمؤمنات یسعی نورهم بین ایدیهم وبأیمانهم بشراکم الیوم جنات تجری من تحتها الانهارخالدین فیها ذالک هوالفوزالعظیم. این پاداش(دینداری) نیکو و با ارزش(ثمن)در روزی است که مردان و زنان با ایمان را می‌بینی که نورشان پیش‌رو و از بین دو دستشان و از جانب راستشان شتابان حرکت می‌کند(به آنان می‌گوید) امروز شما را مژده باد به بهشت‌هایی(که از دستاورد خود آوردید) که زیر آن(درختان) نهرهایی جاری است درآن جاودانه‌اید این است کامیابی بزرگ. و آیه بعد درباره منافقان است که دست خالی هستند.