ترجمه حدیث عرفانی نورانیت از امیرالمؤمنین(ع)
حدیث معرفت امیرالمومنین به نورانیت
بسم الله الرحمن الرحیم
محمد بن صدقه می گوید: روزی ابوذر غفاري از سلمان فارسي رضی الله عنهما سوال كرد: ای اباعبدالله! معرفت و شناخت اميرالمومنين «عليه السلام» به نورانيت چگونه است؟ سلمان گفت: اي جندب (لقب اباذر) بيا برويم تا آن را از خود حضرت سوال كنيم. مي گويد: نزد آن حضرت آمديم و او را نيافتيم در آن جا منتظر مانديم تا تشريف آوردند حضرت فرمود: چه امری باعث شده كه اينجا بياييد ؟ عرض کردند: ای اميرالمومنين آمديم تا از معرفت شما به نورانيت سوال كنيم.
مولا فرمودند: خوش آمديد اي دوستان من كه در دين خود متعهد و پاينده هستيد و كوتاهي نمي كنيد، به جان خودم سوگند، بر هر مرد مومن و زن مومنه اي واجب است که مرا به نورانیت بشناسد. سپس فرمودند: اي سلمان و اي جندب، عرض کردند: لبیک یا امیرالمومنین! فرمود: هر کس در امر ولایت من ظاهری بیشتر از باطن داشته باشد، ترازوهای اعمالش سبک و کم ارزش می گردد. به راستی که مومن ايمانش را به سر حد کمال نمی رساند تا آن که مرا به حقیقت نورانيت بشناسد؛ هنگامی که ما به این معرفت شناخت، پس به یقین او مومنی است كه خداوند قلب او را براي ايمان امتحان كرده و سينه اش را براي اسلام گشاده كرده و عارف آگاه شده است و كسي كه در اين گونه معرفت و شناخت كوتاهي كند او در شك و ترديد باقي مي ماند.
اي سلمان و اي جندب، عرض کردند: لبیک یا امیرالمومنین! حضرت فرمود: شناختن من به نورانيت در حقيقت شناختن خداوند عزوجل است و شناختن خداوند عزوجل در حقيقت معرفت من به نورانيت است و اين دين خالص است كه خداي سبحان فرموده است: "و بندگان امر نشدند مگر به اينكه خدا را خالصانه و در حالي كه دين خود را خالص كرده اند عبادت كنند، نماز را به پا دارند و زكات را بپردازند و اين است دین محکم و پایدار" (سوره بينه /5) خداوند سبحان می فرماید : امر نشديد مگر به توحید و یگانه دانستن خداوند، و توحید خالص نمودن عمل است برای او و "حنفاء" در قول خداوند اقرار به نبوت محمد صل الله عليه وآله است و اين دين و آیین یکتاپرستی محمدي است که باز و باوسعت است {و دچار تنگ نظری نیست}.
و این که فرمود: "نماز را به پا دارند" نماز، ولایت من است، پس هركس ولايت مرا به پا داشت همانا نماز را به پا داشته است، و به پا داشتن ولايت من سخت و دشوار است و جز فرشته ی مقرب يا پيغمبر مرسل و يا بنده مومني كه خدا قلب او را از ايمان امتحان كرده باشد، کسی آن را تحمل نکرده و طاقت پذیرش آن را ندارد. پس فرشته زماني كه مقرب نباشد و پيغمبر هنگامی که مرسل نباشد و مومن وقتی كه امتحان شده نباشد تحمل آن را نخواهد داشت و آن جا که می فرماید: زکات بدهند اقرار به امامان است و این است دین پایدار الهی. عرض كردم: اي اميرالمومنان! مومن كيست و نهایت و مرز ایمان چیست تا آن را بشناسم؟
ای ابا عبدالله! عرض کردم: لبیک ای برادر رسول خدا! فرمود: مومن امتحان شده كسي است كه در امور ولايت ما چيزي به او نمي رسد مگر اينكه خدا سينه اش را براي قبول آن باز مي كند و بدون هيچ گونه شك و ترديدي آن را مي پذيرد و کسی که بگوید: "چرا و چگونه؟" به راستی که کافر شده است. پس تسلیم امر خداوند شوید و امر خدا ما هستیم.
اي سلمان و اي جندب، همانا خداوند مرا امین خود بر آفریدگان و جانشین خود در زمین و شهرها و میان بندگانش قرار داد و آن چه را ستایشگران در توصیف آن مانده اند و عارفان به آن پی نمی برند به من ارزانی داشت.
اي ابوذر! بدان که من بنده خدای عزوجل و جانشین او بر بندگانش هستم. ما را پروردگارها و خدایان قرار ندهيد و دیگر هر آنچه مي خواهيد در فضيلت ما بگوييد و بدانيد به باطن مقامات ما و نهايت آن نخواهيد رسيد چرا که خداوند متعال به ما كمالات و عناياتي برتر از آنچه گوينده شما وصف كند يا به قلب يكي از شما خطور كند مرحمت فرموده است، و وقتي ما را اينگونه شناختيد شما مومن هستيد.
سلمان گويد : عرض كردم اي برادر رسول خدا ! آیا كسي که نماز را به پا داشته، ولايت شما را بر پا داشته است؟ حضرت فرمود : بلي اي سلمان! شاهد آن و تصديق اين مطلب، فرمايش خداوند است كه در قرآن عزیز مي فرمايد: "و از صبر و نماز یاری بگیرید و البته نماز بزرگ و سنگین است مگر بر خاشعان" (سوره بقره/45) مراد از صبر در اين آيه شريفه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است و مقصود از نماز بر پا داشتن ولايت من است؛ از این رو خداوند متعال فرموده است: «وإنها لکبیرة» و نفرموده «وإنهما لکبیرة»؛ زيرا ولايت است كه تحمل آن سخت است و فقط خاشعين مي توانند آن را بپذيرند و خاشعين شيعيان عارف و آگاه هستند، پس خداوند اهل ولایت مرا که به نور هدایتم بینا شده اند استثنا نموده است زیرا صاحبان عقیدهای انحرافی از قبیل مرجئه، قدريه، خوارج و غير اينها از دشمنان اهل بیت همگي به محمد صلی الله علیه و آله و سلم اقرار و اعتراف دارند و در آن اختلاف ندارند و فقط درباره ولايت من است كه اختلاف كرده اند، منکر آن شده و رد میکنند به جز عده كمي نپذيرفتند كه خداوند در کتاب عزیز خود ایشان را وصف فرموده است "و البته نماز بزرگ و سنگین است مگر بر خاشعان". و در جای دیگر از قرآن درباره نبوت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و ولایت من می فرماید: "و چه بسا چاه های آب که رها شده و قصرهای افراشته {که بی صاحب مانده اند}".
پس مراد از "قصر" محمد صلی الله علیه و آله و سلم است و "بئر معطله" ولایت من است که آن را رها کرده و انکار نمودند. و كسي كه اقرار به ولايت من نداشته باشد، اقرار او به نبوت محمد صلی الله علیه و آله و سلم سودي برايش ندارد، زيرا اين دو قرين و همراه يكديگرند. و این به خاطر اين است كه نبي اكرم صلی الله علیه و آله و سلم، پيغمبر و پیام آور است كه به سوي مردم فرستاده شده و امام و پيشواي آنهاست بعد از او علي امام و پيشواي مردم و جانشين محمد صلی الله علیه و آله و سلم است. چنان که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به او فرمود: "تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی می باشی جز این که پس از من هیچ پیامبری نخواهد بود".
ای سلمان! ما سرّ خداوند هستیم که پوشیده و پنهان نمی ماند و نور خداییم که خاموش نمی شود و نعمت او هستیم که توان سپاس آن نیست. اول ما محمد صلی الله علیه و آله و سلم است ، وسط ما محمد صلی الله علیه و آله و سلم است و آخر ما محمد صلی الله علیه و آله و سلم است. پس هر كس که ما را شناخت،به یقین به سر حد دين قيم و استوار الهي رسیده است؛ چنان که خدای متعال می فرماید: «و ذلک دین القیّمة» و به زودی به یای و توفیق خداوند آن را بیان می نمایم.
اي سلمان و اي جندب، عرض کردند: لبیک یا امیرالمومنین! درود خدا بر شما باد. حضرت فرمود: من و محمد صلی الله علیه و آله و سلم، يك نور از نور خداوند عزوجل بوديم که تسبیح می نمودیم قبل از تسبیح کنندگان و پیوسته نوری بودیم در تابش پیش از همه ی مخلوقات.
پس خداوند خواست که آن نور را به دو نیم تقسیم نماید، نبی برگزیده و وصی پسندیده. آنگاه خداوند متعال به آن نور امر فرمود که شکافته شود پس به نيمي از آن فرمود: محمد باش و به نصف ديگر آن فرمود: علي باش. لذا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: "علي از من است و من از علي هستم و کسی جز علی به جای من انجام وظیفه نمی کند و پیام نمی رساند".
و آن حضرت هنگامي كه ابوبكر را با سوره برائت از مشركين به طرف مكه فرستاد؛ جبرئيل فرود آمد و عرض كرد: "اي رسول خدا پروردگارت فرموده است آن را خودت يا شخصي از خودت ابلاغ كند" پس مرا به دنبال ابوبكر فرستاد تا او را برگردانم. هنگامی که او را بازگرداندم در دل خود گمانی کرد و به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم عرض كرد : آيا درباره من آیه ای نازل شده؟ حضرت فرمود : "نه ولي اين كار را انجام نمي دهد مگر من يا علي".
اي سلمان و اي جندب، عرض کردند لبیک ای برادر رسول خدا! فرمود: كسي كه شايستگي ندارد دستوري را از طرف رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ابلاغ كند چگونه صلاحيت و امامت پيشوايي مردم را خواهد داشت؟!
اي سلمان و اي جندب، پس من و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، یک نور بودیم؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، محمد مصطفی شد و من وصی او مرتضی شدم. محمد گویا گرديد و من ساكت و خاموش، و البته در هر زماني يكي بايد ناطق و ديگري ساكت باشد.
اي سلمان: محمد صلی الله علیه و آله و سلم، بيم دهنده گرديد و من هدايت كننده و اين فرمايش خداوند است كه مي فرمايد: "انما انت منذر و لكل قوم هاد" (سوره رعد/7) "تو فقط هشدار دهنده ای و برای هر قومی هدایت کننده ای است" مراد از منذر در اين آيه، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، و مقصود از هادي من هستم. "خدا می داند هر ماده ای چه باری دارد و نیز آن چه را که رحم ها می کاهند یا می افزایند و هر چیزی نزد او به اندازه است. اوست دانای نهان و آشکار و بزرگ و بلند مرتبه. برای او یکسان است کسی از شما سخن خود را پنهان دارد و کسی که آن را فاش کند و آن که به شب پنهان شونده و در روز راه رونده باشد. برای انسان فرشتگانی است که همیشه او را به فرمان خدا از پیش رو و از پشت سر حفاظت می کنند."
در این هنگام حضرت دست خود را بر دست دیگر زده و فرمود: محمد صلی الله علیه و آله و سلم، صاحب جمع گرديد و من صاحب نشر، محمد صلی الله علیه و آله و سلم، اختياردار بهشت گرديد و من اختياردار دوزخ که به آن مي گويم اين را بگير و آن را رها كن. محمد صلی الله علیه و آله و سلم، صاحب لرزاندن زمين و زلزله گرديد و من اختياردار صداهاي شديد و رعد و عرّش شدم. محمد صلی الله علیه و آله و سلم، صاحب حوض است و من صاحب پرچم.
محمد صلی الله علیه و آله و سلم، صاحب کلیدها است و من صاحب بهشت و دوزخ، محمد صلی الله علیه و آله و سلم، صاحب وحی است و من صاحب الهام، منم صاحب لوح محفوظ که خداوند عزوجل علم هر آنچه در آن است به من الهام نموده است.
آری ای سلمان و ای جندب! محمّد "یس و القرآن الحکیم"، و "ن و القلم" شد، محمّد "طه، ما أنزلنا علیک القرآن لتشقی"، و صاحب دلالت ها و راهنمايي ها شد و من صاحب معجزات و نشانه ها و علامات شدم. محمد صلی الله علیه و آله و سلم، خاتم انبيا گرديد و من خاتم اوصيا شدم و من مقصود از صراط المستقيم هستم و من نبأ عظيم هستم، آن خبر مهمي كه در آن اختلاف كردند ( النبأ العظيم- الذي هم فيه المختلفون سوره نبأ/2و3) كسي جز در ولايت من اختلاف نكرد.
محمد صلی الله علیه و آله و سلم، صاحب دعوت گرديد و من صاحب شمشير؛ محمد صلی الله علیه و آله و سلم، پيغمبر مرسل گرديد و من صاحب امر آن حضرت؛ محمد صلی الله علیه و آله و سلم، است رئوف رحیم و منم علی عظیم.
خداوند عزوجل میفرماید: "خداوند آن روح را به فرمان خویش به هر کسی از بندگانش که بخواهد می دهد" و این همان روح الهی است که خداوند آن را عطا نمی کند مگر به کسی که امر و سرنوشت به او واگذار شده است و نمی دهد این وح را جز به فرشته ی مقرب یا پیامبر مرسل یا وصی برگزیده. پس این روح را به هر که عطا نماید هر آینه جایگاه او را از دیگر مردمان جدا ساخته و قدرت را به وی واگذار نموده، چنین شخصی مردگان را زنده می کند و با همین روح آن چه بوده و میباشد را می داند و در یک چشم بر هم زدن از مشرق به مغرب و از مغرب به مشرق سیر می کند و از آن چه در نیت ها و دل هاست خب دارد و به آن چه در آسمان ها و زمین می باشد آگاه است و با همان روح به آسمان بالا می رود.
من مردگان را زنده می کنم و به آن چه در آسمان ها و زمین است آگاهم و منم کتاب روشن گر الهی.
ای سلمان و ای جندب! محمد صلی الله علیه و آله و سلم، همان "ذکر" است که خداوند عزوجل می فرماید: "به راستی که خداوند به سوی شما ذکری را فرو فرستاد پیامبری که آیات خدا را بر شما تلاوت می کند". همانا به من علم مرگ و میرها و بلاها و علم انبیا و اوصیا و فصل الخطاب (آگاهی به همه ی زبانها) عطا شده است.
نبوت و دین محمد صلی الله علیه و آله و سلم، به واسطه من به کمال رسید و علم تمام قرآن و آن چه تا روز قیامت خواهد شد به من سپرده شده است.
محمد صلی الله علیه و آله و سلم، حجت و برهان را براي مردم اقامه كرد و من حجت خدای عزوجل بر آفرینش گرديدم. خداوند براي من قرار داد آنچه را كه هيچ كس از اولين و آخرين ندارد حتي پيغمبران مرسل و فرشتگان مقرب از آن بي بهره اند.
اي سلمان و اي جندب : عرض كردند : لبیک اي اميرمومنان! عليه السلام فرمود: منم كه نوح را در كشتي به امر پروردگارم سوار نمودم، منم كه يونس را از شكم ماهي به اذن خداوند خارج كردم؛ منم كه موسي را از درياي به امر خداوند عبور دادم؛ منم كه ابراهيم را از آتش به امر خداوند نجات دادم، منم كه به اذن خداوند نهرها را جاري و چشمه ها را جوشان و درخت ها را بر جا نهادم؛ من براندازنده {و پایان دهنده ی} دنیا هستم {همان که قبل از این} سقف دنیا را به اذن خداوند عزوجل به پا داشتم، من زمین را گسترانیدم.
من عذاب يوم الظله ام (سوره شعرا/189)، من ندا كننده ام از محل نزديكي كه جن و انس آن را بشنوند و گروهی فهمیدند، منم كه هر آن به هر گروه از جباران و منافقان به زبان خودشان {سخن خویش را} می رسانم. منم خضري كه موسي را تعليم داد و من معلم سليمان بن داودم؛ من ذوالقرنين ام و من قدرت پروردگار مي باشم؛ منم جنبده ی زمین، منم همان که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، در خقم می فرماید: "تو یا علی ذوالقرنین زمین و صاحب دو سمت و سوی آن هستی و دنیا و آخرت از آن توست".
اي سلمان و اي جندب، من محمدم و محمد من است، من از محمدم و محمد از من است، خداوند متعال می فرماید: "دو دریا را که با هم برخورد دارند به هم آمیخت. میان آن دو حایلی است که مخلوط نمی شوند".
اي سلمان و اي جندب : عرض كردند : لبیک اي اميرمومنان! عليه السلام، فرمود: همانا مرده ی ما نمرده و غائب ما پنهان نگشته و کشتگان ما هرگز کشته نشده اند و ما نه کس را زاده و نه در شکم ها زاده می شویم و هیچ کس از مردم با ما قیاس نمی شود. من به زبان عیسی در گهواره سخن گفتم، منم نوح، منم ابراهیم، منم صاحب ناقه، منم صاحب راجفه، منم صاحب زلزله، منم لوح محفوظ، علم و دانشی که در آن است به من می رسد، من در شکل و شمایل ها آن گونه که خدا بخواهد قرار گرفته و تغییر می کنم، هر کس پیامبران گذشته را ببیند مرا دیده و هر که مرا ببیند آنها را دیده است و ما در حقیقت نور خداوندی هستیم که از بین نرفته و دگرگون نمی شود.
اي سلمان! ارجمندی و شرافت هر پیامبری به خاطر ماست، پس مار ار پروردگارها نخوانید و هر چه می خواهید در شان و مقام ما بگویید چرا که به هلاکت افتاد هر کس که در مورد ما این حد را رعایت نکرد و نجات یافت به واسطه ما هر کس آن را رعایت نمود.
اي سلمان و اي جندب! عرض كردند : لبیک اي اميرالمومنين، درود خدا بر شما باد. فرمود: من امیر و فرمان رواي همه مردان مومن و زنان مومنه از گذشتگان و آيندگان هستم و به روح عظمت و بزرگی تأييد شده ام.
به درستی که بنده اي از بندگان خدا هستم. ما را خدا نناميد و سپس آنچه مي خواهيد در فضيلت ما بگوييد که همانا هر چه تلاش كنيد به حقيقت آنچه كه خداوند براي ما قرار داده بلكه به يك دهم از يك دهم آن نخواهيد رسيد به خاطر اينكه ما نشانه هاي خدا و راهنمايان او و حجت های خداوند و جانشينان و امينان و پيشوايان از طرف او هستيم ما چهره زيباي خدا و چشم بيناي او و زبان گوياي او هستيم.
به وسیله و به سبب ما خداوند بندگانش را عذاب مي كند و به سبب ما پاداش مي دهد و ما را از ميان خلق خود پاکیزه قرار داده و برگزيده و اختيار گردانيده و طاهر كرده و اگر كسي چون و چرا كند و اعتراض به گزينش پروردگار نمايد به خداوند كافر گشته و مشرك است زيرا " ازآنچه خدا انجام مي دهد سوال نميشود او مورد بازجويي قرار نمي گيرد بلكه بندگان هستند كه بازخواست مي شوند" (سوره انبيا/23).
اي سلمان و اي جندب! عرض كردند : لبیک اي اميرالمومنين، درود خدا بر شما باد. فرمود: هر کس به آن چه گفتم ایمان آورد و آن چه را بیان و تفسیر کردم، شرح و توضیح دادم، روشن و برهانی ساختم تصدیق نماید، مومن آزموده شده ای است که خداوند قلب او را برای ایمان آزمایش نموده و از او راضی گشته و سینه اش را برای اسلام گشاده ساخته و اوست عارف اهل بصیرتی که به نهایت و بلوغ معنوی و کمال رسیده است و کسی که شک کند و عناد ورزد و انکار کند و توقف نماید و سرگردان و بدگمان باشد او مقصر و ناصبی است و چنان چه ادعای ولایت و دوستی مرا کند دروغگو می باشد.
اي سلمان و اي جندب! عرض كردند : لبیک اي اميرالمومنين، درود خدا بر شما باد. فرمود: من به اذن پروردگارم مي ميرانم و زنده مي كنم. به اذن او به آنچه مي خوريد و آنچه درخانه هايتان اندوخته مي كنيد خبر مي دهم و آنچه را در دلهايتان پنهان مي كنيد مي دانم و امامان ديگر از فرزندان من اينها را مي دانند و هرگاه بخواهند و اراده کنند چنين كاري مي كنند.
ای سلمان! من و راهنمایان از اهل بیت من سرّ پنهان خداوند و اولیا مقرب او هستیم، زيرا ما همگي يك حقيقت هستيم و سرّ ما هم یکی است. اول ما محمد است، میانه ما محمد است و همه ما محمد هستيم. پس بين ما فرق نگذاريد که هلاک خواهید شد. همانا ما در هر زمانی آنگونه که خداوند بخواهد ظاهر و آشکار می شویم. ما هرگاه بخواهيم خدا مي خواهد و هر زمان نپسنديم خدا نمي پسندد. همه نفرین ها و تمام بدبختي نصيب كسي مي شود كه فضايل ما و خصائص ما و آنچه را كه خدا به ما عنايت كرده انكار كند، زيرا كسي كه چنين كند در حقيقت قدرت خداوند و خواست و مشيت پروردگار را درباره ما نپذيرفته و انكار كرده است. انکار نمی کند آن را مگر شخص سفیه و نادان و کسی که بر دل و گوش او مهر زده شده و بر چشمانش پرده نهاده شده است.
اي سلمان! من پدر هر مرد و زن مومن هستم. اي سلمان! منم بزرگترین رستاخیز الهی (قیامت کبری)، منم آن نزدیک شونده هنگامی که نزدیک شود (قیامت)، منم حاقّه (آن واقعه حتمی)، منم قارعه (آن روز سخت و کوبنده)، منم غاشیه (آن فرا گیرنده)، منم صاخّه (صیحه و صدای اسمانی)، منم آزمایش نازل شده، و ما نشانه ها و راهنمایان و حجاب ها و وجه الله هستیم.
نام من بر عرش نوشته شد پس آرام گرفت، و بر آسمان نوشته شد که بر پا شدند و بر زمین نوشته شد تا پهن گردید، و بر باد نوشته شد تا به گردش درآمد، و بر برق نوشته شد تا درخشید، و بر دشت نوشته شد پس سیل در آن جاری گردید، و بر نور نوشته شد تا پرتو افکند، و بر ابرها نوشته شد تا باران فرو ریخت، و بر رعد نوشته شد تا کرنش کرد، و بر شب نوشته شد تا تیره و تار شده و بر روز نوشته شد تا شاد و روشن گردید.
اي سلمان و اي جندب! عرض كردند : لبیک اي اميرالمومنين، درود خدا بر شما باد. فرمود: همانا خداوند به ما برتر و والاتر و بزرگتر از همه ي اينها عطا كرده است. عرض كرديم: اي اميرمومنان عليه السلام آن چيست كه بزرگتر از همه اينها است؟ حضرت فرمود: پروردگار ما به ما علم و آگاهی اسم اعظمی را عطا كرده و بخشيده است كه با آن آسمان ها و زمين و بهشت و جهنم را مي شكافيم و در مي نورديم به آسمان بالا مي رويم و به زمين فرود مي آييم؛ به مغرب مي رويم و به مشرق مي رويم، به عرش الهي قدم گذاشته و در پيشگاه الهي بر عرش مي نشينيم و هر چيزي حتي آسمان ها، زمين، خورشيد، ماه ، ستارگان ، كوه ها ، درختان، جنبندگان، دريا ها، بهشت و جهنم از ما اطاعت مي كنند. تمام اينها را خداوند به وسیله اسم اعظمي كه به ما آموخت و به ما اختصاص داد، عطا فرموده است.
و با تمام اين اوصاف، ما مي خوريم و مي آشاميم و در ميان بازارها راه مي رويم و اين امور را به امر پروردگارمان انجام مي دهيم. و ما بندگان اکرام شده خداونديم كه او را به گفتار سبقت نمي گيريم و به امر و فرمان او عمل مي كنيم. خداوند جل و جلاله، ما را معصوم و پاك قرار داد و بر بسياري از بندگان مومنش برتري بخشيد.
پس ما مي گوييم : "حمد و سپاس مخصوص خداوندي است كه ما را هدايت نموده و اگر هدايت و لطف الهي نبود به آن راه نمي يافتيم" (سوره اعراف/43 ) و " كافرين سزاوار عذاب شدند، وعده اي عذاب درباره آنها حتمي است" (سوره زمر/ 71 ) و آن ها كساني هستند كه آنچه خداوند به ما بخشش و احسان نموده قبول ندارند و انكار مي كنند.
اي سلمان و اي جندب! اين است معرفت من به نورانيت، پس با شوق هدایت به آن چنگ بزنید که همانا هیچ یک از شیعیان ما به مرز نهایی بصیرت و بینایی نمی رسد تا این که مرا به نورانیت بشناسد. هنگامی که مرا به نورانیت شناخت، شیعه ای اهل بصیرت، روشن بین، به هدف رسیده و کاملی خواهد بود که در دريایي از علم و دانش فرو رفته و درجه اي ازفضل و برتري را پيموده اند و بر سرّي از اسرار پروردگار و گنجينه هاي پوشيده او آگاهي يافته اند.
برگرفته از کتاب حدیث نورانیت، مولف: مهدی امیری، انتشارات: مهر بیکران.
بنام پروردگارم که سر اسماء اعظم خود را با سه حرف "الف"، "س" و "م" (اسم) فاش کرد. که عدد ابجد این سه حرف "101" است و از مجرای ولایت "با" و رسالت "سین" ظهور دارد (بسم).