گنج نماز - قسمت پنجم
روایت است که هر دانه گیاه برای آنکه از دل خاک به روی خاک روئیده شود، 12 ملک آن را یاری میکنند تا بتواند خود را از ظلمات خاک به نور بیرون آن برساند و سبز شود. این فاصلهی حرکت دانه از ظلمات نفس تا رسیدن به حقیقت جان خود و سبزی را عشا می گویند.
تعریف دیگر از باطن عشا، تمثیل کرم ابریشم است. این حشره از نوزادی به صورت کرم متولد میشود ولی هنگامیکه به بلوغ خود میرسد و کاملاً رشد میکند، خود را به گوشهای میکشاند و شروع میکند به پیله ساختن به دور خودش (با آب دهانش). در این هنگام دیگر تغذیه نمیخواهد، او تمام ذخیره وجود خود را به صورت آب دهان، به دور خود پیله میتند و تا 40 روز ادامه میدهد و در این مدت فضولات هم ندارد(مثل این است که تمام وجود خود را به صورت نخ از دهان باز میکند و به دورش میتند تا به اصل وجود خود برسد). بعد از چهل روز ، پیله را سوراخ کرده و خود را به بیرون آن میکشاند در صورتیکه در این هنگام دیگر کرم نیست ، پروانه شده است و با دو بال زیبا نمایان میشود! این سیر از کرم بودن تا پروانه شدن را عشای عمر این حیوان مینامند. امیدوارم متوجه منظور من بشوید.
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساختهاند از بدنم
کرم ابریشم تا زمانی که کرم بود، هرگز نمیتوانست خیال پرواز داشته باشد. در حالیکه اکنون پروانه شده، او دیگر با زندگی زمینی و کرمی سنخیتی ندارد. پس پروانه به حیات جاودانه پیوسته است زیرا هدفش و عشقش رسیدن به نور است و در وصال او پر و بال خود را میسوزاند و پیوسته به نوعی خود هم، با جسم کوچکش به نور تبدیل میشود. شاید او قطره است اما وقتی به دریا پیوست، دریا میشود!
ما انسانها هم، که اشرف مخلوقات هستیم از روزی که به تکلیف میرسیم تا از این دنیا برویم باید تحول پیدا کنیم و خود را از زندگی بشری به حیات انسانی و آدم شدن که عصاره (عصر) آن خلیفه الهی و تاج "کرّمنا"ی بندگی پروردگار عالم و حیات طیّب و رضای حجت خدا؛ امام زمان(عج) که در مجرای رضای خداست برسانیم. و این کلام کاملش می کند "بالحسن مبدّلا". اینجا انسان قلب به میم میشود، یعنی به بهترین صورت انسانی در ظاهر و باطن تبدیل میشود.
اسرار عددی کلمه عشا در معانی ابجدی
عدد ابجد کلمه عشا برابر است با 371 یعنی افشای اطاعتهای روز، و بهتر بگویم تفشّی سجدههای قلبی هر انسان به خواستههای خود؛ صحیح یا غلط! وقتی ارقامش را با هم جمع کنیم میشود (11=1+7+3) و 11 برابر است با کلمه "حج " و نهایت "هو " و جایگاه عددی کلمه عشا میشود 38 که این عدد برابر است با جایگاه عددی نام مبارک حضرت علی(ع) و حضرت محمد(ص). و جمع ارقام 38 هم 11 میشود (11=8+3) که برابر کلمه "حج " و "هو" است(هو=حج=11).
راستی چه زیبا حقیقت عشای عمر در راستای زندگی پاک و با برکت بزرگان دین ما نشان داده میشود! زیرا آنها پروانههای عاشق بودند که بر گرد رضای خدا ، فنای فی الله شدند و به حج واقعی و طواف واقعی و به هدف غایی خود یعنی به هو رسیدند و فنای فی الله شدند.
پیشوایان بزرگ ما، هنگامیکه بعد از شهادت امامان معصوم(ع)، بدن مطهرشان را شستشو میدادند، میدیدند که پشت آنها پینه بسته، به خاطر برداشتن بارهای نان و خرما و آذوقههای ایتام و مستمندان . و این عزیزان ، شبها بدون اینکه کسی آنها را ببیند یا حتی از خود شناسایی بدهند و به صورت ناشناس،دست رنج روز خود را انفاق میکردند و دل گرفتاران و بیماران را خوشحال مینمودند.
اگر بخواهیم به حقیقت عشا در دنیا برسیم باید تمام امورات زندگی و لحظات عمرمان و اموالمان و آثار زندگیمان سبز شود، باید در راه مهدویت به تکدانهی گل محمدی(ص) که گل همیشه بهار امام حسن عسگری(ع)؛ امام عصر و الزمان، مهدی(عج) است، وصل شویم و پیرو و شیعه واقعی او باشیم.
*حرکت دانه انسانی در دلهای ما که با زحمت عمل به احکام، با نیت قرب و رضای خدا است، با دو انشعاب: یکی ریشه در جان ما که اعتقادات و ایمان قلبی ماست ظهور میکند و دیگر ساقه که سبز شدنش به عمل از دیدِ چشم و نطقِ زبان، اقرار به دین و ایمان است، ظهور میکند. و شاخه و برگ آن، فعلیت آثار آن است که عمل به احکام و خلوص، سبزی آن میباشد. و طراوتش شوق ماست که هرچه زودتر در دنیا بتوانیم پروانه شویم و سیر و عشای عمر خود را به کمال عمل صالح برسانیم. پس دانه، انسان حقیقتی است که باید افشا شود. ناچار باید از پشت 7 پرده ظلمت نفس تجلی کند و در جایگاه عددی طاهره یعنی 40 که برابر است با عددابجد حرف "م" به عشای عمر خود برسد، حال خود بیندیشید! اگر ساقه نباشد دانه میتواند خود را افشاء کند؟جایگاه عددی ساقه 40 میشود،پس ساقه ، آن فطرت خدایی را بالا میکشد تا خود را به عمل در تمام ظاهر و باطن جلوه دهد. بنابراین انسان نیاز دارد که دست خود را به دوازده دست نورانی (امامان معصوم(ع)) که همان"عروة الوثقی لانفصام لها"؛ یعنی ریسمان الهی که هرگز پاره نمیشود وصل کند تا به فضل خدا و شفاعت این عزیزان از ظلمات نفس نجات یافته و به فلاح برسد(صراط مستقیم) و مصداق این آیه شریفه شود:"الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور"خدا ولی و دوست و سرپرست مؤمنانی است که او را میخوانند و از خدا اطاعت میکنند و پروردگار مهربان هم بندگان مؤمن خود را خارج میکند از ظلمات به نور.
آنگاه زندگی انسان سبز میشود(سیر حرکت عشا) و نماز عشا هنگامی است که تاریکی همه جا را فرا میگیرد، و هر کس در منزل و در جایگاه آرامش و استراحت خویش میرود و معمولاً بعد از صرف شام تا صبح ، خواب میآید و خوردن هم تمام میشود، بدن در این ساعات به کمال قوای خویش میرسد تا به هنگام صبح ، دوباره زندگی سالم و پرتلاش داشته باشد.
از نظر معنویت، سیر عشا انقطاع از امور روزانه است. ولی تحولات شب، باطن لیل است که با 11 رکعت نماز شب و تهجّد سپری شود. پروردگار عالم در آیه 2، سوره مبارکه مزمل میفرماید:"قم الیل الا قلیلا"،پس شب هر چقدر میتوانید اگرچه به مقدار کم، بلند شوید. و همچنین در آیه آخر این سوره مبارکه (آیه20) میفرماید: به درستیکه پروردگار تو میداند که تو برمیخیزی در کمتر از دو ثلث شب و برمیخیزی در نصف شب و ثلث شب و برمیخیزند طایفهای از کسانی که با تو هستند در ایمان، شب را برای عبادت و خدا اندازه دارد شب و روز را که ساعاتش به تغییر فصل،کم و بیش میشود . خدا میداند اینرا که هرگز شما نتوانید شمارش کرد تمام اوقاتش را ، به بیداری و عبادت ، پس عذر شما را پذیرفت. پس عبادت کنید و بخوانید آنچه میسر شود شما را از قرآن چون داند خدا اینکه از شما بیماران باشند که طاقت عبادت ندارند و دیگران که سفر کنند در اطراف زمین برای یافتن روزی خود از فضل خدا و طایفهای در جنگ در راه خدا باشند و با بودن این کارها برای شما ، نتوانید تمام اوقات را به عبادت بگذرانید.پس بخوانید هر چه میسر باشد شما را قرآن و برپا دارید نماز را و بدهید زکات را و قرض بدهید بندگان خدا را قرض الحسنه و آنچه پیش فرستید برای نفسهای خود از اعمال صالحه بیابید آن را نزد خدا بهتر و بزرگتر از وی مزد و پاداش و طلب آمرزش کنید برای گناهان خود از خدا که خداوند آمرزنده مهربان است.(و همچنین در آیات دیگری هم نام تهجّد آمده است).
شاید به این معنا که پیلهی عشای خود را با مجاهدت دو بال که نماز شفع است و شکافتن آن که یک رکعت نماز وتر است ، به صبح صادق برسانید. آنگاه با دو بال ملکوتی حقیقت صبح به نشئه نشاط که بین الطلوعین ، ملکوت بهشت است، به پرواز بلند شوید تا روزی ملکوتی خود را برای رسیدن به صبح کامل از فضل پروردگار عالم دریافت کنید. "المصلی یناجی ربه". یعنی نمازگزار با پروردگار خود درحال مناجات و راز و نیاز است.
خداوند باری تعالی در مجرای حیات، وسایل رشد ما را مهیا ساخته است تا از راه حلال و توسل و تمسک به حبل الله (ریسمان الهی) به سر منزل سبزی حیات که زکی شدن (یعنی درخشندگی) است به مرحله ظهور گل و میوه مهدویت برسیم و هدایت را گرفته و به میوه شیرینی عمل صالح از دست مبارک امام عصر و زمان خویش، ابا صالح المهدی(عج) واصل شویم. این است قبولی حسن در مجرای حیات حسن و عشای حسن. زیرا عشایش به صبح صادق رسیده ، یعنی از حالت کرمی به پروانه تبدیل شده است.
رابطهی زندگی کرم ابریشم وحقیقت عشا
درواقع زندگی کرمی در بیشتر کرمها به پروانه شدن ختم میشود اما کرم ابریشم خصوصیات زیبای دیگری دارد ، بدین جهت که این کرم بعد از اینکه به بلوغ جسمی رسید به حقیقت عشای عمر خود میرود. درکناری از جایگاهش شروع میکند به پیله زدن ،در حالیکه از هیچ تغذیهای استفاده نمیکند ، ازآب دهان خودش به دورش حجابی میتند که خود را در آن محصور میکند؛دراین زمان که حدود 40روز میشود حیوان از درون خود تغذیه میشود و بدون آب و مواد غذایی زنده میماند .
در واقع خود، خودیتش را میشکافد که این حالت ، واقعیت عشاست در مرحلهی کمال! زیرا از حالت کرمی به صورت پروانه متحول میشود، آنگاه پیله خود را سوراخ کرده و با دو بال ظاهر میشود که برای انسان مصداق دعای"یا محوّل الحال و الاحوال حوّل حالنا الی احسن الحال" میباشد.
خیلی مهم است که بدانیم یکی ازجنس لباسهای بهشتیان ، ابریشم است. شاید اینطور بتوان تعبیر کرد که انسان باید درزندگی دنیائیش متحول شود و از عالم سفل به عالم قرب برسد. اینجا بُعد مسافت نیست بلکه از ظاهر به باطن رفتن است وآن میسر نمی شود مگر اینکه انسان هم، خودیتش را بشکافد تا در نتیجهی به خلوص رسیدن (که همان طی مسیر اربعین حقیقی عمل است)به گنج انسانی خود برسد به قول شاعر که می فرماید :
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
اگر هرکس توانست در این عمرکوتاه به حقیقت عشای وجودش برسد خوشا به حالش ، در واقع باید از ظلمات نفس به نور فطرت برسد و میسر نمیشود مگر با سلاح تقوی و لباس تقوی که همان حریر بهشتی است که هرکس باید خود، تار و پودش را تهیه کند و زاد و توشه هم، باید تقوی باشد تا هرگز از انرژی و سعی و کوشش نیفتد . ولی اگر در دنیا موفق نشود ، متأسفانه باید در دوران سخت عالم برزخ که خدا میداند چگونه به بنده میگذرد، عشای خود را بگذراند، شاید به کمال مطوب مولا برسد که اگر نرسید در عالم قیامت در زمان حسابرسی یا نعوذ بالله در جهنم، به عشا برسد، که چه طاقت فرساست زیرا در عالم برزخ و قیامت دیگر ماه و سال نیست !
در دنیا وقتی عشا زمانش شروع میشود که کاملاً سرخی مغرب رفته باشد و سیاهی شب ، آسمان را فرا گفته باشد پس باید عالم متحول شود به :یخرجهم من الظلمات الی النور، که رسیدن به صبح صادق است. در قبر هم ، همینکه وارد میشویم تا لحد را میگذارند شب اول قبر شروع میشود که همان ظلمات است. اما کسی که در دنیا به حقیقت عشای عمر خود رسیده باشد (دنیا که اسفل سافلین بود و باطنش لیل) و به سلامت از ظلمات نفس به نور رسیده باشد، دیگر برایش در قبر، ظلماتی نمیماند و او به احسنِ حال میرسد، ویخرجهم من الظلمات الی النور برایش به صورت حقیقی جلوه میکند. اللهم ارزقنی .
این زندگی زیبای حسن (نیکو و زیباست) و رسیدن به عاقبت حسن و به آخرت حسن است که به صبح حسینی میرسد. انشاءالله خداوند کریم بعد از نماز عشا به بندهاش برائت را به نام زیبایش انا الله میدهد .عدد ابجد کلمه انا الله برابر 118 و مساوی با نام مبارک امام حسن(ع) میباشد. عددابجد کلمهی حی=18 است و عدد ابجد حرف ق = 100 میباشد، حرف " ق "یعنی نگهدارنده . پس 118 یعنی نگهداندهی مجرای حی ! حال خوب فکر کنید و بهترین عشا را برای خود بفرستید و قدر نمازهای پر برکت را بدانید!
بهتر بگویم که حقیقت نماز عشا، انسان را از بشر بودن به آدمیت و حقیقت انسانی میرساند. آیا زیبا نیست که از پشت 8 رکعت نماز شب و 2 رکعت نماز شفع با دو بال زیبا از حقیقت یک رکعت نماز وتر با استغفار و تنزیه و تسبیح به حقیقت صبح برسیم؟! آن صبحی که حقیقتش، مصباح الهدی؛حسین بن علی(ع) است. صلوات خداوند و ملائکهاش بر محمّد و آل محمّد باد.
عدد ابجد اسم انسان= 162 و برابر با عدد ابجد "آسمانی" است. وجایگاه عددی آن 45 و برابر اسم مبارک آدم(ع) میباشد. پس انسان موجود ملکوتی و آسمانی است. هنگامیکه پروردگار عالم ،حضرت آدم(ع) را خلق کرد، خلقت او در بهشت بود و این کرامت و فضل اوست. پس آدمی که ریشهاش بهشتی است ، هرگز به جهنم نمیرود مگر مثل شیطان که خود با تکبر و خودبینی و اطاعت نکردن امر پروردگار عالمیان و سجده نکردن به حضرت آدم(ع) ملعون ابدی شد و از بهشت رانده شد. و انسان با کلمه توبه و اصلاح اعمال غلط خود به فضل خدا، توفیق بهشت رفتن را پیدا میکند.
کلمه عشا از نظر ملکوت و طبیعت حروف:
حرف ع: ملکش لومائیل،از طبیعت آبی شمالی و از دسته حروف ترابیه یا خاکی است.
حرف ش: ملکش همزائیل،از طبیعت آتشی مشرقی و از دسته حروف ناریه یا نورانی است.
حرف الف: ملکش اسرافیل(ع)،از طبیعت آتشی مشرقی و از دسته حروف ناریه یا نورانی است.
پس انسان ، یک موجود بهشتی است که از دنیا که عامل اسفل است باید به عالم اعلا برود و از انس با مخلوق به انس با خالق ، تعالی پیدا کند و از حیات موقّت به حیات طیّب و دائم برسد. پروردگار عالم وقتی انسان را خلق کرد به خود تبریک گفت:"فتبارک الله احسن الخالقین" (انتهای آیه14سوره مبارکه مؤمنون). درجه احسن را به آدم داد و فرمود از پروردگار خویش اینگونه زندگی خود را بخواه: "ربنا اتنا فی الدنیا حسنة و فی الاخرة حسنة و قنا عذاب النار".(آیه 201 سوره مبارکه بقره)
از امام موسی بن جعفر(ع) سؤال شد چرا در نماز باید در هر رکعت یک رکوع و دو سجده نمود؟ فرمودند: جدّم رسول خدا(ص) را چون به معراج بردند اول نمازی که ادا فرمود در ساحت کبریایی حق در عرش بود. خطاب شد ای محمد(ص)! نزدیک چشمه صاد بیا و مساجد خود را بشوی و پاک گردان و نماز بگذار.پیغمبر(ص) فرمود: به سر چشمه صاد رفتم ، وضوی کامل گرفتم ، مواضع سجود را (که به مساجد معروف است) شستم به نماز ایستادم آنگاه (عین همین نماز دو رکعتی صبح که میخوانیم) به من تعلیم فرمود و گذاردم،تکبیرة الاحرام گفتم خطاب شد بخوان بسم الله الرحمن الرحیم تا آخر سوره حمد را خواندم، سوره توحید را خواندم، سه بار گفتم کذالک الله ربی، پس امر به رکوع شد. رکوع نمودم سه بار گفتم سبحان ربی العظیم و بحمده و سر بر داشتم ، آنگاه به سجده رفتم ذکر سجده را نیز به طریقی که تعلیم شد گفتم. سبحان ربّی الاعلا و بحمده.چون سر برداشتم مرعوب قدرت جلال و جمال گشتم و دوباره به سجده رفتم ، چون رکعت دوم به همین منوال گذاردم و تشهد گفتم و سلام نمودم خطاب شد السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته و گفتم السلام علیکم و رحمة الله و برکاته .و امر به یک رکوع و یک سجده بود اما چون من برای تذکر عظمت الهی دو بار سجده کردم، دو سجده واجب شد.
تمام عروج آسمانی حضرت در لیل یعنی در شب انجام شد و عشا ، کنارزدن پردههای لیل است برای رسیدن به حقیقت نور، که آن هدایت محض است به قرب و رضای حق تعالی و انسان با درجهی احسن باید از درون نفس خود، دانه کمالات انسانیش را به زیبایی حسن و بهترین رشد را دهد و وقتی سبزی دانه سر از نفس ، بیرون آورد ملکاتش انسانی باشد تا زندگیاش سبز شود. آنگاه میوههایش، خُلق حسن و الگوهایش، اسوه حسنه و رزقش، رزق حسن و عاقبتش به فضل خداوند کریم حسنه شود و خلاصه با نمرهی احسن بندگی وارد آخرت شود و با خرمی و سرسبزی هر چه بیشتر در آنجا به سیر کمالی خود برسد. و من جاء بالحسنة فله عشر امثالها... (سوره مبارکه انعام آیه 160) واگر هرکس با خود(تاقبر)عمل حسن بیاورد، خداوند به او ده، مثل آن میدهد . پس هر کس دنیای سبز و با برکت داشته باشد ، آخرت پر سودتر و سبزتر عایدش میشود.
وجود مبارک امام زمان، وصی الحسن(عج) میباشد، کسی که تمام منظور پروردگار عالم برای خلقت انسان، به دست مبارکش اجرا میشود و با ظهور با برکتش، عالم سبز و گلستان و خلاصه بهشت موعود میشود و تمام ظلمات ریشه کن شده و گل همیشه بهار سرسبز ولایت و رسالت بارور میشود. و او تک گل همیشه بهار محمدی است. اللهم صل علی محمدوآل محمد و عجل فرجهم. و این عشای واقعی دنیا را به دست یدالهی خود، قلب به میم میکند(همانطور که گفته شد عددابجدحرف"م"= 40 است) و ایشان عشا را به صبح هدایت میرساند. همه پروانه میشوند و به گردش طواف میکنند، همه قدر نور را میدانند و آن روز شکرگزار وجود مقدس او خواهند بود.
اگر انسان مؤمن در عشای عمر خود صحیح عمل کند نتیجهاش این است که در آخر عمر یا در هنگام مرگ وارد صبح زندگی خویش میشود، زیرا که بهشت مقام صبح است. بهشتی که مثل بین الطلوعین است، دیگر نه ظهر و نه عصر، نه مغرب و نه عشا دارد(زیرا اگر داشت دوباره باید عمل به احکام داشته باشند) ، در حالیکه زحمت تمام میشود. همانطور که آب دهن کرم ابریشم، نخ ابریشم است یکی از لباسهای بهشتیان هم ابریشم است و آن پارچهی دیباست. در بهشت ثمرهی زحمت دنیا ، زینت و زیور و آسایش دائم برایشان میشود. اما کسانیکه غفلت کردند و در دنیا به حقیقت عشای انسانی نرسیدند در برزخ تا قیامت، متاسفانه در تحول عشا قرار میگیرند. و اگر خدای نخواسته عشای آنها دربرزخ کامل نشود در قیامت و در عذابها باید عشا را بگذرانند تا متحول و پاک شوند. پس بکوشیم سرمایه گرانبهای دنیایی خود را به غفلت از دست ندهیم!!!
حقیقت نماز صبح
حقیقت و باطن این نماز متعلق است به آقا امام حسین(ع). آنگاه که از ظلمت شب به روشنی روز میرسیم، ظلمت شب با دو سپیده تاریکی را میشکافد: اولین سپیده کاذب است و دومین سپیده صادق، سپیده صادق همان رسیدن شعاع نور است از مجرای صدق زیرا که ظلمات لیل را شکافته و به طلوع کامل شمس منتهی میشود. نماز صبح برای انسان ، مثل پیدا کردن دو بال ملکوتی است که با نماز در جان صبح به پرواز درمیآید و در مسیر ملکوتیش جان سلام را دریافت میکند.
اسرار عددی کلمه صبح در معانی ابجدی
عدد ابجد کلمه "صبح"= 100 میباشد و این عدد برابر با حرف "ق" است. در قرآن کریم یک سوره مبارکه به نام "قاف" میباشد. در کلام عرب حرف "ق" یعنی نگهدارنده. پس تنها زمانیکه ، در شبانه روز " باقی" میشود، ساعت صبح مخصوصاً بین الطلوعین است که محلّ استجابت دعاست و سفارش شده در این ساعت نخوابید و سعی کنید عبادت و تلاوت قرآن کنید زیرا در این ساعت دو دسته ملائکه، اعمال مؤمنین را مینویسند: یک دسته ملائکهی شب که در هنگام صبح میروند و یک دسته ملائکهی روز که در اول روز به مأموریت میآیند. "اقم الصلوة لدلوک الشمس الی غسق الیل و قرآن الفجر انّ قرآن الفجر کان مشهودا"."برپا دارید نماز را وقت زوال آفتاب تا تاریکی شب و خواندن صبح را بدرستیکه خواندن قرآن در وقت صبح باشد حاضر شده به ملائکه شب و روز".(آیه 78سوره مبارکه اسرا)
جالب است که جایگاه عددی حرف "ق" = 19 میباشد. یعنی شروع روز از پشت 19 حروف "بسم الله الرحمن الرحیم" آغاز میشود و در حقیقت، اعمال انسانی است که با شروع روز باید از پشت 19 حرف بسم الله بگذرد تا در افول شمس وجودش در مغرب روز (عمر) ، قلب به میم (حقایق ایمان) شود. و تمام امورات خود را از باطن ورود به احکام الهی و عمل به آیات مبارک قرآن انطباق دهد، به خاطر همین اولین عمل در صبح، نماز است و اولین کلام، سلام میباشد چون سلام یکی از اسماء اعظم پروردگار عالمیان است و اولین درِ بهشت ، دارالسلام است و آخر نماز هم به سلام تمام میشود و این نماز، برپا دارندهی حکم الهی است،اگر درک کنیم! (گفتن بسم الله الرحمن الرحیم، قبل از انجام هرکاری مستحب است).
پس همانطور که در بالا گفته شد شروع روز از پشت 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم آغاز میشود تا به نهار و به حقیقت ظهر میرسیم ، در ساعت عصر دوباره به عدد 19 میرسیم (به ساعت 7 شب؛ساعت19 میگوییم )و آنگاه روز از پشت 19 حرف بسم الله وارد شب میشود. پس ای بنده بکوش تا در دنیا و آخرت با گردیدن یک شب ؛ یعنی دنیا و یک روز ؛ یعنی یوم القیامت به آرامش کامل برسی پس هر چقدر بیشتر بکوشی آرامشت کاملتر است!!!
معنای 2 رکعت نماز صبح به عدد و حروف
یکی از زیباییهای نماز صبح دو رکعت بودنش است. در کتاب عرفان عشر اشاره شد که پروردگارعالم نعماتش را به انسان در دنیا و آخرت، به تمام و کمال داده است (طولی و عرضی، آفاقی و انفسی، ظاهری و باطنی عنایت فرموده). پس2رکعت به عدد، باب ورودی به حقیقت صبح شد (جان صبح که بهشت است) و حرف "بِ" بسم الله عدد ابجدش 2 میباشد.
حال اگر به حروف عدد دو را بنویسیم ،عدد ابجدش برابر 10 میشود(10=6+4) که به عربی، عشر میگویند. امام حسین(ع) خود، امام عاشورائیان است؛زیرا خود صاحب 10 است روزی که متولد شد به عدد 10 بدنیا آمد(یک خودش و9 ذریهی معصوم در بطنش بود) . و عدد10 ،گنج اسرار عالم و حقیقت آفرینش است که مفصل درکتاب عرفان عشر بیان شدهاست، چنانچه در دنیا میفرمایند: کلّ یومٍ عاشورا و کلّ ارضٍ کربلا.
امیدوارم این نکتهی مهم را متوجه شده باشید که عدد 10 یعنی گنج وجود 14 معصوم(ص) (1+2+3+4=10 که میشود 4روی 10 یعنی 14). خداوند کریم در آیه238سوره مبارکه بقره میفرماید نماز وسطی را اهمیت دهید "حافظوا علی الصلوات و الصلوة الوسطی و قوموا لله قانتین": همه نمازها به ویژه نماز میانه را پاس دارید و مطیعانه برای (نماز) بایستید.در حالیکه هرنمازی به یک صورت وسطی(میانه) میشود مثلا نماز ظهر بین نماز صبح و عصر میشود یا نماز عصر بین نماز ظهر و مغرب است، اما در تفسیر احتمال معنا نماز صبح است. راوی در زمان عمر مبارک حضرت علی(ع) میفرماید حضرت شب 19 آخرین ماه مبارک رمضان عمر نورانیش در زیر آسمان که آمد سرش را بلند کرد و در حالیکه ستاره سحری را نگاه میکرد فرمود: ای ستاره هرگز تو قبل از بیدار شدن علی طلوع نکردی!(کنایه از اینکه آقا خود، حافظ صلوة وسطی است) و هرگز خواب در چشم او نمیآید.
پس هر عملی، احکام مخصوص خود را دارد و باید مو به مو عمل شود تا نتیجه کامل به دستآید، نمیشود دل بخواه عمل کرد زیرا همانطور که گفته شد، اول سپیده کاذب میآید. بعضی هم فکر میکنند نجات در دروغ است یا در غیبت کردن است یا در تهمت زدن است یا با ریا نجات پیدا میکنند یا با مال مردم میتوانند آرامش خود را بدست بیاورند اما این راهها جز سراب چیز دیگری نیست.
پروردگار عالم در آیه 11 سوره مبارکه انعام میفرمایند:"قل سیروا فی الارض ثم انظروا کیف کان عاقبة المکذبین"."بگو بگردید در زمین پس بنگرید چگونه بود عاقبت آنانکه نسبت دروغ به رسولان دادند". پس نتیجه اینکه عمل به نسخه حکیم الحکما؛پروردگار سبحان یعنی قرآن مجید، داروی تمام دردهای ما انسانهای ضعیف است و به کمال رساننده همه نقصهای ما که با کلام حاکم، احکام واجبه را به ما میآموزد تا بتوانیم راه شکافتن ظلمات را پیدا کنیم و به نور هدایت برسیم.
عدد ابجد کلمه احکام = 70 است و آن برابر عدد ابجد کلمه لیل میباشد که گفته شد تمام باطن دنیا، لیل است چون اسفل السافلین است و دیگر اینکه لیل ، پرده ستر ستّاریت پروردگار عالم است و محل امتحان و ابتلای بندگان مؤمن است تا به درجه خلوص کمال خود برسند، پس در تمام مدت عمرمان، احکام بر ما احاطه دارد، زیرا در هر ساعت شبانه روز و در هر مکانی اعمال و احکام مخصوص خود را دارد. عدد 70 برابر با عدد ابجد حرف عاست که عین خوانده میشود و عین به معنی چشم و چشمه است. عزیزان! در تاریکی لیل دنیا ما احتیاج به عین داریم که هم بتوانیم راه را از چاه تشخیص دهیم و هم از چشمهی حکمت سیراب شویم تا بتوانیم حجابهای 7 گانه نفسی خود را کنار زده تا به صبح روشن مصباح الهدی قدم بگذاریم. پس نماز صبح ، تحفه الهی است زیرا همه زیبائیهایی که گفته شده را برای ما نگه میدارد.
امام حسین(ع) با حقیقت وجودش بر سرسبزی عشای عمر و با تیغ سپیدهی صبح دل ظلمات را شکافته و گلبرگهای گل محمدی(ص) را ظهور داده و جان میوه اسلام و قرآن را که در جان حقایق اهداف الهی منظور بوده به ثمر رسانده است. و میوه این باغ که قلب تپنده آفرینش است و حیات تمام رگها و عروق جامعه اسلامی است الی یوم القیامه با خون ثارالهی خویش سیراب گردانیده است. امام حسین(ع) با قلب شدنش در محراب عبادت و بندگی به حیات همه انسانها جان بخشید و با گردش خون پاک خود در تمام عالم پیام حق را رسانید و بهشت را ضمانت فرمود.
پس وقتی از لیل دنیا با صورت زیبای انسانی و بالهایی به گستردگی شرق تا غرب و بخشش و مغفرت ربّ العالمین به صبح میرسیم (شب اول قبر)، اینجا فوز عظیم است و صبح قیامت را به یاد میآورد. پس دو رکعت نماز مقبول (اشاره به نماز صبح است)، مرکب نورانی بُراقی است که هر بنده بیدار دلی را که عاشق عروج است در لیل دنیا به مقام قرب آخرت میرساند و آنگاه هادی و شفیع او میگردد. پیامبر(ص) فرمود: "الصلوة معراج المؤمن"."نماز وسیله عروج مومن به قرب الهی است".
کلمه صبح از نظر طبایع و دسته بندی ملکوت:
حرف ص: ملکش اجمائیل، از نظر طبیعت خاکی جنوبی و از دسته حروف هوائیه- آسمانی است.
حرف ب: ملکش جبرائیل(ع) ،از نظر طبیعت خاکی جنوبی و از دسته حروف هوائیه- آسمانی است.
حرف ح: ملکش تنکفیل ،از نظر طبیعت آبی شمالی و از دسته حروف ترابیه یا خاکی است.
انشاءالله بعد از نماز صبح (مقبول) پروردگار عالم به بندهاش به وسیله همان ملک که ذکر شد برائتی از جهنم را به نام مبارکش میدهد به نام انا الباقی . اللهم الرزقنا
نام مبارک امام حسین(ع) هم، همان حسن است که در تمام کتب معتبر حدیث میفرمایند: حسنین(ع) ، عربها برادر کوچک را با حرف یاء مصغر جدا میکنند. در نام مبارک آقا امام حسین(ع)، با حرف "یا" بین سین و نون مشخص میشود که از آقا امام حسن(ع) کوچکتر است. منظور اینکه سیر کمال هر انسان مؤمنی از عشا به صبح است یعنی سیر از حسن(ع) تا حسن (حسین(ع)) است ، سیر حرکت بنده از ظاهر به باطن ، با صورت آدمیت و عمل مقبول.
کلمه "صلوه" در قرآن 67 بار آمدهاست که برابر با عددابجد کلمه "محیط" از اسماء خدای مهربان است شاید به این منظور که نماز، بر تمام عمر ما و دنیا و آخرت ما احاطه دارد.
دیگر اینکه اگر کلمه صلوه با تای گرد و الف مقصوره خوانده شود (صلواة) عدد ابجدش 527 میشود که 500 ، برابر با عددابجد حرف" ث "و ملکش میکائیل(ع) است. یعنی صلوه مقبول، روزی دهنده بعث حقایق وجودی هر انسان است. زیرا جمع ارقامش 14 میشود (14=7+2+5) و 5=4+1 میشود ؛ حلقه پنج که بندگی کامل پروردگار عالم است. و معنی واقعی نماز "تنهی عن الفحشاء و المنکر"است. جایگاه عددی اش هم میشود 59 که برابر است با عدد ابجد نام مبارک مهدی(ص) و جمع ارقامش 14 (14=9+5) و در آخر همان 5 است (5=4+1). که در شبانه روز پنج وعده نماز واجب میخوانیم.
مراد از نماز اینطور حاصل میشود: حضور دل و استغراق (غرق شدن ) کامل و فنای ذات عابد در معبود و فوز به مشاهده حق است. اما مبتدی را برای وصول به این مقام ریاضت بسیار و مجاهده بیشمار لازم است، به نحو اجمال بگویم که تا مدتی به امر قلب مشغول نشوی، اسب سوار این میدان نمیتوانی شد!
باری ای عزیز اسرار نماز آنگاه حاصل شود که شش چیز حاصل باشد:
1-حضور دل یعنی دل به هنگام نماز به هیچ چیز جز پروردگار عالم تعلق نداشته باشد.
2-فهم کردن معانی قرائت و ذکر و تسبیح نماز ، به طوری که دل در فهم آن الفاظ مطابق زبان باشد.
3-تعظیم یعنی در آن حالت ، عظمت معبود و مبدا مقصود در خاطر او بود.
4- هیبت یعنی از عنایت عظمت پروردگار ، خوف بر دلش هجوم آرد که مبادا در عبادت تقصیری باشد.
5-امید، که مقام کرم وجود خداوند اکرم الاکرمین بر او معلوم باشد که از نهایت مرحمت، او را محروم و بینصیب نخواهد فرمود و گناهانش را خواهد بخشید.
6-شرم، یعنی خود و عبادت خود را کوچکتر از آن بداند که شایسته درگاه حق تعالی باشد و عبادت خود را در نهایت شرمساری و بندگی را با سرافکندگی به انجام رساند(همان حلقه 5)
حال خواننده عزیز نوشته خود را با این حدیث زیبا تمام میکنم تا شاید به کمال هدف نوشته رسیده باشم. در حدیث آمده است(در کتاب نشان از بی نشانها از آقای مقدادی) "ان الصلوة اذا ارتفعت فی وقتها، ارجعت الی صاحبها و هی بیضاء مشرقه و تقول: حفظتنی حفظک الله و اذ ارتفعت فی غیر وقتها و بغیر حدودها رجعت الی صاحبها و هی سوداء مظلمه، تقول ضیعتنی ضیعک الله" یعنی نماز، چون در وقت آن گزارده شود سپید و درخشان نزد صاحب خود باز میگردد و میگوید: همانطور که مرا رعایت کردی خداوند تو را مورد رعایت و حفظ خویش قرار دهد. لیکن اگر نماز در غیر وقت آن گزارده شود و رعایت حدود آن نشود، سیاه و ظلمانی نزد صاحب خود میآید و میگوید همان گونه که مرا ضایع ساختی خدا ضایع و تباهت سازد.
حال ببین این نمازی که ما چشم شفاعت به آن داریم چگونه به ما نفرین میکند. "ویل لمن کان شفعائه خصمائه" یعنی وای به حال کسی که شفیعان او دشمنانش باشند.
امیدوارم توانسته باشم گوشهای ازحقایق ظاهری و باطنی نماز را بیان کنم و حقّ بندگی خود را به مولایم ادا نمایم. از مولایم میخواهم به این حقیر سراپا تقصیر و به شما عزیزان ، توفیق نماز مقبول عنایت فرماید.آمین
الهی هذه صلوتی صلّیتها لا لحاجة منک الیها و لارغبة منک فیها الا تعظیما و طاعة و اجابة لک الی ما امرتنی به الهی ان کان فیها نقص من رکوعها او سجودها فلا تواخذنی و تفضّل علیّ بالقبول و الغفران.
(از تعقیبات مشترکه نماز)
بنام پروردگارم که سر اسماء اعظم خود را با سه حرف "الف"، "س" و "م" (اسم) فاش کرد. که عدد ابجد این سه حرف "101" است و از مجرای ولایت "با" و رسالت "سین" ظهور دارد (بسم).