گنج نماز - قسمت چهارم
موانع قبول نشدن نماز
1- گناه مثل سم كشنده است چنانچه سلامت روح و نفس و حتي جسم و جان انسان را به خطر نابودي مياندازد و باعث ميشود عملهاي سالم او خراب شود.
2- گناه ، توفيق عمل صالح را از او ميگيرد و حتي توفيق نماز و يا واجبات ديگر را.
3- روايتي داريم از اولياء(ع) كه ميفرمايند: گناه،عمر را كوتاه ميكند (همانطور كه در حديث سستي در نماز گذشت)
4- دعاي او مستجاب نميشود.
5- فرمودند نمازِ شراب خوار و غيبت كن ، 40 روز قبول نخواهد شد(چون طهارت قلب از بين ميرود) و دعايش مستجاب نميشود مگر اينكه توبه كند.
6-از جمله كساني كه نمازشان قبول نميشود، انسان ظالم و ستمگر است.
7- عجب و خودبيني از موانع قبولي نماز است.
8- همين طور خوردن مال حرام از موانع قبولي نماز است.
9-رسول اكرم(ص) فرمودند: " الصلاة حصن من سطوات الشيطان "- نماز دژ محكمي است در برابر يورش شيطان. امام صادق(ع) است فرمود: به هر اندازه كه نماز در اعمال و رفتار ظاهر و باطن انسان اثر گذارده باشد، نماز قبول شده است.
نماز جماعت
سفارش شده در نماز جماعت شركت كنيد كه ثواب آن را ملائكههاي آسمان نميتوانند بشمارند. شبي در معراج حضرت رسول اكرم(ص) فرمودند: از آسمان دوم ميگذشتيم ملكي را ديدم كه بر سر كرسي نشسته بود و 5000 دست دارد و بر هر دستي 12 انگشت گفتم اين كيست ؟ جبرئيل(ع) گفت اين فرشته محاسب قطرات باران است كه هر قطره باران هر كجا ببارد به هر مقدار و به هر زمان و مكان او ميداند. او سلام كرد، جواب دادم. پرسيدم آيا چيزي هست كه نتواند شماره كند؟ جبرئيل(ع) فرمود بلي. هنگامي كه امت تو بعد از نماز جماعت صلوات بر محمد و آل محمد ميفرستند اين ملك نميتواند ثواب آن را شماره كند. خداوند ثواب آن را آنقدر مضاعف ميفرمايد كه من از حساب آن عاجز هستم. و همچنين در روايات بیان شده كه حضرت پيامبر(ص) فرمودند: «اگر تعداد نمازگزاران صفوف جماعت از 10 نفر فراتر رود، پاداش هر ركعت آن، آنقدر زياد مىگردد كه حتى اگر تمام آسمانها كاغذ شود و تمام درياها مركب و همه درختان قلم گردند و همه فرشتگان مامور نوشتن آن، نمىتوان پاداش آن را ثبت نمود و پاداش آن فقط در خور محاسبه ذات بيكران الهى است»
در ظهر عاشورا امام حسين(ع) دست از جنگ كشيدند و پيغام فرستادند كه وقت نماز است از جنگ دست بكشيد. ابن سعد ملعون جواب داد، كه نماز شما قبول نيست و شما خارجي هستيد و به شما امان نميدهيم. حضرت فرمودند: ما نماز را بپا ميداريم. چند نفر داوطلب شدند كه بدن خود را سپر بلا قرار دهند تا آقا و ياران نماز ظهر را اقامه كنند. ايشان نماز را اقامه كرده و علم نماز را تا قيامت محكم ساختند و مهم بودن امر خداوند را به تمام شيعيان و پيروان خويش نشان دادند تا آنجا كه جان خود را قربان امر خدا كردند و يارانش براي نماز كشته شدند و با عمل ، نداي الله اكبرِ تكبيرة الاحرام را به گوش همه جهانيان الي يوم القيامه رسانيدند، روزي كه فرزند گراميشان ظهور كند از خانه خدا اين صداي تكبير از گلوي مباركش به گوش جهانيان خواهد رسید . و آن روز قامت قائم آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم است كه جلوه تمام آيات قرآن و قامت نماز و احكام خداوند رب العزه است را به طور كامل، جامع خواهند پوشانید و انتقام خون به ناحق ريخته پدرانش و مادر بزرگوارش را گرفته و ريشه ظلم را كنده و زمين را پر از عدل و داد خواهند نمود . انشاءالله
حروف كلمه صلوه
حروف كلمه صلوه از نظر دسته و طبيعت حروف و ملائك حروف به اين شكل دسته بندي ميشود:
ص: ملكش حضرت اجمائيل،ازدسته حروف هوایی(بادی) و طبيعت خاكی-جنوبی
ل: ملكش حضرت طاطائيل،از دسته حروف ترابي(خاکی) و طبيعت آبي- شمالي
و:ملكش حضرت رفتمائیل،از دسته حروف هوایی(بادی) و طبيعت خاکی- جنوبی
ه: ملكش حضرت دورائيل،از دسته حروف ناري(آتشی) و طبيعت آتشی- مشرقي ت:ملکش حضرت عزرائیل(ع)،ازدسته حروف مائی(آبی) و طبیعت بادی-غربی (اگرصلوة درنظر بگیریم)
خوب به طبيعت حروف صلوة (به هر دو صورت که درنظرگرفته شود)نگاه كنيد! چهار جهت اصلي آب و هوايي را دارد. پس كلّ طبيعت و بر كلّ طبايع ، محيط است و هيچ طبيعتي نيست چه از انسان و چه ديگر مخلوقات در اين طبايع نباشد. پس همه بندگان خدا در هر شرايط آب و هوايي و محيطي به خوبي ميتوانند وظيفه عبادت و بندگي خود را به نحو احسن انجام دهند. اميدوارم پروردگار عالم عبادتهاي ناچيز و ناقص ما را به فضل و رحمت خود قبول بفرمايد.انشاءالله *قسمتی از حدیث معرفت امیرالمؤمنین(ع) به نورانیت(علامه مجلسی،بحارالانوار):
...حضرت(ع) فرمودند:معرفت من به نورانیت،معرفت خداوندعزّوجلّ است و معرفت خداوندعزّوجلّ، معرفت من به نورانیت است. و آن دین خالصی است که خداوند درباره آن فرمود:"و امر نشدند به چیزی مگر چیزی که خدا را به اخلاص کامل در دین پرستش و بندگی کند و از بندگی غیر او روی برگرداند و نماز به پا دارند و زکات بدهند و این است دین راست استوار"(آیه5سوره بینه)خداوند فرمود: امرنشدند مگر به پیامبری حضرت محمد(ص) و آن دین و آئین یکتاپرستی آسان محمّدی است. واین کلام خدا که فرمود:"نمازبه پا دارید" پس هر کس که ولایت مرا به پا داشت ، نماز را به پا داشته است.و برپاداشتن ولایت من ، سخت و دشوار است و جز فرشته مقرّب یا پیامبر مرسل و یا بندهای که خداوند قلب او را به ایمان آزموده باشد، کسی متحمل آن نمیباشد.پس فرشته وقتی که مقرب نباشد تحمل آن را نخواهد داشت و پیامبر هنگامیکه مرسل نباشد تحمل آن را نخواهد داشت و مؤمن وقتی که آزموده نباشد تحمل آن را نخواهد داشت. ... سلمان گفت:عرض کردم ای برادررسول خدا هرکس نماز را به پا داشت ، ولایت شما را به پا داشته است؟ فرمود: آری ای سلمان.این سخن خدای تعالی در قرآن عزیز تصدیق کننده این حقیقت است"واستعینوابالصبروالصلاة وانّهالکبیرة الاعلی الخاشعین"(آیه45سوره بقره) پس صبر؛ رسول خدا(ص) و نماز ؛ برپاداشتن ولایت من است.بدین خاطر خداوند متعال فرمود: و هر آینه آن بزرگ و سنگین است و نفرمود هر آینه آن دو، بزرگ و سنگین میباشند.زیرا هر آینه ولایت ، حملش جز بر خاشعان ، بزرگ و سنگین است و خاشعان ، همان شیعیان روشن بین و اهل بصیرت میباشند........... .
....ای سلمان و ای جندب!این معرفت من به نورانیت است.پس هدایت یافته و کامل بدان تمسک بجویید که هرآینه هیچ یک از شیعیان ما به مرز نهایی بصیرت و روشن بینی نمیرسد؛ مگراینکه مرا به نورانیت شناخت،فردِ اهل بصیرت و روشن بین و به هدف رسیده و کاملی خواهد بود که در دریایی از دانش غوطه ور شده و به درجهای از فضل رسیده و بر سِرّی از اسرار الهی و بر گنجینهای پنهان مطلع گشته است.
حقایقی از باطن و اوقات نمازهای پنجگانه
اوقات نمازحقیقتی است از جایگاه و ذیقعد ، تنها عبادتی که باعث عروج انسان ازعالم سفل به عالم اعلا یعنی قرب الی الله میشود(فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر) و ستون دین است. و به کلام مبارک ربّ العالمین در سورهی مبارکه عنکبوت آیه 45 که میفرماید : ...إنّ الصلوة تنهی عن الفحشاء والمنکر ولذکرالله أکبر... ، نماز باید انسان را از اعمال زشت و منکر جدا کند و آن نماز، بزرگترین یاد خداست.
نماز ، خود یک وجود نورانی است و حقیقت آن ، انسان کامل یعنی وجودهای مقدس 14 معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است.
سورهی مبارکه نساء آیه103: فاذا قضیتم الصلوة فاذکروا اللهَ قیاماً وقعوداً وعلی جنوبکم فاذااطمأننتم فاقیمواالصلوة انَّ الصلوة کانت علی المؤمنینَ کتاباً موقوتا. و چون نماز را پایان بردید ، خدارا(در همه حال)ایستاده و خوابیده یاد کنید و همین که ایمن شدید، نمازرا (تمام) بخوانید؛چراکه نماز بر مؤمنان فریضهای زماندار (وقت معلوم) است.
وقت یعنی زمانِ وقوف آن عمل، و زمان در موقفش ثابت و ماندگارمیشود و چون زمان شامل ثانیهها و دقایق و ساعات و خلاصه شبانه روز، هفته ، ماه و سال میشود پس درجایگاه حقیقی نقطهی گردش دایره زندگی است و اما تعیّن زوایای زندگی و انتخاب چگونه درگردش درآمدن با اختیار خود ما از نظر ظاهر است و از حقیقت نگاه باطن تعیّن اوقات نماز است که هرکدام از نمازها محوریت آن زمان را صاحب میشود و تمام امورات انسان باید تنظیمش بر اساس زمان و وقت این فریضهی واجب باشد تا در واقع اصل، قربانِ فرعیات نشود. دیگر اینکه عمل در راه رضای حق تعالی و به مقصد قرب الی الله انجام میشود، بنابراین همهی اعمال روز مرهی ما در حول این محوریت در مسیر رضای خداوند کریم در چرخش است. پس نماز، مجرای عروج بنده به عالم قرب الی الله است و وصل کنندهی بنده به مولای خود میباشد.
حدیث زیبایی درباره اوقات نماز نقل شده است که میفرماید پروردگار مهربان ملکی بنام سخاییل یا سرفاییل را مأمور کرده است که بعد از هر نماز به بندگانش، براتی ازآتش جهنم با اسماء مبارکش عنایت کند:
1- نماز ظهر:اسم مبارکش اناالله القادر. 2-نماز عصر: اسم مبارکش اناالله الجلیل.
3-نماز مغرب:اسم مبارکش اناالله الجبار. 4-نماز عشا : اسم مبارکش اناالله.
5-نماز صبح: اسم مبارکش اناالله الباقی.
چقدر زیبا و جالب توجه است که در باطن علم اعداد و گنج حروف در حقیقت اسمائیِ اوقات نماز ، هر نام مبارک مفتاح آن نماز و حتی باعث ثبوت آن نماز است و صورت واقعی آن را که ائمه معصومین(ص) هستند ظهور میدهد که هرکدام را در جایگاهش توضیح میدهم.
حقیقت نماز ظهر:
در کتاب اسرار معراجِ آقای عماد زاده آمدهاست: اولین نمازی که شکل ظاهرش بپا شد و اذان و اقامه برایش خوانده شد نماز ظهر بود.امام صادق(ع) در روایتی از پیامبر(ص) فرمودند: (در معراج) در آسمان چهارم محلی از نور دیدم و همهمهای به گوشم رسید که میگفت: حی علی الصلوة، حی علی الصلوة، حی علی الفلاح، حی علی خیرالعمل، جبرائیل گفت: قد قامت الصلوة. ملائکه گفتند این نماز قائم است به جهت امّت تو تا روز قیامت ادامه دارد. حضرت رسول(ص) به امامت نماز ایستادند و ارواح پیامبران در پشت ایشان اقامه نماز جماعت کردند.
حضرت رسول(ص) خود، حقیقت ظهر هستند. زیرا ایشان ظهر وجودند ، کسی هستند که کلّ نورند و نور تام و تمام. آقای شیخ عباس قمیرحمه الله در کتاب منتهی الامال میفرماید: 17 نسل قبل از تولد حضرت محمد(ص) آنها حامل نور نبوت شدند که همه در اصلاب شامخه و ارحام مطهره به اذن الله جای گرفتند. تا وقتی رسید به پدر بزرگوار حضرت ، عبدالله(ع) که چنان نور جبین ایشان زیاد بود که شبها چراغ لازم نبود، دشمنان زیادی میخواستند ایشان را از بین ببرند. اما به اراده پروردگار عالم، ایشان حفظ شد تا وجود مطهر و مقدس و والاگهر حبیب الله اعظم خود با نور کاملش به این دنیا متولد شدند. اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد.
ایشان با مهر نبوت در بازوی راست و معجزات زیاد پا به عرصه زندگی دنیا گذاشتند. با قدوم مبارکشان ظلمات ، رخت بربستند و نور همه جا را فرا گرفت. خانم آمنه(س) میفرماید: در هنگام تولد ایشان عمودی از نور را دیدم که از آن مشرق تا مغرب عالم پدیدار شد . و هنگامیکه نور به زمین رسید بتهای خانه کعبه همه سرنگون شدند ، تمام پادشاهان ظالم تختشان واژگون شده و سه روز لال شدند، شیطان که تا آسمان چهارم میتوانست بالا برود و استراق سمع کند و در زمین مردم را اغوا کند با قدم مبارک رسول اکرم(ص) از آسمان منع عبور شد، آتشکده آذرگشسب که هزار سال روشن نگه داشته بودند خاموش شد و چهارده کنگره طاق کسری فرو ریخت و خیلی معجزات دیگر که همه نشان دهندهی این است که ایشان ، ظهر وجود است چون نور آمد، ظلمات رفت.
درخبر دیگر، آسمان چهارم را مرکز فرماندهی فرشتگان میدانند و شاید به عقیده قدما که میگفتند فلک چهارم ، آفتاب است و آفتاب ، مرکز فرماندهی منظومه شمسی است منطبق باشد. خلاصه این نشانههای ظهور خورشید در وسط آسمان رسالت است. همانطور که وقتی ظهر میشود، خورشید در وسط آسمان میآید و روی خورشید کاملاً به زمین میافتد و تمام زمین روبروی خود را روشن میکند و تاریکیها کاملاً میرود حتی اجسام سایههای خود را از دست میدهند، سایه در زیر جسم میرود و گفته میشود سایه در زیر خانه خدا کاملاً از بین میرود،چون خانه خدا مظهر ظهور وقت نماز است. در این ساعت که کاملاً سایه برداشته میشود، ظهر است و برای عصر شاخص، رکن ستون خانه خدا است که وقتی سایه اندازه خودش روی زمین میافتد، وقت نماز عصر است.درحقیقت سایه، ساجد به حقیقت ظهر وجود است یا به قولی نفسِ ظهر است.
سورهی مبارکه نحل آیات 48و49 میفرماید: اَولم یروا الی ما خلق اللهُ من شیءٍ یتفیّؤا ظلالهُ عن الیمینِ والشّمائلِ سجّداًللهِ وهم داخرون (48)–آیاچیزهایی را که خداوند آفریده ندیدید(اشاره به ظهر وجود)که چگونه سایههایشان از راست وچپ میگردد(اشاره به طواف کردن) و فروتنانه برای خدا سجده میآورند و تخلف نمیکنند.
وللهِ یسجُدُ ما فی السّمواتِ وما فی الارض من دابّة والملائکة وهم لا یستکبرونُ (49) -(نه تنها سایهها بلکه)هر چه درآسمانها و هر چه در زمین از جنبندگان و فرشتگان است ، همه خدا را سجده میکنند و تکبر نمیورزند.
اسرارعددی کلمه ظهر درمعانی ابجدی
1-عدد ابجد کلمهی ظهر برابر 1105 میباشد که جمع ارقامش7 میشود (7=5+0+1+1) وجود مبارک حضرت ختمی مرتبتصلوات الله علیهم اجمعین خود ، سبع مثانی یعنی 7 تا 2 تا است {در کتاب نورٌواحد(ص) توضیح داده شده است}. در حدیث معتبر از وجود مقدسش آمده که فرمودند:کلّ محتوای قرآن در سوره مبارکه حمد است. و در کلام نورانیش درحدیث دیگر میفرماید من صاحب لوای حمد هستم . همانطور که میدانید نام مبارک آسمانیش احمد(ص) و نام زیبای زمینیش محمّد(ص) میباشد که ریشهی حرفی هر دو نام مبارک، حمد میباشد. هر حمد 7 آیه دارد پس آقا وجود مبارکش 2تا 7تا است .عدد ابجد کلمهی حمد 52 میباشد که درجمع ارقامش به 7 میرسیم (7=2+5) پس در این قسمت هم، آقا سبع مثانی میباشد .
2- جایگاه عددی کلمهی ظهر در الفبا میشود 52 ، برابر با عدد ابجد کلمه "حمد"، پس ظهر در جایگاه حمد تجلی میکند و اگر 5 را با عدد 2 جمع کنیم 7 میشود. در اینجا در عدد ابجد ظهر(7=5+0+1+1) و جایگاه عددی ظهر(7=2+5)، 2تا 7 تا میشود و این حقیقت سبع مثانی یعنی 2تا7تا برابر 14تا است و همانگونه که متذکر شدم وجود مقدس حضرت محمد(ص) ، سبع مثانی خوانده میشود و در حقیقت گنج عالم سِرّ ظهورمیکند. و به وجود مولا و سرورمان آقا امام زمان(ص)؛ معصوم14 ، جامع جمع اسرار در این عالم اسفل ، به نور کامل ظهرِ وجودش ظهور مینماید (به نور تام و ظهورکامل).
نکته:هرسال شمسی 52 هفته دارد . عدد هفته 7 روز است و در جمع ارقام 52 هم به 7 رسیدیم. پس ما هر لحظه در ظهر وجود و در حمد الهی از ظاهر و باطن غرق هستیم .
و همانطور که هفت آسمان بالای سرمان و هفت طبقه زمین زیر پایمان است، ما در ولایت 14 معصوم (ص) غرق هستیم. الحمدلله رب العالمین.
همانطورکه ذکر شد ، جایگاه عددی کلمهی ظهر برابر 52 میباشد(52 برابرعدد ابجد کلمه حمد است که 7=5+2 و7 ، عدد هفته میباشد).خداوند کریم،رسول گرامیش را رحمة للعالمین قرارداد و ایشان تاج افتخار ما هستند زیرا ما انشاءالله در زمرهی امّتشان هستیم و این عزیز، امام الرحمة میباشد . پس خوشا به حال هرکس که از انوار متشعشع غیبی بهترین استفاده را کند.
خداوند کریم به مؤمنی که به حقیقت نماز ظهر برسد برائتی از آتش جهنم با نام نورانیش؛ اناالله القادر عنایت میفرماید.
خداوند منّان خود را ، کلّ قدرت معرفی میفرماید ، پس هرکس ظرف وجودش هر قدر آمادهتر و هرقدر وسیعتر و هرقدر تنزیهتر باشد ، قابلیت جذب و افول نور ظهر را در او بیشتر عنایت می فرماید .اللهم ارزقنی
کتاب قرآن هم کلِّ نور هدایت است و کلِّ احتیاجات و کلِّ احکام را برای پیروانش روشن میکند و برای مردم در همه زمانها ظلمات جهل و گناه و اشتباهات را در دنیا و آخرت تبیین میفرماید و هیچ عذری را باقی نمیگذارد.
پس وظیفه است که همه از آن بهره برداری کنیم. همانطور که سران هر مملکتی نیروگاه درست میکنند و از آنها با سیم کشی منازل را روشن میکنند و وسائل برقی را به کار میاندازند و هر نوع احتیاج الکترونیکی را بر طرف میکنند ، پس باید علمای دین و سران قدرتمند هر مملکتی و حتی والدین هر خانوادهای ، وسایل ارتباطی و حتی سیمهای وصل کلّ نور را در قلوب تک تک بندهگان خدا و اهل خانه وصل کنند تا این سیم ها، توضیح صحیح احکام و رساندن نور ظهر وجود یعنی رسالت و ولایت و شناخت امام زمان (عج) و کتاب نور و هدایت را به تمام قلوب انسانها برساند. و هر کس درباره خودش و خانواده و اطرافیانش به حدّ وسع مسئول است، شاید برای همین است که امر به معروف و نهی از منکر به تمام مسلمین واجب است و یکی از فروع دین ماست و معانی آیات محکمات قرآن است.
هنگامیکه خورشید در وسط آسمان نورش را به زمین پهن میکند، آفتاب گرمای خود را به بیشترین حرارت در این ساعات به موجودات ظاهر میکند. و این گرما همانطور که یخها را آب میکند(اشاره به نرم شدن دلهای سخت) باعث رسیده شدن میوهها و سبز شدن گیاهان و انرژی گرفتن تمام سلولهاست پس روزی و رزق در وجود هر کس جاری میشود و برای همین در روز ، پیدا کردن معاش بیشتر است و همینطور که ظهر همه نهار میخورند، این عمل خوردن شاید اهمیتی نداشته باشد چون عادت شده است اما واقعیت این است که رزقها به صورتهای مختلف در کلّ دنیا به صورت نهرها (انهار)، در ظاهر و باطن و در وجود و زندگی تک تک ما جاری میشود و هر کس به فراخور رزقش روزی میخورد و آنگاه در وجود ما جریان اعمال و قوای مختلف جاری میشود و آثارش در زندگی روزمره و حتی به عملها و عکس العملها و زایشها و تولیدها و خلاصه رسیدن به کمالات علمی و عملی و آسایش پیدا کردن روح و جسم و به تعالی معنوی و اخلاقی رسیدن میباشد.
حال هر کس در عمر کوتاه خود در این دنیا زرنگتر و داناتر باشد بهتر میتواند هم روزی ظاهری و هم روزی باطنی را بگیرد و به نتیجهی واقعیاش برساند(این روزی کامل میسر نمیشود مگر از مجرای حقیقتِ نماز واقعی).
اما عدهای هستند که روزی را میگیرند مثل جوانی، زیبایی، خانواده، مال، قوا. اما از همه این نعمات استفاده غلط میکنند و در جریان اعمال غلط ، خویش را آلوده میکنند. اینها در آخرت خود را در فاضلاب غرق میبینند که دیگر فایده ندارد. مگر اینکه از فضل خدای خوب و مهربان استفاده کنند و از روزی پر فیض توبه در دنیا ، خود را تطهیر کنند که حیاتشان طیب شود و به زندگی سالم در دنیا و آخرت برسند.
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید:"مراقب افکار خود باشید که گفتارتان میشوند، مراقب گفتارخود باشید که رفتارتان میشوند، مراقب رفتارهای خود باشید چون عاداتتان میشوند، مراقب عادات خود باشید زیرا شخصیت شما میشود و در آخر مراقب شخصیّت خود باشید که سرنوشت شما میشود".
من اینطور برداشت میکنم: شما اگر در یک کلاس درس علمی سالم رفتید آنچه میآموزید برای شما، روشن شدن چیزهایی است که قبلاً نمیدانستید (ظهر میشود) پس از آنجا که برمیخیزد (عصر شروع میشود) یعنی عمل به آنچه که روشن شده یعنی عمل به ظهرِ جریانِ آن علوم ، بر شما وظیفه میشود.
چون عمل خالص شد، بسترهای زایش برای نمایش حقیقتِ نور هدایت در عمر کوتاه خود میشود تا بتوانیم باقیات و صالحات برای خود بجا بگذاریم تا جریان نهرهای ما در وجود دیگران و هدایت رزقاً حسناً شود. و خلاصه "جنات تجری من تحتها الانهار" دانهها را کاشتیم و رفتیم با جریان نهرهای آثار عملمان سبز میشوند و درختان بهشتی میشوند و به فضل الهی همیشه سرسبز میمانند.
نماز ظهر چهار رکعت است و در قرآن کریم آیه 15 سوره مبارکه محمد(ص)آمدهاست که در بهشت چهار نهر است: 1- نهر عسل مصفا 2- نهر شیر 3- نهر آبی که هرگز فاسد نمی شود 4- نهر خمر(مِی)شراب( مثل الجنة التی وعد المتقون فیها انهارمن ماء غیرءاسن وانهارمن لبن لم یتغیرطعمه وانهارمن خمرلذّة للشاربین وانهارمن عسل مصفی... )
در نماز ظهر بر مرد و زن واجب است که سورههای مبارکه حمد و توحید را آرام بخوانند. شاید یکی از اسرار این است که اینقدر نور واضح و آشکار است که احتیاج به بلند خواندن نیست. بنابراین با هر جذبی از نور در هر امری و هر علمی از علوم ظاهری و باطنی و هر فرایندی و هر اصولی و رشدی، ظهری برای انسان اتفاق میافتد. پس این امر ظهور، در زندگی و فهمیدن و تعقل کردن و به عمل رساندن آنچه جذب کرده را در تمام امور بازیافت میکند. و این طور سرمایه عمر، به کار میافتد و از پلکان ترقی دنیایی و آخرتی بالا میرود و مجاهدت در راه به هدف رسیدن را امکان پذیر مینماید، که انسان خلیفة الله است. (پس ما تمام عمر، در حقیقت ظهر هستیم.)
پیغمبر ﷺ امام الرحمه، و مجرای رسیدن کلّ نور هدایت به تمام جهانیان است و ظرفی که قابلیت دارد کلّ این نور را بدون ذرهای ضایع شدن در خود جمع کند و به صورت عملِ بدون نقص، بدون ظلمت و یک چراغ فروزان بر سر راه همه(همهی راه گم کردگان) قراردهد، وجود با لیاقت و ظرف کلّ و امام حقیقت و امام طریقت و امام شریعت، علی بن ابیطالب(ع) است که به بهترین نحو و عالیترین نوع جذب، کلّ نور را جذب کرد، مثل کره ماه که نور خود را از نور خورشید میگیرد، اما به حکمت پروردگار عالم هر شب قسمتی از نور خود را جلوه میدهد تا در روز چهاردهم که کلّ ظهور را جلوه میدهد.
با این تمثیل علی(ع) و فرزندانش صلوات الله علیهم اجمعین در هر زمان به احتیاجات مردم و به حکمت پروردگار عالم ، قسمتی از نور خود را در ظرف زمان خویش جلوه دادند تا روزی که معصوم چهاردهم امام زمان(عج) تشریف فرما شوند و ایشان با همنام بودنشان با جدّ بزرگوارشان که ظهر وجود هستند ظهور کامل را جلوه میدهند(م.ح.م.د). آنروز که امیدوارم خیلی نزدیک باشد ظلم و جورها ریشه کن میشود، بهشت به وعده الهی در زمین ، به دست ایشان برقرار میشود و مستضعفین فی الارض که همیشه از حقوق خود محروم بودند به ارث خود (حق خود) میرسند.
پررودگار کریم روزیکه حضرت آدم(ع) و حضرت حوا(س) را در غالب جسمانی خلق کرد آنها را در بهشت قرار داد. آنروز به حکمت ربّ العالمین، نزول اجلال به سرزمین (ارض) خانهی خدا کردند (جان بهشت و نقطه رضای خدا) زیرا که خلیفههای خدا در زمین بودند و آنگاه شیطان و وسواسها و خناسها، اسباب برای امتحان بندگان خدا شدندکه خالص از ناخالص جدا شود. و خالصها به هدایت و وعده موعود میرسند پس باید متوجه شویم که با چهار رکعت نماز ظهر باید به چه حقیقتی برسیم تا نمازمان بهای بهشت ما شود؟!
پس عمل به حقایق دریافت شدهی ظهر، وظیفه عصر را روشن می کند. اولاً باید شیعه چهارده معصوم(ص) باشیم. دوماً پای خود را در جای پای امام خویش بگذاریم و نه از ایشان عقب بیفتیم (که راه را گم کنیم) و نه از ایشان جلوتر برویم (یعنی افراط و تفریط نشود)، شیعیان باید میانه رو باشند.
حروف کلمه ظهر از نظر دسته بندی حروف و طبایع و ملکوت:
حرف ظ : ملکش تورائیل، از دسته حروف مائیه(آبی) و طبیعتش بادی مغربی است.
حرف ه : ملکش دورائیل ،از دسته حروف ناریه(نورانی) و طبیعتش آتشی مشرقی است.
حرف ر : ملکش امواکیل ،از دسته حروف ترابیه(خاکی) و طبیعتش آبی شمالی است.
حقیقت نماز عصر
امیرالمؤمنین؛ امام المتقین؛ مولی الموحدین علی(ع) که در وجود نازنینش کلّ عالم اضداد جمع است و او امام همه انسانها با تمام خصوصیّات اقلیمی و زمانی است. او امام مبین ، ناطق قرآن است. امیرالمؤمنین علی(ع)،حقیقت نماز عصر هستند. و در واقع ولی العصر و الزمان ، در هر زمان امام حاضرِ آن زمان است. امام زمان بدین معنی است که زمان پشت امام معصوم(ص) قرار میگیرد و روزیِ رزق خود را از ایشان دریافت میکند ، بنابراین تمام موجودات زمینی و آسمانی که در دنیا خلق شدهاند چه درمُلک و چه درملکوت، همه در زمان ، غرق هستند و همه مرزوق امامِ صاحب الزمان میباشند و در باطن ، حقیقت نماز هم امام معصوم(ص) میباشد.
خوب است بدانید عدد ابجد اسم مبارک امام زمان(ص)، برابر اسم نماز است و حتی همان حروف آن است:(ز-م- ا-ن)=(ن-م-ا-ز)
نماز=98 و17 =8+9 و 8=7+1 (حقیقت مجرای رضای خداوند تبارک و تعالی)
زمان=98 و17=8+9 (حقیقت 17 رکعت نماز) و 8 =7+1
و در جایگاه عددی در حروف الفبا هم با هم مساوی هستند.
نماز = 35 و (8=5+3) زمان = 35 و (8=5+3)
در جمع ارقام عدد ابجد اسم زمان و نماز، عدد 17 و در جمع آن عدد 8 ،حقایق را نشان میدهد که 17 رکعت نماز و فقط برای رضای خدای تعالی، قربتاً الی الله است.
کلّ نمازهای واجب(17رکعت) و نافله(34 رکعت)، برابر 51 رکعت میشود یعنی3 برابر 17. در اصل 17 رکعت نماز واجب است که در هر رکعت 2 سجده انجام میشود یعنی 34 بار سجده واجب انجام میشود. پس تعداد رکعات نمازهای نافله به اندازه سجدههای نمازهای واجب میباشد یعنی 34 رکعت. اگر سجدههای نوافل را حساب کنید میشود 68 بار سجده و جمع سجدههای نمازهای واجب و نافله میشود102 (102=34+68) که برابر است با اسم اعلای پروردگار عالم(اعلا=102).
همانطور که در معنی ذکر سجده گفته شد رسیدن به درجه اعلای بندگی و درجه خلیفه الهی و عبودیت خالصانه و خلاصه در صورت و سیرت و رسیدن به حقیقت انسانی، رمزش اطاعت محض ربّی الاعلی میباشد. حقیقت سجده واقعی به طور کامل، وجود مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میباشد . کسانیکه در انتظار وجود مقدسش هستند باید دائماً سعی کنند که در اطاعت خالصانهی خداوند کریم یعنی(سجده واقعی) باشند، تا خود را به مولایشان نزدیک کنند. اللهم الرزقنی
پس امام معصوم(ص) ، گیرندهی کلّ نور است (کلّ قدر). در واقع ذرّهای از نور ظهر وجود را ضایع نمیکند و کاملاً همه را جذب مینماید. ما که ظرف وجودمان کوچک است به تدریج از نطق کلام الله و فعل صحیح عمل ایشان،که امام و رهبر ما هستند و تمام نور باطن قرآن را جذب کردهاند استفاده کرده و انشاءالله به عمل قبول در شعاع صدق و شیعه بودن به امام معصوم(ص) به هدف غاییِ کمال بندگی مولا در تمام مسیر دنیا و آخرت و به درجهی خلیفة الهی برسیم و از منکرات جدا و در اوامر الهی به عمل مقبول مزیّن شویم . که این ، عصرِ وجود ما میشود.
پیرو حدیث نورانی که در قسمت بالا ذکر شد ، خداوند سبحان به مؤمنی که به حقیقت نماز عصر برسد، برائت از آتش جهنم را به نام زیبای خود انا الله الجلیل میدهد.
اسرارعددی کلمه عصر در معانی ابجدی
عدد ابجد کلمه "عصر" برابر360میباشد.این عدد برابر کلّ زوایای یک دایره است. یعنی تمام عمر ما یک دایره است که باطنش را باید به عصر(یعنی عمل به ظهرِوجود)مزیّن کنیم. عدد 360 برابرعدد ابجد کلمه "شین" است و صفت حرف شین، تفشی یعنی افشا کردن است.پس عمل صادقانه به حقایقِ آشکار شدهی ظهر، باید به صورت عمل به احکام واجب در زندگی روز مرّه انسان و در کارها و رفتارش و درتمام ساعاتی که در جامعه ظاهر میشود و در امورات شخصی و عبادات و باطناً ولایت امام عصرعجل الله تعالی فرجه درتمام موارد افشا شود یعنی ما هرگز نباید از مؤلفهی خودمان یعنی امام زمانمان جدا شویم. آنگاه است که نماز عصر درجایگاهش برای ما به فضل خداوند کریم به اسم نورانیش مزیّن میشود.
یکی دیگر از معنای عددی کلمه عصر این است : عدد 360 دو قسمت میشود عدد60+300=360 زیرا حرف ش برابر300 است و همانطور که نوشته شد افشا کننده است، وقتی این حرف(ش) را سه حرفی میخوانیم : "شین" عدد ابجد شین=360 میشود. عدد 60 ، برابر حرف "س" است. در کتاب عرفان حروفی کلمهی انسان نوشتهام که سین قلب قرآن است و خداوند کریم به قلب عالم؛ پیامبر اکرم(ص)خطاب میفرماید: یا سین(یس). و کلمهی انسان هم شرافتش به این حرف نورانی "س" (انسان) است.
بنابراین عدد360 یعنی 300 افشا کنندهی سین (یعنی خلوص قلبی) هرشخص میباشد. و اطاعت خالصانه ، حقیقت رسیدن به عصر و شیعه و پیرو واقعی شدن به امام عصر(ص) است. و تمام امتحان سخت بندگی در باطن عصر میباشد{همان دههی طُهر یعنی اتممناهابعشر که برای همهی پیامبران و همهی اوصیاء آنها و همهی بندگان خدا میباشد؛ کلّ یوم عاشورا(دَهها) و کلّ ارض کربلا}.
معنای جالب دیگری از عصر(سوره مبارکه نباء آیه 14) و انزلنا من المعصرات ماء ثجاجا. معصرات از کلمه عصر است به معنی ابرهایی فشرده . در معانی درس ظهر گفته شد گرمای نور تام باعث میشود که انجمادها (دلهای یخ زده) را ذوب کند و نهرها جاری شود. حرارت حیات طیب، آبها را بخار و عصاره آن (که عصرها) میشود به صورت ابر فشرده در آسمان زندگی بوجود آید، که حقیقت ابر، صاحب سایهها؛ ظلّ الله است و از آنجا به امر پروردگار عالم ، نزول رحمت میشود و باران رحمت و نزول برکات بر سر بندگان ریزش میکند. هر کس به فراخور درخواست و احتیاجاتش از آن استفاده میکند و زمین، آنچه در استعدادش هست را جلوه میدهد و نعمات روئیده میشوند.
فردای قیامت انسان مؤمن در ظلّ عصر قبول شدهی عمر و عمل خود قرار می گیرد و از نزولات زحماتی که در دنیا برای رضای خدا کشیده به فضل او استفاده میکند. اگر دقت کنید همانطور که نماز ظهر چهار رکعت بود و چهار نهر در بهشت جاری بود، نماز عصر هم چهار رکعت است و چهار برکت از این اَنهار را باید برای الی یوم القیامت خود زایش دهد و بستر نزولات دائم گرداند.
اقم الصلوة، آتیت الزکوة، امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر، این چهار رکنی است که امامان معصوم(ص) با خونشان اساسش را بنیانگذاری کردند. پس چهار رکعت نماز ظهر با چهار رکعت نماز عصر در جمع میشود هشت رکعت. و درجات بهشت هم هشت تا است و شاید با نماز ظهرِ قبول و نماز عصرِ قبول، درجات بهشت را کسب کنیم(انشاءالله). پس نتیجه میگیریم ظهرِ بدون عصر، بهشت ندارد.
پروردگارعالم در سوره مبارکه عصر به عصر قسم یاد فرموده (والعصر) و در آیه بعدی میفرماید:"انّ الانسان لفی خسر"همانا انسان در خسران و زیان است."الا الذین امنوا و عملواالصّالحات" اینجا استثنا میشود؛ مگر کسانیکه ایمان آوردهاند(ظهر عمل) و عملهای صالح انجام دادهاند(عصر عمل)"و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر"اینها کسانی هستند پندپذیر و اصلاح شدنی به سوی حقّ ، به وسیلهی صبر.
در 29 سوره مبارکه قرآن حروف مقطعه است که 14 حرف آن بدون تکرار ؛ حروف نورانی هستند، عالمان علم حروف اینطور آنها را در کنار هم نوشتهاند:
صِراطُ علیٌ حق نُمسِکُهُ.راه علی حق است به آن تمسک جویید.
حروف کلمه عصر از نظر دسته بندی حروف و طبایع و ملکوت:
حرف ع : از دسته ترابیه (خاکی) ، طبیعتش آبی شمالی و ملکش، لومائیل است.
حرف ص : از دسته حروف هوائیه، طبیعتش خاکی جنوبی و ملکش، اجمائیل است.
حرف ر : از دسته حروف ترابیه(خاکی) و طبیعتش آبی شمالی و ملکش، امواکیل است.
پس نماز، زنده و ظاهر و باطنش وجودی است که در قبر و قیامت به صورت واقعی خود یعنی انسان کامل ظهور و جلوه میکند.
حقیقت نماز مغرب:
مغرب یعنی ظرف افول نور خورشید و به معنای دیگر ظرف کاملی که خاصیت و قابلیت جذب کلّ نور خورشید را دارد و ذرهای نور را ضایع نمیکند. و دیگر اینکه جایگاه غروب ، تمام شدن نور خورشید در مخلوقات است. هر وجودی یک طلوع دارد که تولد است و یک غروب که مرگ است.
طلوع اشراق ظهورآن مخلوق است تا خود را کامل جلوه دهد و مغرب ، کاسته شدن نور است تا تمام شود. مثل نوزاد که رشد میکند تا جوان شود و به زایش و کمالات وجودی میرسد و آنگاه کم کم مُسن شده و پیر میشود و زمان رفتن فرامیرسد. در واقع خانه قبر جای افول و مغرب هر انسان است ، حال معلوم میشود که هر کس نور طلوع و اشراق وجودی خود را چه کرده و به چه مصارفی صرف کرده است؛ درست مصرف کرده یا نه؟
برای هر انسان یک طلوع و غروب دیگری هم هست. پروردگار عالم درآیه17 سوره مبارکه الرحمن میفرماید:"ربّ المشرقین و ربّ المغربین"، پروردگار مهربان ربّ دو مشرق و ربّ دو مغرب است. و آن انوار مشرق و طلوع خورشید ولایت و رسالت است که تمام انسانها را به سوی وحدت وجود و توحید راهنمایی و هدایت میفرماید؛ لا اله الا الله. در این زمان که مولای ما غایب است و ظاهراً ایشان را نمیبینیم، همهی ما ریزه خوار سفره رحمت ایشان هستیم و ایشان مثل خورشید پشت ابر، اشراقات هدایت را به تمام انسانها میرساند و کتاب مبارک قرآن که هادی همه دلها و نسخه حکیم الحکما؛ پروردگارعالم است نیز در دسترس همه ماست.
حال من میپرسم دوستان، از صبح که خورشیدِ ظاهر طلوع میکند انوارش چه میشود و کجا میرود ؟ اگر ما صدای سلولهای بدنمان و تمام جمادات و نباتات و حتی فضای اطراف خود را میشنیدیم اینها میگفتند: ما به اندازه ظرف خودمان برای نیازمان کسب نور و جذب نور کرده و احیای خود را گرفتیم. پس نور به صورت انرژی و حیات و هدایت و معاش، شکل حقیقی خود را نشان میدهد و این تعریف حقایق مغربی است که در هر وجودی افول نور شده است.
پس ما در هنگام مغربِ عمر باید از این انوار ، تحفه بهشت و رضای خدا را ببریم. و بهره کامل انرژی برای زندگی الی یوم القیامه را گرفته باشیم و باید آن سوختی را که چراغ قبر ما و نور و صراط ما و حتی بهشت ما میشود و همیشه منور و مزین و گرم کننده است ،توشه گرفته باشیم. زیرا نتیجه مغرب صحیح و کامل برای زندگی مؤمنان پس از مرگ، احیاء کامل زندگی دنیا است به صورت حیات طیب! پروردگار عالم در آیه 10 سوره مبارکه فاطر می فرماید:"یَصعَدُ الکلِمُ الطّیّبُ و العملُ الصّالحُ یرفعُهُ" . بنده مؤمن در حیات صحیح به درجه کلمه طیب از مولای خود میرسد و هم در این دنیا و هم آن دنیا ، رفعت درجه پیدا میکند.
اما نام مبارک پروردگار عالم که برای نماز مغرب بوسیلهی ملک به عنوان برائت از آتش جهنم به شخص نمازگزار واقعی عنایت میفرماید، اناالجبار میباشد یعنی من خداوند جبران کننده هستم. انشاءالله خداوند کریم عمل ناقص ما را درهنگام افول به جایگاه ، جبران کرده و غلطهای ما را اصلاح کند.
حقیقت مغرب، وجود مطهر و مقدس خانم دو عالم ؛ فاطمه زهرا(س) است. (وقت مغرب کوتاه است و عمر مبارک ایشان هم کوتاه) زیرا دامن پاک و مطهر و قلب مبارک او، ظرف تامّ و تمامِ گیرنده افول دو خورشید ولایت و رسالت بود. او که در حقیقت وجودش(11) موالید مطهر و نورانیِ امامان معصوم(ص) تجلی کردند و هر کدام نور هدایت و امام راه تمام شیعیان عالم شدند و بانوی دو عالم، سیده نساء العالمین، کسی هستند که پدر بزرگوارشان درباره ایشان فرمودند: فاطمه پاره تن من است و نور دو چشم من است.
وجود خانم در این دنیا ، حقیقت لیل (شب) است که در کتاب راز حجاب تا حدودی شرح داده شده است. ما به عنوان شیعه و پیرو خانم دو عالم باید، حقیقتِ مغرب خود را از افول انوار مشرق عمرمان از ولایت و رسالت به صورت عمل صالح و باقیات الصالحات صحیح و آثار نورانی جلوه دهیم.
در کلام عصر گفتیم که سایه خود را نشان میدهد و هر چه به طرف مغرب میرویم سایهی اجسام بزرگ و بزرگتر میشود. چون سایه به منزله سجده بر صاحب سایه است(چون سایه اطاعت جسم را میکند). پس سایه چنان بزرگ میشود تا به طرف مغرب که تمام زمین ،سایه میشود. انگار خورشید، در سایه غروب میکند! یعنی سایه ، نتیجه عمل کردن به ظهرِ وجود است و همانطور که ظهر،تامّ بود سایه تمام میشود، یعنی جذب کامل!
حقیقت نماز مغرب: ما فقط با نماز مغرب مقبول میتوانیم ادای دِین ظهور ظهر و عصر را انجام دهیم.
پروردگارا به خاطر تمام نعمات ظهر و عصرت تو را شکرمیکنیم ، و از تو میخواهیم ما را شکرگزار مغربت قرار دهی تا این مغرب را در قیامت به زیبایی نماز عشا و آنگاه نماز صبح تحویل دهیم.آمین
کلمه مغرب از نظر دسته بندی حروف و طبایع و ملکوت:
حرف م: ملک آن رومائیل،طبیعتش آتشی مشرقی،ازدسته ناریه یا نورانی است.
حرف غ: ملک آن لوغائیل،طبیعتش آبی شمالی،از دسته حروف ترابیه یا خاکی است.
حرف ر: ملک آن امواکیل،طبیعتش آبی شمالی،از دسته حروف ترابیه یا خاکی است.
حرف ب: ملک آن جبرائیل(ع)،طبیعتش خاکی جنوبی،از دسته حروف هوائیه یا آسمانی است.
انسان سالم و مؤمن ، حقیقت نور و جان نور یعنی نور خدایی(الله نورالسموات و الارض) که وحی الهی است را از طریق وجود مبارک حضرت رسول(ص) و امامان معصوم(ص) کسب فیض کرده و الگو گرفته و باید راه جذب را پیدا کند و هدایت شود و در آخر به هدف خلقت خویش که خلیفة الهی است برسد و در آخرت با روسفیدی و سربلندی توشهای پر نور به عالم باقی ببرد. پس قبر ما همانطور که گفته شد جای افول نور خورشید (عمر) وجود ماست. و در این مغرب، همهی اعمال ما نگهداری شده و به ما تحویل داده میشود و ما در آنجا ، صورت واقعی اعمال خویش را میبینیم. خداوند متعال در انتهای آیه158 سوره مبارکه انعام می فرماید: "قل انتظروا إنّا منتظرون" .
هنگامیکه دختری ازدواج میکند قبل از آنکه به خانه بخت برود جهیزیهاش را درآنجا میچینند. عروس منتظر است که در خانه نو و زیبای خود برود و جهیزیه و خانه و وسائلش هم منتظرند تا صاحبشان بیاید از آنها استفاده کند. نماز، بهترین مونس زیبای مهربانی است که اگر میخواهیم خداوند به فضلش آنرا تا قیامت مونس ما بفرماید، باید از دنیا این وجود نورانی را با بهترین کیفیت برای خود بفرستیم وگرنه خدا میداند چه به سر ما میآید!
باید خیلی مواظب مغرب خود باشیم! زیرا خیلی دردناک است آن زمان که دست ما از دنیا کوتاه شده است ، اعمالمان را که مولای ستّار العیوب برای کسی باز نکرده و آبروی ما را نبرده ، حال مثل یک گردوی در بسته روی آن ضربه بزنند و آنگاه ببینیم که از داخلش دود سیاه بلند میشود و مغز آن سوخته و پوسیده است، و از جان خود فریاد میزنیم که "ربّ ارجعونی". پروردگارا مرا بازگردان تا اعمال صالح انجام دهم، کارهای غلطم را درست کنم، جواب میآید: "کلّا" یعنی هرگز!!!
از پیغمبراکرم(ص) نقل شده روزی به یارانش در قبرستان فرمودند آنگاه که مردههای خود را به خاک میسپارید (احوال گنهکاران) اگر جایگاه او را میدیدید ، از وحشت او را دفن نمیکردید.
اسرارعددی کلمه مغرب در معانی ابجدی
عدد ابجد کلمه مغرب= 1242 میشود اگر ارقامش را با هم جمع کنیم 9 میشود یعنی رسیدن به بلوغ جذب انوار. و جایگاه عددیش میشود 63 ، برابر با مدت عمر مبارک حضرت محمد(ص) و حضرت علی(ع) و اگر عدد6 را در3 ضرب کنیم میشود 18(18=3×6). 18 = سنّ مبارک خانم حضرت زهرا(س) و این حقیقت و جان مغرب عالم است.
نکته دیگر، همینکه ما را در قبر میگذارند، قیامت صغری شروع میشود و همه ما مسلمانها معتقدیم که شب اول قبر زنده میشویم. مَلَکهای مأمور از ما سؤال میکنند و خلاصه همه چیز روشن میشود. راستی قبر یعنی اتاق عمل! دنیا عالم تکلیف بود، هدایت شدی پس باید تکلیفت (همان عصر) را انجام میدادی، اما نمره تکلیف و صحیح بودن آن در اتاق عمل یعنی قبر معلوم میشود.
دردنیا پروردگارعالم ، پرده حجاب و ستر بر اعمال ما قرارداده بود ، آبروی هیچ کس را نریخت و فرمود اگرصدبارشاید هزار بار توبه شکستی بازآی. اما درآنجا معلمها؛ائمه طاهرین(ع) که جانشان را برای هدایت ما گنهکاران به قربانگاه بردند و به خطرها انداختند و همه شهید شدند، نمره ما را معلوم میکنند. راستی اگر کسی با عمل صالح و سالم و کامل رفته باشد چه میشود؟ معلم با تحسین و تعریف، نمره عالی 20 را به او میدهد و آنگاه دری از بالای سرش باز میشود و فرشتگان نقّال (نقل کننده، انتقال دهنده) میآیند و جسم او را در بهترین مکانهای عالم در (وادی السّلام) خدمت امیرالمؤمنین(ع) میبرند و روحش در اعلاء علیین ، در نشئه ملکوتی به بهترین درجه پذیرایی میشود تا قیامت کبری.
حال اگر عملها ناقص یا پوچ و خراب باشد چه میشود؟! در اینجا است که عشای عمر شروع میشود. از خداوند سبحان میخواهیم که آن مغرب با ارزش را که به پیشوایانمان عطا فرموده به ما هم عنایت فرماید. پس هر عملی انجام میدهید برای خودتان است و منّتی نیست! هرچه بهتر و زیباترباشد، پروردگار بینیاز ، آن را چند برابر زیباتر میفرماید: به خودت بر میگرداند. بیاییم درباره خودمان بخیل نباشیم و بهترینها را بفرستیم که:
گر جمله کائنات کافر گردند بر دامن کبریاییاش ننشیند گرد
خداوند در سوره مبارکه انعام آیه 160 میفرماید:"من جاء بالحسنة فله عشر امثالها و من جاء بالسیئة فلا یجری الا مثلها و هم لایظلمون". هر کس نیکوئی کند پس برای اوست ده مقابل آن نیکویی که کرده است و هر کس بدی کند پس جزا داده نمیشود مگر مثل آن بدی که کرده است و به ایشان ظلم کرده نمیشوند.
حقیقت نماز عشا:
حقیقت نماز عشا متعلق است به امام حسن مجتبی(ع) که سبط اکبر و میوه دل خاندان رسالت و ولایت و به روایتی سبز پوش آل محمد(ص) و سبز کننده بوستان آل اطهار(ع) و تشیّع و حتی تمام پیامبران و اوصیای آنها است. منظور خلقت و اصلح تمام حقایق عالم و به فلاحت رساننده تمام دانههای مستعد، رسیدن به حقیقت جان خویشتن و وصل شدن به بوستان ظاهر و باطن دنیا و آخرت است.
آری هدف خلقت ، رسیدن به سبزی(نشان حیات واقعی دنیا و آخرت)است که هرگز در آن خزان نیست، زیرا که در جلای حیات ، یک رنگ تلؤلؤ میکند و آن سبز است. سبز، نشانه حیات خرم و با نشاط است. سبز ، نشانه آبادانی است. چنانچه پروردگار عالم به همه ما عمر عطا فرموده و عمر سرمایه زندگی دنیا و آخرت است . عمر یعنی آباد شدن حیات واقعی انسانی ما و رسیدن به سبزی جان عمر که مفلح شدن و حیات طیب است.
جایگاه عددی کلمه صلوه در الفبا 41 میباشد که برابر عدد ابجد کلمه "ام" یعنی ریشه است.پس برای سرسبزی درخت عمل، ریشه باید محکم و سالم باشد. پس نماز، ریشه همه اعمال است و خرم کننده دنیا و آخرت نمازگزاران واقعی. "قرة عینی فی الصلوة"(دیده بصیرت مؤمنان، نماز است)
وجود مبارک همهی معصومین(ص) در تمام دنیا به نور سبز، منوّر هستند زیرا این رنگ ، سیّد رنگهاست و در عالم آخرت دو وجود مبارک حسنین(ص)، سیّد شباب اهل جنت هستند.
برای تعالی و رشد کامل یک دانه طی این مراحل لازم است:
1-باید به دانه نور بتابد (ظهر وجود)
2-آنگاه در بستر رشد قرار گیرد و سیراب شود (عصر وجود)
3-در جایگاه کاشت و در دل خاک قرار گیرد (مغرب)
4-آنگاه با شکوفایی دانه در دل خاک از جذب نور(ظهر)، به فعلیت عصر، از تغییرات دانه، ساقه ظهور پیدا میکند. از یک جهت ریشه به درون خاک فرو میرود تا بتواند در مغرب، توشهی خود را تغذیه ساقه نازک زرد خود کند که همان عشای وجود است، تا بتواند آن را بیرون خاک صعود دهد.
5-با سر بیرون آوردن ساقه بر روی خاک ، دانه مفلح میشود و جان خویش را به صبح میکشاند و تغییر هر دانه به اصل خود میباشد. زیرا از دانه جو، جو سبز میشود و از دانه گندم، گندم سبز میشود. پس بکوشیم تا بهترینها برایمان سبز شود! دانه خار هرگز گل زیبا نمیشود،پس هرچه کاشتی در انتظار سبز شدن همان باش!
بنام پروردگارم که سر اسماء اعظم خود را با سه حرف "الف"، "س" و "م" (اسم) فاش کرد. که عدد ابجد این سه حرف "101" است و از مجرای ولایت "با" و رسالت "سین" ظهور دارد (بسم).